حادثه 24 - پسر ۱۹ساله افغان که متهم است برای رسیدن به زن ۳۳ساله، شوهر او را به قتل رسانده در بازجوییها مدعی شد برای ارتکاب جنایت، قاتل اجارهای هم استخدام کرده بود.
روز پنجشنبه ۱۸مهرماه بود که قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۰۳گاندی از قتل مردی افغان در اتاق سرایداریاش با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شد. مأموران در محل حادثه با جسد مرد ۴۲سالهای به نام احمد روبهرو شدند که حکایت از این داشت بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن به قتل رسیده است. بررسیهای تیم جنایی نشان داد مقتول شب قبل به قتل رسیده است و زمان حادثه هم همسر و دو فرزندش آنجا نبودهاند. مأموران در بررسیهای تخصصی در صحنه حادثه متوجه ارتباط پنهانی همسر مقتول با پسر داییاش شدند و هر دو متهم را در صحنه حادثه بازداشت کردند. پسر ۱۹ ساله در بازجوییها به قتل شوهر دختر داییاش اعتراف کرد. دو متهم صبح دیروز پس از توضیح حادثه برای ادامه تحقیقات به دستور قاضی غلامی در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفتند.
گفتگو با قاتل
خودت را معرفی کن؟
بصیر هستم ۱۹ ساله.
چه شغلی داری؟
چرخکارم و گاهی هم دستفروشی میکردم.
با شوهر دختر داییات چه اختلافی داشتی؟
اختلافی نداشتم. فقط از دست او ناراحت و عصبانی بودم.
چرا؟
چون شنیده بودم که دختر داییام را اذیت میکند و گاهی هم او را کتک میزند.
از کجا متوجه شدی؟
دختر داییام به من گفت.
چرا دختر داییات با تو درد دل میکرد؟
من یکسال و نیم قبل همراه مادر و خواهر خردسالم به صورت غیرقانونی به ایران آمدیم. در میانه راه در نزدیکی مرز ایران به خاطر اینکه خودرو مسافر زیادی سوار کردهبود، خواهرم مقابل چشمانم خفه شد و همانجا جسدش را دفن کردیم. بعد از این من افسردگی گرفتم که مادرم از دختر داییام خواست با من حرف بزند، افسردگیام بر طرف شود و به همین خاطر او با من درد دل میکرد.
به همین خاطر تصمیم گرفتی شوهر او را بکشی؟
نه. من کم کم عاشق و دلباخته دختر داییام شدم به طوریکه جدایی از او برای من غیرممکن بود و برای اینکه به او برسم ابتدا تصمیم گرفتم شوهرش را قاچاقی به ترکیه بفرستم تا آنجا گرفتار شود و من بتوانم با همسرش ازدواج کنم، اما این نقشهام عملی نشد و مجبور شدم او را به قتل برسانم.
چرا موفق نشدی او را از مرز رد کنی؟
قرار بود ۲میلیون تومان به مرد ایرانی بدهم تا شوهر دختر داییام را از مرز رد کند که مرد ایرانی علت آن را از من پرسید و من هم به او گفتم که میخواهم او گرفتار شود تا با همسرش ازدواج کنم. پس از این مرد ایرانی گفت اگر ۱۰میلیون تومان به او بدهم احمد را میکشد و من هم قبول کردم. ابتدا ۳میلیون به کارتش ریختم و ۴میلیون هم دستی به او دادم و قرار شد ۳میلیون تومان دیگر هم بعد از قتل به او بدهم. شب حادثه که خبر داشتم احمد در اتاقک نگهبانیاش تنها است، دو نفری به در خانهاش رفتیم تا مرد ایرانی نقشه را اجرا کند، اما قاتل اجیر شده به بهانه پارک کردن موتورسیکلتش از محل گریخت و بعد از این خودم تصمیم گرفتم او را بکشم.
توضیح بده؟
پس از فرار قاتل اجیر شده خودم به خانه احمد رفتم. او در حال تماشای تلویزیون بود که شال زنانهای را برداشتم و به دور گردنش انداختم و کشیدم تا اینکه فوت کرد.
دختر داییات خبر داشت؟
نه، خبر نداشت. صبح روز بعد به او تلفن زدم و گفتم حال شوهرش بد شده و از او خواستم به خانهاش برود. بعد دوباره تماس گرفتم که دوستش گوشی را برداشت و گفت احمد به قتل رسیده است.
چه شد که به صحنه قتل بازگشتی؟
من کنجکاو شدهبودم و دوست داشتم از نزدیک ببینم مأموران چطور تحقیق میکنند و میخواستم ببینم آیا سرنخی پیدا میکنند یا نه که همراه مادرم به قتلگاه رفتم.
بعد چه شد؟
همانجا مأموران مرا بازداشت کردند و دستبند به دستانم زدند.