زمان مطالعه: 5 دقیقه

آزادی قدیمی ترین زندانی نوجوان بعد از 15 سال حبس

پسری که در نوجوانی به اتهام قتل دستگیر و به قصاص محکوم شده بود 15 سال پس از جنایت با سپردن وثیقه از زندان آزاد می شود.
29 دی 1398
شناسه : 28741
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/28741
791+
بالا
پسری که در نوجوانی به اتهام قتل دستگیر و به قصاص محکوم شده بود 15 سال پس از جنایت با سپردن وثیقه از زندان آزاد می شود.

حادثه 24 - پسری که در نوجوانی به اتهام قتل دستگیر و به قصاص محکوم شده بود 15 سال پس از جنایت با سپردن وثیقه از زندان آزاد می شود.

این پرونده سال‌۸۳ در یکی از محله‌های شهرستان اسلامشهر به جریان افتاد. تحقیقات پلیس نشان داد در جریان دعوای چند پسر نوجوان یکی از آن‌ها که پسری ۱۸‌ساله به نام پیمان بود با ضربه چاقو کشته شده‌است. بررسی بیشتر نشان داد که عامل حادثه از دوستان مقتول است که بهزاد نام دارد که چند روز بعد از حادثه خودش را به پلیس تسلیم کرد و به قتل اعتراف کرد. او بعد از کامل شدن تحقیقات در شعبه‌۷۱ دادگاه کیفری یک‌استان تهران و با رأی قضات دادگاه به قصاص محکوم شد.

رأی دادگاه بعد از تأیید در دیوان عالی کشور به شعبه اجرای احکام دادسرای امور‌جنایی تهران فرستاده‌شد و نام بهزاد در لیست محکومان به مرگ قرار گرفت. بهزاد بار‌ها برای اجرای حکم به پای چوبه‌دار منتقل شد، اما به دلیل عدم حضور اولیای‌دم حکم درباره او اجرا نشد و متهم به سلولش منتقل شد. در حالی که 15‌سال از وقوع حادثه گذشته بود بهزاد با ارسال لایحه‌ای به دادستان مطابق ماده‌۴۲۹ قانون مجازات اسلامی درخواست تعیین تکلیف کرد، بنابراین پرونده او روز گذشته در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان بررسی شد.

بهزاد در حالی که حالا پسری 33 ‌ساله شده در جایگاه قرار گرفت و به هیئت قضایی گفت: من و خواهرم در حالی که هر دو کوچک بودیم پدر و مادرمان از هم طلاق گرفتند و به سراغ زندگی خودشان رفتند. بعد از جدایی آن‌ها بود که هر دوی ما آواره شدیم و وضع زندگی خیلی سختی داشتیم.

متهم در شرح حادثه هم گفت: من آن روز موتور تازه‌ای خریده بودم و داشتم با آن دور می‌زدم که متوجه شدم دعوایی به راه افتاده است. من هم آنجا توقف کردم و داشتم دعوا را تماشا می‌کردم.

همان لحظه دوستم که سعید نام دارد به طرفم آمد و ترک موتورم نشست و خواست به سرعت دور شویم. من ماجرای دعوا را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم که سعید هم دارد دعوا می‌کند. ما از محل دور شدیم که چند خیابان دورتر ناگهان پیمان به طرف ما حمله کرد و شروع به کتک زدن سعید کرد. من دیدم که سعید دارد کتک می‌خورد برای همین برای هواخواهی او وارد دعوا شدم. چاقو برداشتم و به پیمان ضربه‌ای زدم که کشته شد. متهم گفت: من ازانگیزه دعوا خبر نداشتم و در زندان بودم که فهمیدم دعوایشان بر سر یک نگاه چپ اتفاق افتاده بود.

متهم ادامه داد: در این سال‌ها که در زندان هستم کسی به ملاقاتم نیامده است. خواهرم که خردسال بود حالا بزرگ شده و برای خودش خانه‌ای اجاره کرده‌است. او سر کار می‌رود و زندگی مستقلی دارد. در این سال‌ها سختی زیادی کشیده‌ام. بهزاد گفت: مادر مقتول به من گفته بود که من را قصاص نمی‌کند، اما کاری می‌کند که همیشه در زندان بمانم. او به حرفی که زده عمل کرده‌است و بلاتکلیف هستم. اگر از زندان آزاد شوم به خانه خواهرم می‌روم و کار می‌کنم تا مبلغی که اولیای‌دم درخواست کرده‌اند، برایشان تأمین کنم.

در ادامه خواهر قاتل در جایگاه قرار گرفت و گفت: من و برادرم زندگی سختی داشتیم و از دادگاه درخواست کمک داریم. من مستأجرم و هیچ ملکی ندارم تا سند آن را در گرو بانک بگذارم، اما مهلت می‌خواهم تا سند یکی از آشنایانم را بگیرم تا برادرم آزاد شود.

هیئت قضایی بعد از شور رأی به آزادی متهم با تأمین وثیقه دادند.

ارسال نظر