زمان مطالعه: 4 دقیقه

ماجرای مرگ مشکوک پسر جوان/ دوست صمیمی مقتول قتل را گردن نمی گیرد

مرد جوانی که متهم است دوست خود را با واردکردن ضربه‌ای به سرش به قتل رسانده، اتهام را رد کرد و خواستار برائت شد.
12 خرداد 1399
شناسه : 32618
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/32618
579+
بالا
مرد جوانی که متهم است دوست خود را با واردکردن ضربه‌ای به سرش به قتل رسانده، اتهام را رد کرد و خواستار برائت شد.

حادثه24- مرد جوانی که متهم است دوست خود را با واردکردن ضربه‌ای به سرش به قتل رسانده، اتهام را رد کرد و خواستار برائت شد.

مأموران پلیس فروردین سال گذشته از طریق حراست بیمارستانی در تهران در جریان مرگ مشکوک مرد جوانی به نام سیاوش قرار گرفتند. خانواده سیاوش اعلام کردند: او درحالی‌که به‌شدت بدحال بود، به خانه آمد و بعد از حال رفت. وقتی او را به بیمارستان آوردیم، حالش خراب شد  و فوت کرد.

این در حالی بود که پزشکی قانونی اعلام کرد علت فوت ضربه‌ای است که به سر مقتول برخورد کرده و مقتول دچار خون‌ریزی مغزی شده است. وقتی مأموران تحقیقات خود را برای روشن‌شدن ماجرا آغاز کردند، در تلفن همراه مقتول پیامکی را دیدند که در آن فردی به نام ایمان از مقتول به‌خاطر رفتارش عذرخواهی کرده بود. پلیس ایمان را بازداشت کرد. او به درگیری با مقتول اعتراف کرد، اما مدعی شد قتلی در کار نبوده و او ضارب نیست. بااین‌حال با توجه به مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیای‌دم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

متهم روز گذشته در جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه 2 حاضر شد. در ابتدای جلسه بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، مادر مقتول به‌عنوان ولی‌دم در جایگاه قرار گرفت و خواستار صدور حکم قصاص شد.

در ادامه، متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: شب حادثه من و برادرم در خانه همسایه‌مان میهمان بودیم. نیمه‌شب داشتیم به خانه برمی‌گشتیم که سیاوش با ماشین درحالی‌که سرعت زیادی داشت به سمت من آمد. به او اعتراض کردم. با هم دعوا کردیم، ولی همدیگر را کتک نزدیم، فقط جروبحث کردیم. او به من فحش داد، من هم جوابش را دادم. بعد برادرم واسطه شد و گفت شما دوست هستید تمامش کنید.

بعد مقتول به برادرم زنگ زد و عذرخواهی کرد. البته من متوجه شده بودم خیلی مست بود و دهانش هم بوی الکل می‌داد. حتی به من گفت بیا با هم مشروب بخوریم، من قبول نکردم و همین مسئله او را خیلی بیشتر عصبی کرده بود. وقتی دیدم مقتول عذرخواهی کرد، من هم پیامک فرستادم و از او عذرخواهی کردم. صبح به من گفتند او فوت کرده است. درحالی‌که من حتی دستم هم به او نخورده بود.

بعد از گفته‌های متهم و وکیل‌مدافع او، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

ارسال نظر