زمان مطالعه: 11 دقیقه

دستبرد 4 مرد نقابدار از داروخانه برای سرقت ماسک و ژل

دزدان نقابدار که به داروخانه‌ای در شمال تهران دستبرد زده و اقدام به سرقت دارو، ماسک و ژل‌های ضدعفونی کرده بودند در کمتر از 20روز پس از سرقت دستگیر شدند.
01 اردیبهشت 1399
شناسه : 30776
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/30776
389+
بالا
دزدان نقابدار که به داروخانه‌ای در شمال تهران دستبرد زده و اقدام به سرقت دارو، ماسک و ژل‌های ضدعفونی کرده بودند در کمتر از 20روز پس از سرقت دستگیر شدند.

حادثه 24 - دزدان نقابدار که به داروخانه‌ای در شمال تهران دستبرد زده و اقدام به سرقت دارو، ماسک و ژل‌های ضدعفونی کرده بودند در کمتر از 20روز پس از سرقت دستگیر شدند.
شامگاه هجدهم فروردین ماه، 4مرد نقابدار با تخریب در داروخانه‌ای در منطقه نیاوران، وارد آنجا شدند و دست و پای نگهبان داروخانه را بستند. آنها چسبی به دهان نگهبان زدند و وارد انبار داروخانه شدند و دست به سرقت داروهای کمیاب، ماسک، الکل و ژل‌های ضدعفونی زدند. مردان نقابدار پس از سرقت، از آنجا فرار کردند و نگهبان به سختی خودش را به تلفن رساند و با 110 تماس گرفت.

شروع تحقیقات
به‌دنبال این تماس، تیمی از مأموران راهی محل حادثه شدند و نگهبان داروخانه را دیدند که دست و پا بسته بود و مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود.  در بررسی‌ها مشخص شد که ارزش اموال سرقتی حدود 500میلیون تومان بوده است. در ادامه مأموران به بازبینی تصاویر دوربین‌های مداربسته داروخانه پرداختند اما سارقان صورت‌هایشان را با نقاب و ماسک پوشانده بودند. حتی اثر انگشت هم در محل سرقت به‌دست نیامد و آنها دستکش به‌دست داشتند. در گام بعدی مشخص شد که دزدان پس از سرقت سوار برخودرویی شده و فرار کرده بودند اما تصاویردوربین‌های مداربسته نشان می‌داد که آنها پلاک خودرو را نیز پوشانده بودند.

یک سرنخ
در ادامه معلوم شد که داروخانه متعلق به 2شریک است و یکی از آنها 10روز قبل موبایلش سرقت شده بود. او احتمال می‌داد که یکی از فروشنده‌های داروخانه موبایلش را سرقت کرده است و احتمالا وی در سرقت از داروخانه هم نقش دارد. این مرد به مأموران گفت: سارقانی که موبایلم را سرقت کردند سوار موتور بودند و صورتشان را پوشانده بودند. داخل گوشی‌ام اسناد و اطلاعات کاری زیادی بود که خیلی برایم ارزش داشت. پس از آن یکی از فروشنده‌های داروخانه به نام سعید که تازه استخدام شده بود به من گفت می‌تواند دزد گوشی‌ام را پیدا کند اما برای این کار پول زیادی می‌خواست. من اهمیت ندادم و فکر کردم می‌خواهد خودنمایی کند تا اینکه سرقت از داروخانه صورت گرفت. یاد حرف سعید افتادم و به او شک کردم که چطور می‌تواند دزدان را پیدا کند جز اینکه خودش در سرقت نقش داشته باشد. از سوی دیگر از وقتی سعید در داروخانه مشغول به‌کار شده بود به طرز عجیبی ماسک، الکل و ژل‌های ضدعفونی و داروهای کمیاب از داروخانه سرقت می‌شد. من احتمال می‌دهم او در همه این سرقت‌ها نقش دارد. تنها مظنون پرونده یعنی سعید با دستور قاضی
 علی وسیله ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت بازداشت شد. او ادعا کرد که بیگناه است اما وقتی مشخص شد که پیش از این هم به اتهام سرقت و زورگیری بازداشت شده است به سرقت اقرار کرد. او گفت دوستش امیر که خلافکار است اصرار کرده تا سناریوی سرقت از داروخانه را عملی کنند. با اعترافات وی، امیر نیز بازداشت شد و دو متهم دستگیر شده با قرار قانونی و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند. از سویی تحقیقات برای بازداشت اعضای دیگر این گروه سرقت نیز ادامه دارد.


گفت‌وگو
دوستی با خلافکار

کارمند داروخانه که حالا به اتهام سرقت بازداشت شده می‌گوید از وقتی با امیر آشنا شده زندگی‌اش تباه شده است. او مدعی است که بارها سعی کرده از امیر فاصله بگیرد اما او به‌دنبالش آمده و رهایش نکرده است. او در بازجویی‌ها علاوه بر سرقت از داروخانه، به دستبرد از یک دامپزشکی نیز اعتراف کرد.

چطور با امیر آشنا شدی؟
چند سال پیش برای کار از شهرستان به تهران آمدم و در یک شرکت خدماتی مشغول به‌کار شدم. یکی از جاهایی که برای نظافت رفتم بنگاه املاکی بود که صاحب آن پدر امیر بود. آن روز با امیر آشنا شدم و او شروع کرد در گوش من خواندن. از اینکه تا کی باید به خانه و مغازه‌های مردم بروم و نظافت کنم. می‌گفت خودش سردسته یک باند زورگیری و سرقت است که در آمد زیادی دارد. حرفهایش باعث شد که من ساده لوح فریبش را بخورم و وسوسه دزدی به جانم بیفتد. این شد که با امیر در سرقت‌هایشان همدست شدم و حتی مدتی بعد دستگیر شده و حبسش را هم کشیدم. وقتی آزاد شدم، دیگر توبه کرده بودم و دور سرقت را خط کشیدم. تا اینکه باز سرو کله امیر پیدا شد و پیشنهاد سرقت از یک دامپزشکی را داد.
سرقت از دامپزشکی چطور اتفاق افتاد؟
من در آنجا کار می‌کردم که امیر به‌دنبالم آمد، مرا پیدا کرد و از من خواست تا دست به سرقت بزنیم.
چرا قبول کردی؟
این‌بار دیگر از وسوسه خبری نبود. من تصمیمم را گرفتم بودم و نمی‌خواستم دزدی کنم. اما امیر تهدیدم کرد که اگر قبول نکنم خانواده‌ام را در شهرستان به قتل می‌رساند. او را خوب می‌شناختم. برایش کاری نداشت که آدمکش اجیر کند و خانواده‌ام را به قتل برساند. این‌بار از وحشت اینکه مبادا بلایی سر خانواده‌ام بیاورد راضی به دزدی شدم.
ماجرای سرقت از دامپزشکی لو نرفت؟
فکر نمی‌کنم. چون در آنجا کار می‌کردم چندین بار داروها و تجهیزات را سرقت کردم. همه لوازم سرقتی را به امیر دادم که او مقدار کمی به من پول داد. از وحشت اینکه مبادا ماجرا لو برود و گیر بیفتم تسویه حساب کردم و از دامپزشکی بیرون آمدم. بعد از آن در داروخانه مشغول به‌کار شدم. چون در دامپزشکی کار می‌کردم با اسم خیلی از داروها آشنا بودم. علاوه بر این زمانی که زندان بودم اسم داروهای مختلف و خواصش را از زندانی‌ها یاد گرفته بودم. خیلی هم به این کار علاقه داشتم. این شد که اسفندپارسال در داروخانه به‌عنوان فروشنده مشغول به‌کار شدم که باز امیر به سراغم آمد.
و باز قبول کردی؟
چه کاری از دستم برمی‌آمد. او مدام تهدید می‌کرد و چاره‌ای نداشتم جز قبول پیشنهادش.
خودت هم در سرقت حضور داشتی؟
نه نبودم، فقط اطلاعات اینکه داروها را کجا و در کدام قسمت داروخانه قرار می‌دهند به امیر دادم. چون با توجه به شرایط موجود امیر به‌دنبال ماسک، الکل و ژل‌های ضدعفونی بود. می‌گفت در بازار می‌تواند این اجناس را با توجه به شیوع کرونا با قیمت بسیار بالا بفروشد. من هر از گاهی بی‌آنکه کسی متوجه شود این وسیله‌ها را از داروخانه برمی‌داشتم و به امیر می‌دادم اما تعدادش کم بود و او راضی نبود. این شد که طمع کرد و گفت باید نقشه سرقت از داروخانه را اجرا کنیم.
سرقت گوشی موبایل یکی از شرکای داروخانه هم کار تو بود؟
سرقت را امیر انجام داد اما خب نقشه‌اش را من کشیده بودم. البته حماقت خودم بود که برای امیر تعریف کردم و گفتم یکی از صاحبان داروخانه موبایلی دارد که داخل آن اطلاعات و اسناد ارزشمندی از داروخانه است. همین حرف من باعث شد تا امیر که همه فکرش خلاف است نقشه سرقت و اخاذی از صاحب داروخانه را بکشد. گوشی را با همدستش سرقت کرد و قصد داشت در ازای برگرداندن گوشی 100میلیون تومان از صاحب داروخانه بگیرد که مالباخته زیر بار نرفت.

کلمات کلیدی:
ارسال نظر