زمان مطالعه: 3 دقیقه

نگار قربانی کیست؟ / از سقوط در پارک ارم تا بازیگری و نقاشی

16 اردیبهشت سال 93 نگار قربانی جلسه دفاع پایان نامه اش را انجام داد و 19 اردیبهشت به پارک ارم رفت تا به قول خودش به ترس از ارتفاعش غلبه کند، او با شکستی بیش از 12 مهره ؛ آسیب سر و لگن شکسته به بیمارستان منتقل شد.
23 بهمن 1402
شناسه : 32480
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/32480
3444+
بالا
16 اردیبهشت سال 93 نگار قربانی جلسه دفاع پایان نامه اش را انجام داد و 19 اردیبهشت به پارک ارم رفت تا به قول خودش به ترس از ارتفاعش غلبه کند، او با شکستی بیش از 12 مهره ؛ آسیب سر و لگن شکسته به بیمارستان منتقل شد.

حادثه 24 -  حادثه وحشتناک سقوط ترن در پارک ارم در سال 93 نام نگار را بر سر زبان ها انداخت، اما آنچه باعث شهرت نگار قربانی شد، غلبه او بر محدویت های پس از این حادثه بود. او بعد از آن حادثه دوباره بلند شد؛ نقاشی کرد؛ بازیگر شد؛ گالری راه انداخت و طراحی لباس کرد.

نگار قربانی فارغ التحصیل دو رشته ی گرافیک و طراحی پارچه از دانشگاه سراسری شریعتی است.  او هم اکنون بیشتر کارهایی که انجام می دهد در زمینه ی طراحی تبلیغات ،طراحی پارچه و لباس و زیورالات بود

ماجرای سقوط دستگاه موش دیوانه در پارک ارم

یکی از شب‌های اردیبهشت‌ سال ١٣٩٣ نگار و دوستانش پس از گرفتن مدرک لیسانس و به‌دنبال آن شرکت در آزمون فوق‌لیسانس تصمیم می‌گیرند جشنی کوچک در پارک ارم برای خودشان ترتیب دهند، تا شبی خاطره‌انگیز را بگذرانند. اما بی‌تدبیری برخی مسئولان نه‌تنها جشن ٥ نفره‌شان را به‌هم ریخت، بلکه باعث تغییر سرنوشت نگار و خانواده‌اش شد.
نگار در مورد شب حادثه می‌گوید: من  با ٥ تا از دوستام خوشحال و شاد از این‌که امتحانات لیسانس را به خوبی پشت‌سر گذاشتیم، تصمیم گرفتیم برای تفریح به پارک ارم بریم. در آن‌جا دستگاهی به نام موش دیوانه که هیجان زیادی داشت، توجه‌مان را جلب کرد و من به همراه دو دوست دیگرم، سوار این دستگاه شدیم. وقتی دستگاه بالا رفت، دقیقا جایی که قرار بود وارد ریل بشه، کابین ما مستقیم از بالا به پایین پرت شد. من به خوبی صحنه فرود دستگاه و اصابت آن با زمین‌ را به‌خاطر دارم که با سرعت با دستگاه به زمین سقوط کردم. مردم  وقتی این صحنه را دیدند، وحشت‌زده سراغ ما آمدند و هرکسی چیزی می‌پرسید، یکی گفت اسمت چیه و وقتی دید می‌تونیم حرف بزنیم می‌گفت خب خدارو شکر زنده هستند. یکی دیگه می‌گفت پات‌رو تکون بده، گفتم نمی‌تونم گفت وامصیبتا و... اما من به دلیل  این‌که حفاظ دستگاه را بسته بودم، از کابین به بیرون پرت نشدم و در دستگاه گیر افتاده بودم. اما دوستام خودشون از دستگاه بیرون آمدند که بعدا آتش‌نشانی من را از دستگاه جدا کرد.

نگار می گوید: من گیر کرده بودم و جمعیت زیادی هم جمع شده بودند و می خواستند کمک کنند، کمک اشتباه! شاید در مواردی مثل این حادثه آسیب دیده جابجا نشود، آسیب ها خیلی کمتر باشد اما برخی به نیت کمک، مصدوم را جابجا می کنند و آسیب بیشتری به او می زنند.

نگار، از سقوط تا صعود

نگار می گوید: دکترم می گفت که تو یک یه مولتی تروما بودی، شکستی بیش از 12 مهره داشتم؛ آسیب سر داشتم، لگنم شکسته بود و دکترها نمی دانستند به کجای بدنم باید رسیدگی کنند. او می گوید:

من تا سه ماه با وضعیتی که داشتم حرف هم نمی توانستم بزنم که به پرستار بگویم من فلان چیز را می خواهم. تصور کنید چه فشار عصبی روی دختری بود که مدام در حال کوه رفتن و دوچرخه سواری بود و حالا روی تخت افتاده بود

وی از مسئولان پارک ارم که در آن زمان تمام هزینه ها را به وی تحمیل کردند و حالی هم از او نپرسیدند گلایه می کند اما در جایی درباره خودش نوشته است: «چون یاد گرفتم، یاد گرفتم که تو هر شرایطی باید بود و زندگی کرد، یاد گرفتم اگه نمیشه راه رفت تا مقصد باید سینه خیز رفت، اگه نمیشه کار های قبل رو کرد حتما کارهای جدیدی برای انجام دادن هست، ... من از اون روز به بعد روی ویلچر بودم ولی نقاشی کردم ، ورزش کردم ، دوست شدم ، دوست داشته شدم ، بزرگ شدمبعد از یک سال قلم رو میبستم به دستم و سعی میکردم فقط خط خطی کنم»

نگار می گوید: من تلاش کردم که دوباره بتوانم سرپا شوم، سر تخت را بالا می اوردم و مادرم یک سمت بوم را نگه می داشت و دوستم یک طرفش را؛  به مرور توانستم یک سری خط ها و لکه ها را ایجا کنم. همان اتفاق به مرور بزرگ و بزرگتر شد و گفتم حالا که این اتفاق دارد پیشرفت می کند باید برگردم به همان آدم قبلی و دوباره شروع کردم.

اولین گالری نگار؛ چیزی غیر از این

او درباره رمز موفقیت هایش به حادثه 24 می گوید: هر چقدر می توانستم تابلو می کشیدم ، گاهی در یک ماه یک تابلو؛ گاهی در یکسال یک تابلو ولی بالاخره توانستم تمام کنم و یک نمایشگاه در گالری محسن بگذاریم. تقریبا 30 تا کار شده بود و استقبال خوبی شد. اسم نمایشگاه «چیزی غیر از این بود» چون دوست داشتم چیزی غیر از این برایم اتفاق بیفتد. یک سری بازیگرها و هنرمندها دوستان من هستند و  گاهی وقت ها دوست داشتم جای کسی باشم که تاتر بازی می کند ولی شرایطش نباشد. همین شد که بوم را برداشتم و شروع به کشیدن آن آدم کردم و به طوریکه انگار دارم با او حرف می زنم

نمایشگاه که شروع شد خیلی استقبال شد و آدم های عجیبی آمدند که فکر نمی کردم بیایند و آمدنشان برایم جالب بود. بعد که تشویق می شدم باور نمی کردم و فکر می کردم چرا برای بقیه اینقدر عجیب است؟ شاید چون اتفاقی برایم افتاده است عجیب است، شاید چون روی ویلچر هستم برایشان عجیب است. اما من داشتم زندگی می کردم و برایم عادی بود

نگار وقتی بازیگر شد

علاقه نگار قربانی به بازیگری باعث شد پیشنهاد تاتری را هم بگیرد. او می نویسد:  «پیشنهاد تاتری از طرف سجاد افشاریان داشتم که از تیر تا شهریور تمرین کردیم و از شهریور تا بهمن روی صحنه بود و دوباره جاییبی نظیر برای مواجهه ، لذت ، و تجربه ی زندگی»

جالب آنکه سال 99 که وی در حال بازی در این تاتر بود دو تا نمایشگاه او در پاریس در حال برگزاری بود که حضور در آن ها را از دست داد. وی  چندین نمایشگاه با موضوع کرونا در فلوریدا ، ترکیه ، بلاروس ، کرج و تهران برگزار کرد. تصویر سازی یک کتاب به نوشته ایمان سرور پور را انجام داد

نگار می نویسد:  سال ۹۳ تا ۹۵ اگر نگار قربانی رو گوگل میکردید نتایج فقط :حادثه ی ارم ، سقوط ترن ، سه دختره اسیب دیده ی پارک ارم، ویلچر نشین شدن دختر حادثه ی ارم را نشون میداد

ولی اگر الان این اسم رو گوگل کنید نتایجی مثل : نگار قربانی نقاش، نگار قربانی تاتر، نگار قربانی بازیگر میاره

وی می نویسد: این ما هستیم که دنیامون رو میسازیم، و این خیلی ربطی به شرایط فیزیکی نداره

تلاش نگار برای تغییر ذهنیت ها درباره ویلچرنشین ها

وی می نویسد: خیلی در تلاش بودم و هستم که بتونم از انسانهای این چنینی که دچار شدن، دچار یک حادثه، یک جبر

استفاده کنم و به جامعه بقبولونم که اینها والا هستند و باید انقدر در تبلیغات ،فشن ،تصویر ، رسانه و فیلم ها استفاده بشه ازشون که چشم ها دیگه تفاوت های فیزیکی رو نبینه یا مثلا اینکه چرا توی اکثر فیلمها ادمهای بد هنوز روی ویلچر نشون داده میشن رو نمیفهمم. الان دیگه از هیچ چیز نمیترسم

 

 

ارسال نظر