حادثه 24 - مهندس کامپیوتر که با انگیزه سرقت دلار، مرد ثروتمندی را به قتل رسانده و در آستانه قصاص بود، با گذشت اولیای دم از قصاص گریخت. یکی از اولیای دم شرط گذاشته که متهم باید تعهد بدهد که پس از آزادی، درست زندگی کند و دیگر سمت خلاف نرود.
ماجرای این پرونده جنایی به روز هفتم اردیبهشتماه سال94 برمیگردد. آن روز گزارش قتل مردی 68ساله در خانهاش (حوالی بلوار فرحزادی) به قاضی جنایی مخابره شد. این جنایت را پیک موتوری یک صرافی که مبلغ 30هزار دلار به این خانه برده بود، به پلیس خبر داد. با حضور تیم بررسی صحنه جنایت در محل حادثه، پیک صرافی به آنها گفت: از این خانه با صرافی ما تماس گرفتند و درخواست 30هزار دلار کردند؛ من هم همراه با دستگاه پوز سیار صرافی به اینجا آمدم و مرد جوانی در را باز کرد و دلارها را تحویل گرفت. منتظر بودم او با عابربانکش پول دلارها را پرداخت کند اما مدام به اتاق خواب میرفت تا اینکه به او مشکوک شدم و دنبالش رفتم و در اتاق خواب یک جسد دیدم. میخواستم فرار کنم که مرد جوان ناگهان اسلحهای به سویم گرفت و با تهدید، دستوپایم را بست و با سرقت دلارها، از آنجا فرار کرد و من هم دقایقی بعد بهسختی خودم را آزاد کردم و با پلیس تماس گرفتم. بررسیها نشان میداد مقتول، صاحبخانه است که از مدتی قبل بهتنهایی زندگی میکرده و وضعیت مالی خوبی داشته است. معاینه جسد حاکی از آن بود که وی به دلیل اصابت گلوله به قتل رسیده است. از سویی 2بست پلاستیکی نیز دور گلویش محکم شده بود.
دستگیری روی باند فرودگاه
در جریان تحقیقات معلوم شد که از چند روز قبل مردی 30ساله به خانه مقتول رفتوآمد میکرده که بعد از این حادثه ناپدید شده است. ظاهرا او در این مدت همخانه مقتول شده بود و کسی جز او مظنون در جنایت نبود. به این ترتیب تحقیقات برای یافتن این مظنون ادامه یافت تا اینکه 42روز بعد افسران آگاهی به اطلاعاتی دست یافتند که نشان میداد این مرد قصد دارد از طریق فرودگاه مهرآباد به آبادان سفر کند. زمانی که مأموران به فرودگاه رسیدند مرد تحت تعقیب از سالن ترانزیت سوار اتوبوس شده بود اما پیش از آنکه قدم به پلکان هواپیما بگذارد، دستگیر شد. او در همان تحقیقات مقدماتی به قتل مرد ثروتمند اعتراف کرد اما گفت ماجرا اتفاقی بوده و قصد کشتن او را نداشته است. وی گفت: چون با همسرم اختلاف داشتم در خانه مقتول زندگی میکردم و همخانهاش شده بودم. یک روز او از من خواست برایش یک کلت کمری بخرم. میگفت تنها زندگی میکند و احساس ناامنی دارد. من هم این کار را کردم اما روز حادثه درحالیکه کلت در دست من بود ناخواسته یک گلوله شلیک شد و به کتف صاحبخانه برخورد کرد. وقتی بالای سرش رفتم او فوت شده بود. خیلی ترسیده بودم و او را کشانکشان به اتاق خواب بردم. همانموقع زنگ خانه به صدا درآمد. یک پیک موتوری از صرافی 30هزار دلار آورده بود. او عجله داشت و من چندمرتبه به اتاقی که جنازه در آن بود رفتم. فکر میکردم ممکن است مقتول دوباره زنده شود؛ به همین دلیل از ترس تسمهای پلاستیکی دور گلویش بستم. همانموقع پیک صرافی، به من مشکوک و وارد اتاق شد. وقتی جسد را دید میخواست با اسپری اشکآور به من حمله کند که من کلت را به طرفش گرفتم و دستوپایش را بستم و با برداشتن دلارها فرار کردم. این متهم که لیسانس مهندسی کامپیوتر دارد و در یک شرکت کار میکرد درخصوص دلارهایی که سرقت کرده بود گفت: 2هزار دلار آن را به همسرم دادم، با 7هزار دلار آن یک خودرو خریدم، بخش دیگری را هم برای رهن یک آپارتمان هزینه و بقیه دلارها را هم در حیاط محل کارم مخفی کردم.
قصاص
متهم مدتی بعد در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران پای میزمحاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید و پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم به شعبه پنجم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. درحالیکه متهم در یکقدمی چوبه دار بود تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای جلب رضایت از اولیای دم شروع شد. رایزنیها نتیجه داد و اولیای دم راضی به بخشش متهم شدند. یکی از اولیای دم گفت به خاطر رضای خدا، قاتل را میبخشیم و دیه هم نمیخواهیم به شرط آنکه قاتل پس از آزادی توبه کند و تعهد بدهد که درست زندگی کند و دیگر سمت کوچکترین خلافی هم نرود. به این ترتیب متهم به قصاص از مجازات قصاص گریخت و پروندهاش برای آنکه از لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شود به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.