حادثه 24 - راننده سالخورده که متهم است پس از قتل همسر صیغهایاش جسد وی را مثله و با کمک دوستش حوالی شهر رها کرده بود به زودی محاکمه میشود.
رسیدگی به پرونده از اوایل مردادسال۹۷، با ناپدید شدن زن ۴۵ساله به نام سارا در یکی از خیابانهای جنوب تهران آغاز شد. پسر آن زن در توضیح به مأموران پلیس گفت: «چند سال قبل پدرم فوت کرد و مادرم بعد از فوت او به تنهایی در خانهاش زندگی میکرد. او روز گذشته تماس گرفت و از من خواست به دیدنش بروم، اما وقتی مقابل خانهاش رسیدم هرچه زنگ زدم کسی در را باز نکرد. مجبور شدم با کلید در خانه را باز کنم، اما وقتی وارد خانه شدم هرچه مادرم را صدا کردم از او خبری نبود. هر جا به فکرم میرسید سراغش رفتم، اما بیفایده بود و کسی از او خبر نداشت. به همین دلیل تصمیم گرفتم پلیس را خبر کنم.»
بعد از این توضیحات، تلاش برای یافتن زن میانسال آغاز شد تا اینکه در نخستین گام از تحقیقات مأموران با بررسی فهرست مکالمات تلفن همراه زن میانسال دریافتند وی با مرد سالخوردهای به نام کریم در ارتباط بوده است. با بدست آمدن این سرنخ کریم ۷۲ساله بازداشت شد و مورد تحقیق قرار گرفت. او به مأموران گفت: «راننده کامیون هستم و هشتسال قبل با سارا آشنا شدم. او در این سالها همسر صیغهای من بود و با هم رابطه خوبی داشتیم. آخرین بار به سفر کاری سهماهه رفتهبودم که بعد از برگشت متوجه شدم از او خبری نیست. باور کنید از سرنوشت سارا اطلاعی ندارم.»
مرد سالخورده سعی داشت پلیس را گمراه کند تا اینکه در روند بازجوییها سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: «فرزندان سارا از ازدواج موقت ما خبر نداشتند به همین خاطر قصد داشتم این بار بعد از برگشت از سفر با فرزندانش صحبت کنم و او را عقد کنم، اما بعد از برگشت هر چه با سارا تماس گرفتم او پاسخ تماسهایم را نمیداد. تصمیم گرفتم به دیدنش بروم، اما وقتی صحبت از ازدواج شد با شنیدن حرفهایش شوکه شدم. او میگفت این زندگی پنهانی او را خسته کردهبود به همین خاطر با مرد دیگری ازدواج کرده است. سارا در حال تمیز کردن مرغ بود و در دستانش چاقو بود که از عصبانیت چاقو را از دستش گرفتم و چند ضربه به او زدم. بعد گلویش را بریدم و از خانه فرار کردم.» آن مرد ادامه داد: «قصد داشتم جسد را بیرون ببرم، اما قادر به حمل آن نبودم به همین خاطر آنرا مثله کردم و در چند کیسه زباله گذاشتم. سپس آنها را در بیابانهای فشم رها کردم و گریختم.» با اقرارهای مرد سالخورده، مأموران به خاطر جثه ضعیف او به حضور یک همدست برای حمل جسد مشکوک شدند و بار دیگر متهم را تحت بازجویی قرار دادند. آنجا بود که وی به تکه تکه کردن جسد با همدستی دوستش به نام حسام اقرار کرد و گفت: «بعد از کشتن سارا قادر به مثله کردم جسد نبودم به همین دلیل به خانه یکی از دوستان قدیمیام رفتم و او قبول کرد در ازای پرداخت پول مرا کمک کند. بعد از آن بود که با هم به خانه مقتول رفتیم و جسد را تکه تکه کردیم.»
با اعترافات مرد سالخورده، دوست او به نام حسام بازداشت شد و بعد از اقرار به جرمش هر دو متهم روانه زندان شدند و در حالیکه تلاش مأموران برای یافتن بقایای جسد مثله شده زن میانسال ناکام مانده بود، پرونده کامل و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. به این ترتیب دو متهم با درخواست قصاص از سوی اولیایدم به زودی پای میز محاکمه قرار خواهند گرفت.