حادثه 24 - مرد جوان که در دو سناریوی جداگانه دست به قتل مادر و پسر جوانی زده بود، در یک قدمی چوبه دار روزنهای برای زندگی پیدا کرد.
ظهر 27 اسفند 94 دختر جوانی با حضور در کلانتری 148 انقلاب از ناپدید شدن مادر 49 ساله اش به نام سمیرا خبر داد و ادعا کرد که پدر و مادرم از هم جدا شده اند و برادرم یک شرکت خدماتی در خیابان کارگر شمالی دارد و به خاطر سفری که به عراق داشته مادرم کارهای شرکت را برعهده گرفته است.وی افزود: مادرم در خانه من مهمان بود اما پس از این که از خانه خارج شد دیگر اطلاعی از او ندارم و نگران حالش هستم.
بدین ترتیب تیمی ازماموران پلیس آگاهی تهران برای تحقیقات ویژه وارد عمل شدند. آن ها در گام نخست به دفتر شرکت خدماتی پسر سمیرا رفتند و در آن جا با جسد غرق درخون زن جوان روبه رو شدند.
کارشناسان پزشکی در صحنه جرم اعلام کردند که 36 ساعت از مرگ سمیرا می گذرد و مشخص شد سمیرا خفه شده و سپس قاتل دو ضربه چاقو به وی زده است.
تجسس های پلیسی ادامه داشت تا این که روز 28 اردیبهشت سال 96 متهم اصلی پرونده دستگیر شد و در اعترافاتش گفت: ساکن یکی از شهرهای غربی کشور هستم و یک دختر 15 ساله و پسر 7 ساله دارم. از هفت سال قبل برای انجام کارهای خدماتی به تهران آمدم و در شرکت پسر سمیرا مشغول به کار شدم.
وی افزود: چندی قبل پسر سمیرا معتاد شد و تقریبا همه کارهای شرکت را سمیرا انجام می داد. من هم در این سال ها مورد اعتماد سمیرا و خانواده اش بودم. چند روز قبل از قتل به شهرمان رفته بودم که پسر سمیرا به آن جا آمد و ادعا کرد قصد خروج از کشور را دارد، او کلیدهای گاوصندوق شرکت را به من داد و خواست به تهران بروم و در کارهای شرکت به مادرش کمک کنم.
این مرد ادامه داد: وقتی به تهران آمدم به سمیرا پیشنهاد ازدواج دادم که مخالفت کرد و خواست درباره پیشنهادم با دخترش مشورت کند تا این که شب قتل سمیرا به من زنگ زد و خواست برای شام به شرکت بروم، من شب ها در خوابگاه می خوابیدم ولی آن شب با پیشنهاد سمیرا به شرکت رفتم.
قاتل سمیرا گفت: با سمیرا مشغول خوردن شام بودیم که از او خواستم صیغه ام شود اما او باز هم مخالفت کرد، سپس وقتی برای بردن ظرف غذا بلند شدم ناگهان دستم به دست او خورد و فکر کرد قصد آزار و اذیتش را دارم که شروع به داد و فریاد کرد. من برای آرام کردنش دستم را جلوی دهانش گذاشتم اما او همچنان داد می زدکه با چاقو دو ضربه به سمیرا زدم و سپس با روسری خفه اش کردم و فرار کردم.
اعتراف به قتل پسر سمیرا
چند روز از اعترافات مرد جوان گذشت تا این که بهروز سکوت را شکست و به قتل میلاد نیز اعتراف کرد و گفت: میلاد به خاطر این که با چند تن از کارگرهای شرکت درگیر شده بود و از او شکایت کرده بودند فراری شده و به خانه من در شهرستان بوکان رفته بود.وی افزود: شامگاه 16 بهمن 94 ، میلاد در حیاط خانه ام در حال سیگار کشیدن بود و من نیز در راه پله داخل ساختمان طوری که به حیاط دید داشتم درحال صحبت با تلفن بودم که دیدم دختر 15 ساله ام برای گذاشتن زباله از خانه خارج شد و در حال بازگشت ناگهان میلاد رفتار غیراخلاقی را در قبال دخترم انجام داد، عصبانی بودم اما چون او از لحاظ بدنی بسیار قوی تر از من بود نمی توانستم کاری بکنم و شب را به سختی صبح کردم تا این که از او خواستم برای شکار همراه من بیاید.
این مرد ادامه داد: به سمت دشت های اطراف شهرستان سقز رفتیم و پس از پیاده شدن از خودرو با پای پیاده به سمت یک دشت رفتیم تا این که در محلی خلوت از میلاد پرسیدم اگر کسی به اعضای خانوادهات نظر داشته باشد چه کار می کنی که گفت او را خواهم کشت، پس از شنیدن این جواب اسلحه را به سمتش گرفتم و قصد داشتم دستش را هدف گلوله قرار بدهم اما چون اسلحه ساچمه ای بود و از فاصله کم شلیک کرده بودم از ناحیه صورت به شدت خون ریزی کرد و روی زمین افتاد، ترسیدم و فرار کردم و وقتی به تهران آمدم ادعا کردم که میلاد به صورت غیرقانونی از ایران خارج شده است.
با اعترافات بهروز تیمی از ماموران با پیگیری از پلیس منطقه سقز اطلاع یافتند جسد یک مرد را روز هفتم اسفند ماه در دشت های اطراف شهرستان سقز پیدا کرده اند.
پس از اعترافات بهروز و صدور کیفرخواست، پرونده برای صدور حکم نهایی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و اولیای دم از دادگاه خواستار قصاص بهروز در قتل سمیرا و میلاد شدند.
بنا به این گزارش، حکم نهایی اعدام بهروز صادر شد و این مرد در صف انتظار چوبه دار بود تا این که در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت اما زمانی که شرایط برای اجرای حکم آماده شده بود، اولیای دم یک ماه مهلت دادند تا برای اجرا یا بخشیده شدن قاتل تصمیم نهایی را بگیرند.