زمان مطالعه: 4 دقیقه

ادعای عجیب مرد همسرکش: جن‌هایی شبیه مار می دیدم

مردی که مدعی بود به‌خاطر فقر و مشکلات اقتصادی با همسرش درگیر شده و او را به قتل رسانده است، در تازه‌ترین تحقیقات ادعای عجیبی را مطرح کرد. او مدعی شده که جن‌هایی را شبیه به مار می‌دیده و برای رهایی زنش از شر این مارها دست به جنایت زده است.
10 اردیبهشت 1399
شناسه : 31236
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/31236
623+
بالا
مردی که مدعی بود به‌خاطر فقر و مشکلات اقتصادی با همسرش درگیر شده و او را به قتل رسانده است، در تازه‌ترین تحقیقات ادعای عجیبی را مطرح کرد. او مدعی شده که جن‌هایی را شبیه به مار می‌دیده و برای رهایی زنش از شر این مارها دست به جنایت زده است.

حادثه24- مردی که مدعی بود به‌خاطر فقر و مشکلات اقتصادی با همسرش درگیر شده و او را به قتل رسانده است، در تازه‌ترین تحقیقات ادعای عجیبی را مطرح کرد. او مدعی شده که جن‌هایی را شبیه به مار می‌دیده و برای رهایی زنش از شر این مارها دست به جنایت زده است. این حادثه هفتم اردیبهشت‌ ماه رخ داد و مقتول زنی بود 40ساله که با ضربه چاقویی که به گلویش وارد شده بود به قتل رسیده بود. محل حادثه یک آپارتمان 30متری حوالی خانی آباد بود که شوهر وی در تحقیقات اولیه ادعا کرد که احتمالا قتل از سوی فردی ناشناس رخ داده است. وی می‌گفت که مقابل خانه آنها بیابانی است که احتمال می‌دهد یکی از افراد بی‌خانمان و یا معتادانی که به آنجا رفت‌وآمد دارند نیمه‌های شب از طریق بالکن وارد خانه‌اش شده و همسرش را کشته‌اند. اما مأموران با کشف لباس‌های خون آلود این مرد در بیابانی، وی را دستگیر کردند. او در بازجویی‌ها به قتل اقرار کرد و انگیزه‌اش را مشکلات اقتصادی و فقر دانست.او مدعی شد که قصد داشته برای ادامه زندگی به شهرستان برود، اما همسرش مخالف این موضوع بود، به همین دلیل شب حادثه زمانی که همسرش در خواب بود با خنجری بالای سر او رفت و جانش را گرفت.
ادعای تازه 
متهم به قتل دیروز برای انجام تحقیقات به شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و وقتی پیش روی قاضی مصطفی واحدی قرار گرفت، ادعای عجیبی را مطرح کرد. او گفت: چند وقتی بود که جن‌هایی شبیه به مار می‌دیدم. مارها صحبت می‌کردند و مانند شیطان بودند. وی ادامه داد: چند روز قبل از جنایت، داخل پارکینگ محل کارم خوابیده بودم که حس کردم دارم خفه می‌شوم. چشمانم را باز کردم و دیدم تعداد زیادی مار روی صورتم است. این مارها به دور گردنم می‌پیچیدند و دست از سرم برنمی‌داشتند. این موضوع چندین بار ادامه پیدا کرد که تصمیم گرفتم برای همسرم تعریف کنم. او می‌گفت به‌خاطر استرس کار و زندگی است تا اینکه شب حادثه درحالی‌که داخل اتاق خوابیده بودم از سالن پذیرایی صدای فیس فیس مار شنیدم. فورا به سمت سالن رفتم و دیدم مارهای شیطانی به جان همسرم افتاده‌اند. ابتدا با دست به جنگ مارها رفتم اما بی‌فایده بود به همین دلیل خنجری برداشتم و شروع کردم به زدن مارها. اما یک مار را که می‌زدم یک مار دیگر اضافه می‌شد. تا اینکه به‌خودم آمدم و دیدم همسرم به قتل رسیده است. به این ترتیب تصمیم گرفتم داستان‌سرایی کنم و بگویم قتل را فرد ناشناسی انجام داده است اما خیلی زود دستم رو شد. متهم به قتل در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیقات از او ادامه دارد.

ارسال نظر