حادثه 24 - همه کسانی که به نوعی درگیر اجرای حکم اعدام هستند میگویند بعضی شبها، بخصوص در مواقعی که تب دارند، کابوس اعدام و اعدامیها را میبینند. در مراسم اجرای حکم اعدام چه اتفاقی می افتد که مجریان حکم تا مدتها این صحنه ها را فراموش نمی کنند؟
زمان اجرای حکم
احکام اعدام معمولا در ماههای رمضان و محرم اجرا نمیشود اما بالاخره روز پایان زندگی محکوم به مرگ که اغلب نیز چهارشنبه است، از راه میرسد. آقای «س» مامور بازنشسته نیروی انتظامی که سابقه خدمت در زندان را دارد، در مورد ساعتهای آخر محکومان به مرگ میگوید: «معمولا ۲۴ یا ۴۸ ساعت قبل از صبح چهارشنبه، اعدامیها را از بند به قرنطینه منتقل میکنند. خانواده برای دیدار آخر و خداحافظی به زندان میآیند. در شب آخر، افسر نگهبان یا روحانی زندان برای گرفتن وصیتنامه میروند. دم صبح، زندانی را برای اجرای حکم به محوطه اعدام میبرند.»
امید به بخشش تا آخربن لحظات
معمولا زندانیان محکوم به قصاص در لحظات آخر هنوز امید به بخشش دارند. در این موارد قاضی اجرای احکام، زندانی و خانواده مقتول را در اتاقش در زندان ملاقات میکند. اما زندانیها در این لحظات چه میخواهند؟ عصمتالله جابری که بیش از شش سال قاضی اجرای احکام بوده است، در پاسخ به این سوال مکثی طولانی میکند و میگوید: «آدم ها معمولا بخشش میخواهند. گاهی بخشیده میشوند و گاهی در خواستشان فایدهای ندارد. قاضی اجرای احکام هم مثل دیگران تمام تلاش خود را میکند تا اگر قاتل، سریالی و متجاوز نیست، بخشیده شود. خود من در نیمی از پروندههایی که برای اجرا به من سپرده شده بود، در لحظات آخر، خانوادهها را از اجرای قصاص منصرف کردم و بخشش گرفتم» اما هنوز قصاصها و اعدامهایی هستند که راه برگشتی در آنها وجود ندارد.
24 ساعت آخر
علاوه بر قاضی اجرای حکم، قاضی صادرکننده حکم یا نماینده او، رئیس زندان یا نماینده او، نماینده نیروی انتظامی، پزشک قانونی، وکیل محکوم و در موارد قصاص، اولیای دم در صحنه اجرای حکم حضور دارند. آخرین کسی که طبق آییننامه اجرای احکام میتواند جلوی اجرا شدن اعدام را بگیرد، پزشک قانونی حاضر در صحنه است. دکتر نوروزپور، از پزشکان قانونی که معمولا در صحنه اجرای حکم حاضر است، میگوید: «حضور در صحنه اجرای حکم آنقدر ناخوشایند است که اغلب پزشکان قانونی از آن فرار میکنند. تعداد کمی از پزشکان هستند که به حکم وظیفه میپذیرند برای اجرای احکام حاضر شوند. معمولا از روز قبل به پزشک قانونی خبر میدهند که فردا اجرای حکم است و باید در زندان یا اگر اجرا در ملاءعام است، در محل اجرای حکم حاضر باشد.»
در لحظات آخر چه سوالاتی از اعدامی پرسیده می شود؟
شاید تناقض به نظر برسد. پزشکی که سوگند بقراطیاش باید او را از حضور در چنین مکانی و فراهمکردن زمینه اجرای چنین حکمی منع کند، در نهایت همان کسی است که سلامت و هوشیاری محکوم به اعدام را بررسی میکند و بلامانع بودن اجرای حکم را اطلاع میدهد. به هر حال، قانون است: «یک پزشک زنان ممکن است چهار صبح به بیمارستان برود، یک جراح هم ممکن است نیمهشب به بیمارستان برود اما پزشک زنان بعد از تحمل ساعتها فریاد و رنج بیمار در نهایت یک بچه به دنیا آورده، جراح هم بعد از ساعتها سر پا ایستادن، بیمارش را میبیند که به هوش آمده و رو به بهبودی است. اما پزشک قانونی چه؟ ما در صحنه حاضر میشویم که تضمین کنیم زندانی هوشیار است و اجرای حکم باعث درد و آزار بدون توجیه و بیش از حدود تعیینشده در قانون نیست. به عنوان مثال اگر زندانی زخمی روی گردنش داشته باشد که طناب باعث درد بیش از اندازه شود، اجرا را تا زمانی که آن زخم بهبود پیدا کند به تاخیر میاندازیم. پزشک قانونی آخرین کسی است که با محکوم حرف میزند و بعد از این که مراسم اعدام اجرا شد، اولین کسی است که پیکر او را برای تایید مرگ معاینه میکند.»
حرفزدن با کسی که چند قدم با مرگ فاصله دارد، باید کار سختی باشد: «در این مکالمه، اسم آدمها را میپرسیم. از سن و شغلشان میپرسیم. این هم به خاطر آن است که بدانیم زندانی هوشیاری لازم را دارد یا نه و میداند قرار است چه اتفاقی بیفتد یا نه. بعد به کسی که قرار است حکم را اجرا کند آموزش میدهیم که طناب را چطور میزان کند که فشار متناسب وارد شود و از خونرسانی یکطرفه به مغز و طولانیشدن اجرای حکم جلوگیری شود.»
قبل از اعدام آرامبخش به اعدامی می دهند؟
گاهی شنیده میشود برخی اعدامیها قبل از مرگ داروهایی میگیرند که بتوانند آرامش خود را حفظ کنند. آقای نوروزپور میگوید حالا دیگر این اتفاقها نمیافتد: «یکی از وظایف پزشک قانونی، بررسی هوشیاری محکوم است. قبل از اعدام به کسی آرامبخش یا داروی دیگری داده نمیشود.»
چه کسی حکم را اجرا می کند؟
آقای «س» درباره اجرای حکم میگوید: «معمولا زندانها تیری شبیه تیردروازه دارند که طنابهای اعدام به آن متصل است. اغلب حکم چند نفر را همزمان اجرا میکنند. پزشک قانونی که در محوطه است، زندانی را معاینه میکند و بعد هم طناب را میاندازند دور گردن زندانی. گاهی خود خانواده مقتول اهرم را میکشند و زیر پای زندانی را خالی میکنند و گاهی هم کسی به نمایندگی از آنها این کار را میکند. اگر هیچکس نباشد، مامورهای زندان باید این کار را انجام دهند. خیلی وقتها ماموران هم از زیر این کار در میروند و سربازی که از نظر رتبه از همه پایینتر است اهرم را میکشد. بعد یکی دو روز مرخصی برایش در نظر میگیرند.»
دلگرمی وکلا در آخرین لحظات
در اجرای قصاص، وکیل محکوم هم میتواند در صحنه حضور داشته باشد. چرا؟ عبدالصمد خرمشاهی از وکلای باسابقه در پروندههای قتل میگوید: «هر چند قبل از اجرای حکم معمولا همه و از آن جمله وکلا تلاش میکنند رضایت بگیرند و اجرای اعدام را متوقف کنند اما به عنوان وکیل محکوم، وارد شدن برای مذاکره بر سر رضایت چندان عملی نیست. این کار را معمولا قاضی اجرای حکم انجام میدهد. با این حال شخصا در اجرای احکام حاضر میشوم برای اینکه موکلم احساس نکند تنها مانده است. در آن دقایق این حضور میتواند دلگرمی مهمی باشد.»
او در پاسخ به این سوال که محکومان معمولا چطور با اجرای حکم کنار میآیند، میگوید: «وقتی صحبت از قصاص است، تا دم آخر امید به بخشش و رضایت وجود دارد اما حتی وقتی امیدی نیست، آدمهایی را دیدهام که بسیار متکی به نفس با حکم اعدام خودشان روبهرو شدهاند. آدمهایی را هم دیدهام که از هول مرگ حتی نمیتوانستند روی پا بایستند.»
چگونه اعدامی جان می بازد
از میان کسانی که نمیتوانند روی پایشان بایستند، برخی پیش از اجرای حکم به دلیل سکته از دنیا میروند. دیگرانی که به دار آویخته میشوند هم مدت زیادی با مرگ دست و پنجه نرم نمیکنند. به گفته دکتر نوروزپور «حلقآویز کردن، در ۷۰ درصد موارد موجب مرگ آنی میشود، در ۳۰ درصد موارد مرگ به دلیل انسداد راههای هوایی و عروق اتفاق میافتد و در این موارد هم نهایتا دو تا سه دقیقه طول میکشد تا مرگ رخ دهد. در هر حال، در زمان اجرای حکم، هوشیاری فردی که به دار آویخته میشود بیش از ۲۰ تا ۳۰ ثانیه طول نمیکشد، مگر اینکه خونرسانی یکطرفه بشود. طبق آییننامه اجرای احکام، پیکر محکوم باید تا ۴۵ دقیقه روی دار باقی بماند. بعد از آن ماموران اجرا پیکر را از دار پایین میآورند، پزشک قانونی مرگ را تایید میکند و جسد به سردخانه منتقل میشود تا خانواده برای تحویل گرفتن و دفن او مراجعه کنند.»
بعد از خروج پیکر بیجان از زندان، جمع هم پراکنده میشود. ماموران با پایان شیفت کاری، زندان را ترک میکنند. قاضی اجرا بعد از تکمیل فرمها و صورتجلسه از زندان میرود. پزشک قانونی به محل کار خود برمیگردد و روز کاریاش را ادامه میدهد. اجرای «قتل عمد قانونی» کاری نیست که کسی دستتنها مرتکب آن شود.
اما آقای جعفرزاده که مدتی است قضاوت را رها کرده و الان وکیل است، میگوید: «اینکه حکم اعدام باید توسط چندین قاضی بررسی و تایید شود به این معنی نیست که هر کدام از قضات دخیل در آن احساس کنند حکم مرگی که صادر میکنند حکم نهایی منجر به پایان زندگی دیگری است. از بازپرس تا قاضی اجرای احکام، همه باید بر اساس اصل «اقناع وجدانی» حکم صادر کنند. نمیتوان گفت که بالادستیها یا مقامات دیگر و افکار عمومی تماما روی نظر قاضی بیتاثیرند اما اصل استقلال قاضی بر همین مساله تاکید دارد که قاضی باید بر اساس وجدان قضایی و شرف خودش حکم بدهد. کسی که مرتکب قتل میشود خودش میداند که مجازاتش اعدام است. خیلی وقتها خودش این مساله را قبول کرده و برای رهایی از عذاب وجدانی که دارد اقرار کرده و بعد از اقرار، احساس راحتی میکند. چرا من به عنوان قاضی باید در موردش نگران باشم؟ او خود سرنوشت خود را اینگونه رقم زده و شرایط موجود را به وجود آورده و پذیرفته است. وقتی در شغل قضاوت بودم بر مبنای محتویات و دلایل موجود در پروندهها و با اقناع وجدان حکم میدادم و این طور نیست که به احکامی که صادر کردم فکر کنم یا به خاطر آنها عذاب وجدان داشته باشم؛ هر چند که به هر حال قاضی علم غیب ندارد و بر اساس ظواهر موجود حکم صادر میکند.»
آقای جابری هم که مدتی است حوزه کارش را تغییر داده و به جای اجرای احکام حدی، به پروندههای مربوط به جرایم فضای مجازی رسیدگی میکند، میگوید: «قانون طبیعت و قانون اسلام که آن را کاملتر بیان میکند، روشن کرده که هر کسی ضرری به دیگری وارد کند، عین آن ضرر را تجربه خواهد کرد. بنابراین کسی که مرتکب جرمی میشود که مجازات آن مرگ است، خودش حکم مرگ خودش را صادر کرده، نه قاضی. قاضی که با تعقیب پرونده به نتیجه رسیده، در مورد صدور و اجرای حکم احساس عذاب وجدان ندارد و آسیبی متوجه او نیست. همان طور که طبیعت کار پزشک این است که گاهی بیمارش زنده نمیماند، طبیعت کار قاضی هم این است که گاهی حکم مرگ صادر کند. این به معنی قسیالقلب بودن قاضی نیست. در طرف دیگر ماجرا، اگر مدعی احساس کند که در دادگاه به حقوق خود نرسیده ممکن است بخواهد تلافی کند و به عوض یک نفر که جانش را از دست داده جان چندین نفر را بگیرد. قانون این زمینه را فراهم میکند که انتقام به اندازه جرمی که رخ داده است و به صورت انسانی گرفته شود. حکم اعدام علاوه بر مجازات مجرم، باعث ارعاب دیگران و حفظ نظم جامعه میشود. البته همان طور که قرآن به ما توصیه کرده، تمام تلاش خودمان را میکنیم که اولیای دم رضایت بدهند اما رضایت همیشه ممکن نیست.»
تاثیر اعدام بر مجریان حکم
روبهرو شدن با مرگ میتواند کشنده باشد. این فقط محکومان به اعدام نیستند که پیش از حضور در جایگاه اعدام ممکن است سکته کنند. میکروتروماهایی که برای باقی حاضران در صحنه اجرای حکم رخ میدهد نیز میتواند به بیماریهای روحی، افسردگی و اضطراب، مشکلات خوردن، مشکلات خواب و مشکلات قلبی و عروقی ختم شود که هر چند در کوتاهمدت ممکن است به چشم نیایند اما در میانمدت و بلندمدت بروز خواهند کرد. همه کسانی که به نوعی درگیر اجرای حکم اعدام هستند میگویند بعضی شبها و بخصوص در مواقعی که تب دارند، کابوس اعدام و اعدامیها را میبینند.