زمان مطالعه: 8 دقیقه

ماجرای دختر نوجوانی که به عشق پسر افغانی از خانه پدرش فرار کرد

دختری 16ساله که دلباخته جوان افغان شده بود وقتی متوجه شد که خانواده‌اش با این وصلت مخالف هستند، نقشه عجیبی برای فرار از خانه کشید. او یک سر ملحفه را به پایه تختش بست و با کمک آن موفق شد از پنجره اتاق خوابش فرار کند و پس از ازدواج با پسر افغان، ‌به کشور افغانستان برود.
31 اردیبهشت 1399
شناسه : 32194
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/32194
1729+
بالا
دختری 16ساله که دلباخته جوان افغان شده بود وقتی متوجه شد که خانواده‌اش با این وصلت مخالف هستند، نقشه عجیبی برای فرار از خانه کشید. او یک سر ملحفه را به پایه تختش بست و با کمک آن موفق شد از پنجره اتاق خوابش فرار کند و پس از ازدواج با پسر افغان، ‌به کشور افغانستان برود.

حادثه24- دختری 16ساله که دلباخته جوان افغان شده بود وقتی متوجه شد که خانواده‌اش با این وصلت مخالف هستند، نقشه عجیبی برای فرار از خانه کشید. او یک سر ملحفه را به پایه تختش بست و با کمک آن موفق شد از پنجره اتاق خوابش فرار کند و پس از ازدواج با پسر افغان، ‌به کشور افغانستان برود.اوایل فروردین‌ماه امسال بود که مردی به دادسرای جنایی تهران رفت و از ناپدیدشدن دخترش خبر داد. او گفت: دختر 16ساله‌ام به‌نام نازنین از چند‌ ماه قبل با یک پسر افغان آشنا شده بود و می‌گفت قصد ازدواج با او را دارد. آخرین‌بار نزد من و مادرش آمد و گفت قرار است بشیر جوان افغان به‌زودی به همراه خانواده‌اش به خواستگاری بیایند. وقتی این را شنیدیم به‌شدت مخالفت کردیم. چون سن دخترمان کم است و خیلی زود بود که به ازدواج فکر کند. از سوی دیگر خواستگارش ایرانی نبود و ما راضی نبودیم که او بعد از ازدواج ایران را ترک کند؛ چراکه می‌گفت خواستگارش در افغانستان خانه دارد و باید حتما بعد از ازدواج از ایران بروند. نازنین اصرار داشت که ما را راضی کند اما من و مادرش مخالف این آشنایی و وصلت بودیم و از دخترمان خواستیم به رابطه‌اش با جوان افغان پایان بدهد. او راضی نمی‌شد و آنچنان عاشق شده بود که حتی دست به اعتصاب غذا هم زد تا ما را راضی کند.  وی ادامه داد: روز حادثه با ما درگیر شد و گفت اگر اجازه ندهیم که بشیر به خواستگاری بیاید از خانه فرار می‌کند. من هم او را داخل اتاق خوابش زندانی کردم به خیال اینکه عشق عجیب از سرش بیفتد. حتی در اتاقش را هم قفل کردم اما فکرش را نمی‌کردم که دخترم اینطور با جانش بازی کند و فرار از خانه را به زندگی در کنار مادر و پدرش ترجیح بدهد. وی گفت: صبح بود که متوجه شدیم دخترمان نازنین، شبانه از خانه فرار کرده است. آن هم با شیوه‌ای عجیب. او ملحفه‌ها را به هم گره زده و یک سر آن را به پایه تختش بسته بود. بعد با کمک ملحفه‌ها از پنجره اتاق خواب خودش را به حیاط رسانده بود. البته ما طبقه دوم هستیم با این حال اگر از آن ارتفاع به پایین می‌افتاد قطعا بلایی سرش می‌آمد. او با این شیوه عجیب از خانه فرار کرده بود و ما حدس زدیم که به سراغ جوان افغان رفته است. به جست‌وجو پرداختیم اما اثری از بشیر خواستگار افغان و دخترمان پیدا نکردیم، به همین دلیل تصمیم گرفتم از او به‌خاطر اینکه دخترمان را فریب داده شکایت کنیم.

عروس افغان
با این شکایت، پرونده‌ای در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و قاضی جنایی دستور تحقیقات در این خصوص را صادر کرد.یافته‌های کارآگاهان حکایت از این داشت که دختر 16ساله به‌صورت پنهانی با بشیر خواستگار افغانش ازدواج کرده است. ظاهرا او پس از فرار به همراه بشیر به دفترخانه‌ای در ورامین رفته و خودش را دختر افغان جا زده و با یکدیگر عقد کرده‌اند. دختر ایرانی و پسر 20ساله افغان پس از عقد راهی کشور افغانستان شده بودند. همچنان که تحقیقات در این پرونده ادامه داشت، مأموران دریافتند که این دختر و پسر به ایران بازگشته‌اند که همین باعث شد دستور بازداشت آنها صادر شود.

دوست اینستاگرامی
نازنین و بشیر چند روز قبل برای انجام تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند و دختر نوجوان در تحقیقات مدعی شد که با جوان افغان در اینستاگرام آشنا شده و به سبک فیلم‌های هالیوودی نقشه فرار کشیده است. وی گفت: بشیر خیلی پسر مهربانی بود و علاقه زیادی به من داشت. چند‌ماه بعد از آشنایی‌مان از من خواستگاری کرد و من وقتی جریان را با خانواده‌ام در میان گذاشتم، با مخالفت آنها روبه‌رو شدم. چون بشیر قصد داشت که در کشورش زندگی کند و پدرم وقتی این را شنید به‌شدت مخالفت کرد. به همین دلیل نیمه‌شب نقشه فرار از خانه را کشیدم تا پس از ازدواج با بشیر به افغانستان برویم. وی ادامه داد: آن شب ملحفه‌ها را به هم گره زدم و خودم را از طبقه دوم به حیاط رسانده و بعد فرار کردم. بشیر در خیابان منتظرم بود و با هم به سمت ورامین رفتیم. وی ادامه داد: فردای آن روز با بشیر به یک دفترخانه که مخصوص اتباع خارجی بود رفتیم. در آنجا خودم را دختر افغان جا زدم و به عقد بشیر درآمدم. بعد از ازدواج مخفیانه از ایران خارج شدیم و به افغانستان رفتیم. چند روزی آنجا ماندیم اما چون به بشیر در تهران کار پیشنهاد شده بود بار سفر بستیم و به تهران آمدیم که دستگیر شدیم. بعد از انجام تحقیقات، عقد این دختر نوجوان باطل شد و بشیر نیز برای انجام تحقیقات بیشتر بازداشت شد و در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفت.

ارسال نظر