زمان مطالعه: 4 دقیقه

پسری که خواهرش را خفه کرده بود بخشیده شد / متهم: می خواستم او و شوهرش را آشتی دهم

پسر جوان که به‌خاطر اختلاف خانوادگی خواهرش را به قتل رسانده بود، با رضایت اولیای دم از قصاص نجات یافت.
14 آذر 1398
شناسه : 27449
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/27449
559+
بالا
پسر جوان که به‌خاطر اختلاف خانوادگی خواهرش را به قتل رسانده بود، با رضایت اولیای دم از قصاص نجات یافت.

حادثه 24 - پسر جوان که به‌خاطر اختلاف خانوادگی خواهرش را به قتل رسانده بود، با رضایت اولیای دم از قصاص نجات یافت.

شامگاه هفتم تیر سال گذشته جسد زن 42 ساله‌ای به بیمارستان منتقل شد. در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد زن جوان به قتل رسیده است. بدین ترتیب تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز و در بررسی های صورت گرفته این احتمال مطرح شد که جنایت خانوادگی است.

در بررسی‌های اولیه خانواده زن جوان مدعی بودند که خواستگار قدیمی او در این جنایت نقش دارد. بدین ترتیب خواستگار مقتول  بازداشت شد و در تحقیقات گفت: من و مهوش از سال‌ها قبل به هم علاقه داشتیم، ۲۰ سال پیش می‌خواستیم ازدواج کنیم اما خانواده‌اش نگذاشتند و او به اجبار با پسرعمویش ازدواج کرد. من هم ازدواج نکردم و حتی معتاد به شیشه شدم. تا اینکه مدتی قبل به‌طور اتفاقی او را در خیابان دیدم. این ملاقات‌ها تکرار شد و او برایم درد دل کرد و گفت خوشبخت نیست و می‌خواهد طلاق بگیرد. قرار شد بعد از جدایی با هم ازدواج کنیم. سند خانه و مدارکش را نیز امانت به من داد تا برایش نگه دارم.

 بدین ترتیب در ادامه تحقیقات مدارکی به‌دست آمد که نشان می‌داد احمد – خواستگار قدیمی- در این جنایت نقشی نداشته است.

در ادامه بررسی‌ها و در حالی که بیش از یک سال از تاریخ قتل می‌گذشت کارآگاهان این بار به ماهان برادر مقتول ظنین شدند. 13 آبان امسال ماهان به دستور بازپرس غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران بازداشت شد. او ساعاتی بعد از بازداشت به قتل خواهرش اعتراف کرد و  گفت: من نمی خواستم او را بکشم می‌خواستم با خواهرم صحبت کنم تا از تصمیمی که گرفته است منصرف شود و با شوهرش آشتی کند.اما او می‌خواست از شوهرش طلاق بگیرد و با احمد که خواستگار قدیمی‌اش بود ازدواج کند. یک سالی می‌شد که بین او و شوهرش اختلاف بالا گرفته بود.

او ادامه داد: روز حادثه می خواستم خواهرم را با شوهرش آشتی دهم اما مهوش قبول نکرد و خانه ما را ترک کرد. دنبالش  رفتم و از او خواستم که آشتی کند. اما خواهرم شروع به داد و فریاد کرد و من هم برای اینکه همسایه‌ها صدایش را نشنوند، دستم را روی دهانش گذاشتم. لحظه‌ای بیشتر طول نکشید که خواهرم ساکت شد. دستم را که از روی دهانش برداشتم متوجه شدم دیگر نفس نمی‌کشد.

با اعتراف پسر جوان، او در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد. درحالی که بررسی ها در این خصوص ادامه داشت دو دختر مقتول و مادر و پدرش که اولیای دم محسوب می شدند با حضور در دادسرا اعلام رضایت کردند و پسر جوان از مجازات قصاص نجات یافت.

ارسال نظر