زمان مطالعه: 5 دقیقه

پسر معتاد با ماشین پلیس فرار کرد

پسر معتاد وقتی مأموران پلیس را مقابل خود دید از ترس دستگیری و مجازات زندان با خودروی پلیس فرار کرد.
15 دی 1398
شناسه : 28316
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/28316
934+
بالا
پسر معتاد وقتی مأموران پلیس را مقابل خود دید از ترس دستگیری و مجازات زندان با خودروی پلیس فرار کرد.

حادثه 24 - پسر معتاد وقتی مأموران پلیس را مقابل خود دید از ترس دستگیری و مجازات زندان با خودروی پلیس فرار کرد.

ساعت 12 شب 12 دی مأموران گشت کلانتری 102 پاسداران هنگام گشت در خیابان به یک دستگاه خودروی «دانگ فنگ‌اچ‌سی‌کراس» مشکوک شدند. مأموران به سرنشین خودرو دستور ایست دادند و راننده آن که پسر جوانی به‌نام کوروش بود، خودرو را متوقف کرد. در بررسی‌های اولیه مأموران متوجه اعتیاد شدید راننده شدند. بدین ترتیب کوروش برای تحقیقات بیشتر و انتقال به کلانتری داخل خودروی پلیس هدایت شد. مأموران کلانتری بدون آنکه دستبند به دستان پسر جوان بزنند، شروع به بازرسی از خودروی کوروش کردند اما پسر جوان که مأموران را سرگرم بازرسی دید ناگهان پشت فرمان خودروی پلیس نشسته و با سرعت فرار کرد.

مأموران با مشاهده این صحنه به تعقیب وی پرداختند و کوروش هنگام فرار با یکی از مأموران که قصد داشت راه را بر او سد کند و یک عابر پیاده برخورد و آنها را مجروح کرد. سرانجام پس از 10 دقیقه تعقیب و گریز به علت تصادف با یک خودروی تیبا متوقف و توسط مأموران دستگیر شد. پسر 35 ساله در بازجویی‌ها مدعی شد که قصد خرید مواد مخدر داشته اما وقتی مأموران او را دستگیر کردند از ترس زندان با خودروی پلیس فرار کرده است. به دستور قاضی میثم حسین‌پور از شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت، متهم جوان در اختیار اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.

گفت‌و‌گو با متهم

چرا فرار کردی؟ از 4 سال قبل به هروئین اعتیاد پیدا کردم. قرار بود آن شب همراه خانواده‌ام به شمال برویم برای اینکه بدون مواد نمانم از خانه بیرون آمدم تا مواد مخدر بخرم. اما مأموران دستگیرم کردند. ترس از اینکه به زندان نروم فرارکردم.

سابقه داری؟ من پارسال به خاطر مواد مخدر بازداشت شدم. چند ماهی هم به زندان افتادم. کنار قاچاقچیان مواد مخدر شرایط خیلی سختی داشتم. هم سلولی‌ها و هم‌بندی هایم خیلی اذیتم می‌کردند. بیشترشان سابقه دار و معروف بودند و جرأت نمی‌کردم روی حرفشان حرف بزنم. مرا مجبور می‌کردند دستشویی‌ها را بشویم و بندها را جارو کنم. در حالی که من از خانواده ثروتمندی هستم و به این کارها عادت ندارم. خلاصه از من بشدت بیگاری می‌کشیدند. از طرفی دلم نمی‌خواست یک عید دیگر هم در زندان باشم همه این‌ها در یک لحظه به ذهنم خطور کرد و وقتی سوئیچ را روی خودروی پلیس دیدم به فکرم رسید که فرار کنم.

سوابق دیگرت هم به خاطر مصرف مواد است؟ بله. من وضع مالی خوبی دارم و نیازی به دزدی یا خلاف ندارم. هر چه بخواهم می‌توانم با پول پدرم به‌دست بیاورم.

چرا معتاد شدی؟  چهار سال قبل با دختری آشنا شدم به ظاهر دختر خوبی بود اما کم کم مرا به محافل شبانه‌اش برد و معتاد کرد. بعد هم در همین مدت کلی پول و طلا و هدایای با ارزش از من گرفت و رفت. ارمغان دوستی با شیدا اعتیاد به هروئین بود که با این همه ثروت هنوز نتوانستم آن را ترک کنم.

کلمات کلیدی:
ارسال نظر