زمان مطالعه: 4 دقیقه

شوهرکشی با روسری / متهم: شوهرم کتکم می زد، خفه اش کردم

زنی که در جریان درگیری با شوهرش او را با روسری خفه کرده است در جلسه محاکمه مدعی شد شوهرش مرد بداخلاقی بود و مدام او و دخترانش را کتک می زد.
09 آذر 1398
شناسه : 27274
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/27274
3618+
بالا
زنی که در جریان درگیری با شوهرش او را با روسری خفه کرده است در جلسه محاکمه مدعی شد شوهرش مرد بداخلاقی بود و مدام او و دخترانش را کتک می زد.

حادثه 24 - زنی که در جریان درگیری با شوهرش او را با روسری خفه کرده است در جلسه محاکمه مدعی شد شوهرش مرد بداخلاقی بود و مدام او و دخترانش را کتک می زد.

شامگاه چهارم دی سال ۹۷ اعظم ۳۶ ساله همسرش را که بازنشسته بود در خانه شان در حوالی کوهسار خفه کرد و همان موقع با پلیس تماس گرفت . در جریان تحقیقات پلیسی دختر ۱۴ ساله این زن و شوهر به ماموران گفت: پدرم مرد بد اخلاقی بود و همیشه سر هر موضوعی با مادرم درگیر می‌شد. آخرین بار  وقتی درگیری میان آن ها  بالا گرفت، نفس پدرم بند آمد و روی مبل افتاد  و همان موقع مادرم روسری را  دور گردن او پیچید و او را خفه کرد .

با اظهارات دختر نوجوان مادرش تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل اعتراف کرد.  او گفت: شوهرم که ۱۸ سال از من بزرگ تر بود قبلا ازدواج کرده بود و یک فرزند داشت. او پس از جدایی از همسرش به خواستگاری من آمد و با هم ازدواج کردیم و صاحب دو دختر ۱۴ و 8 ساله هستیم.

این زن ادامه داد: حبیب مرد عصبانی بود و همیشه سر هر موضوعی کتک کاری راه می‌انداخت. تا این که آخرین بار کنترل اعصابم را از دست دادم و او را خفه کردم .

چند روز قبل این زن در حالی مقابل قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت که دو  دخترش اعلام کردند او را بخشیده اند. اما فرزند دیگر قربانی که از همسر اولش بود و در دادگاه حضور نداشت در لایحه ای برای نامادری اش حکم قصاص خواست.

در این جلسه اعظم در دفاع از خودش گفت: همسرم بازنشسته بود و بیشتر اوقات را در خانه می ماند. او مرد بداخلاق و عصبی بود و بارها من را کتک زده و فحاشی کرده بود. آخرین بار حبیب با دختر کوچکم درس کار  می کرد که شروع به فحاشی کرد و دخترم را کتک زد. من که از رفتار همسرم عصبانی شده بودم به او اعتراض کردم اما حبیب به سوی من حمله کرد تا کتکم بزند. همان موقع دعوا میان ما بالا گرفت. وقتی حبیب به خاطر تنگی نفس روی مبل افتاد، در یک لحظه روسری ام را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم. من واقعا نمی خواستم شوهرم را بکشم و در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم.

با پایان  دفاعیات این زن قضات وارد شور شدند تا برای وی  حکم صادر کنند.

ارسال نظر