حادثه 24 - کارگر اخراجی مغازه لوسترسازی که سناریوی آدمربایی ۵۰۰میلیونتومانی را با همدستی پنج نفر طراحی و اجرا کردهبود، پس از بازداشت ماجرا را شرح داد.
چندی قبل مردی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از چهار مرد به اتهام آدم ربایی و اخاذی شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من مغازه لوستر فروشی بزرگی در یکی از خیابانهای مرکزی تهران دارم. روز قبل در حال رفتن به مغازهام بودم که خودروی پژویی با چهار سرنشین کنارم توقف کرد و سه مرد جوان از داخلش بیرون آمدند. آنها نام مرا صدا زدند و مدعی شدند که مأمور امنیتی هستند و گفتند به دستور مقام قضایی باید همراه آنها بروم. وقتی علت آن را سؤال کردم گفتند که چند ماهی است تحت نظر هستم و پس از اینکه حسابهایم را بررسی کردهاند متوجه شدهاند من خرید و فروش اجناس قاچاق انجام میدهم.
بههرحال آنها مرا سوار خودرو کردند و پس از اینکه چشم بند به چشمانم زدند به راه افتادند. ساعتی بعد خودروی آنها توقف کرد و مرا به اتاقی بردند، آدمربایان تهدید کردند اگر به آنها پول بدهم مرا آزاد میکنند وگرنه برایم پروندهسازی میکنند که سالهای زیادی از عمرم را در زندان سپری کنم. آنقدر ترسیده بودم که کارتهای عابرم را که ۵۰۰میلیون تومان داخل آنها بود با رمزش در اختیار آنها قرار دادم و در نهایت پس از ۲۴ساعت مرا در خیابان خلوتی در جنوب تهران رها کردند.
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران، در نخستین گام دوربینهای محل حادثه را بررسی کردند و در حالی که مشخص بود آدمربایان چند شماره پلاک خودرو را مخدوش کردهاند، مأموران موفق شدند در بررسیهای تخصصی به رد پای متهم سابقه داری به نام الیاس برسند که چند عدد از شماره پلاک خودرواش با پلاک خودروی آدمربایان یکی بود. بنابراین مأموران الیاس را دستگیر کردند و وی نیز به جرم خود اقرار کرد و سه همدست خود را به مأموران معرفی کرد و مأموران هم خیلی زود سه متهم دیگر را بازداشت کردند.
یکی از متهمان پس از دستگیری گفت که او و همدستانش از سوی دو مرد به نامهای تیمور و ایرج اجیر شدهاند که مرد لوستر فروش را بربایند و از او اخاذی کنند. وی در ادعایی گفت: پس از اینکه مرد لوستر فروش را ربودیم از او عکس گرفتیم و برای ایرج فرستادیم که او تأیید کرد و در نهایت پس از اخاذی ۵۰۰میلیون تومان را برای ایرج فرستادیم و او هم در چند مرحله دلار خرید و بین همه تقسیم کرد. بررسیهای مأموران نشان داد ایرج، شاگرد اخراجی لوستر فروشی بوده که نقشه آدمربایی را طراحی و اجرا کرده است.
بدین ترتیب مأموران تیمور و ایرج را شناسایی و دستگیر کردند. ایرج در بازجوییها گفت: من چند سالی شاگرد مغازه لوستر فروشی بودم تا اینکه فهمیدم صاحبکارم قصد دارد مرا اخراج کند و مرد دیگری را استخدام کند. او هر روز بهانهای میگرفت و حقوق مرا به درستی پرداخت نمیکرد تا اینکه مرا اخراج کرد. پس از این تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم تا اینکه مدتی قبل تیمور را که از متهمان سابقه دار است، دیدم. وقتی به تیمور گفتم شاکی مرد پولداری است و میتوانیم از او اخاذی کنیم، قبول و نقشه آدمربایی را طراحی کرد و با چهار نفر از دوستان تیمور اجرا کردیم. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.