حادثه 24 - گفتوگو با خانواده بیمارانی که پس از ماهها انتظار پیکر بیجان عزیزانشان را تحویل گرفتند. عامل مرگ همچنان مبهم است.
سرانجام عزیزانشان را از دست دادند. همان ها که روی تخت بیمارستان بیهوش و رنگپریده با کلی دستگاه و سیم و لوله با مرگ دستوپنجه نرم میکردند؛ اما زور هیچکدامشان به مرگ نرسید. اول رضیه رفت، بعد نوبت به سعید رسید، چند روز بعد از آن غلامحسین تسلیم مرگ شد و آخر هم نورالدین روی تخت بیمارستان جان باخت. این سرنوشت چهار نفر از همان 6 بیماری است که در اردیبهشت سال جاری به طرز مشکوکی در بیمارستان قلب تهران دچار عارضه مغزی شده بودند. هنوز یک زن و مرد از آنها روی تخت بیمارستان هستند؛ اما اوضاع آنها هم چندان خوب نیست.
حالا چهار خانواده بعد از کلی گرفتاری و بلاتکلیفی داغدار شدهاند؛ داغی که هنوز هم علت آن برای آنها بهدرستی روشن نیست. قرار بود یک جراحی چندساعته باشد و بعد از چند روز هم به خانه بروند اما آنها حالا به خانه ابدی رفتهاند. این اتفاق عجیب در تاریخ 25 اردیبهشت در اتاق عمل بیمارستان قلب تهران رخ داد؛ شش بیمار در یک اتاق عمل دچار یک عارضه مشابه شدند. مسئولان بیمارستان «هیاپوکسی» یا همان کمبود اکسیژن بافتی را علت بی هوشی و به کما رفتن این بیماران اعلام کردند. اما اینکه دلیل این کمبود اکسیژن چه بوده هنوز به درستی مشخص نیست. حمیدرضا پورحسینی رئیس بیمارستان قلب تهران چند هفته بعد درباره این حادثه به ایسنا گفت:« ما تمام سیر بیهوشی این بیماران را بررسی کردیم و مشخص شد که فشار گاز اکسیژن در طول عمل در حد نرمال بوده است. تمام داروهای زمان بیهوشی را به آزمایشگاه مرجع ارسال کردیم که پس از بررسی اعلام کردند که داروها مشکلی نداشته و قابل استفاده هستند. اما همچنان در حال پیگیری موضوع هستیم تا به نتیجه برسیم.»
خانواده این بیماران درگذشته میگویند یا داروی بیهوشی مشکل داشته یا تجهیزات اتاق عمل. آنها دلایل خودشان را دارند؛ دلایلی که قابل تامل است، همین هم باعث شده تا شکایتهای مختلفی از این بیمارستان و کادر درمانی مطرح شود. آنها میگویند پرونده پزشکی عزیزانشان را به دکترهای متخصص و جراحهای مختلفی نشان دادهاند و نتیجه همه این پیگیریها مشکل را از طرف بیمارستان نشان میدهد.
رضیه راشدیان زن پنجاهوهفت ساله اهل خرمشهر؛ او جراحی قلب باز داشت و خانواده او ترجیح دادند تا این جراحی در پایتخت انجام شود؛ همین هم شد که همراه دو پسرش به تهران و بیمارستان قلب آمد. این زن چهارم تیرماه بعد از چند هفته بیهوشی روی تخت بیمارستان جان سپرد اما حالا چند هفتهای هم از چهلم این زن گذشته و پسرش به شهروندآنلاین میگوید: «با زور به من و برادرم گفتند که اگر از بیمارستان شکایت کنیم، جنازه مادرم را تحویل نمیدهند، به ما گفتند که جنازه برای کالبدشکافی به پزشکی قانونی میرود و کلی باید منتظر باشیم و دوندگی زیادی دارد. برای طایفه ما هم بد است که جنازه روی زمین بماند و کلی حرفوحدیث برایمان درست میشد.
سعید سرخی مردی پنجاهوهشت ساله که برای جراحی قلب به تهران آمده بود و حتی چند ساعت پس از پایان جراحی به هوش آمد، حالش هم بهظاهر خوب بود اما یکدفعه حالش خراب شد، دکترها او را دوباره به اتاق عمل بردند اما چند روز بعد از عمل دوم به کما رفت و دست آخر هم تسلیم مرگ شد.
ما رضایت دادیم تا جنازه مادرم را به خرمشهر ببریم اما من میدانم مادرم مثل بقیه بیماران آن روز در بیمارستان قربانی اشتباه شده است؛ حالا یا داروی بیهوشی یا تجهیزات اتاق عمل، بالاخره یک چیزی این وسط ایراد داشته تا ما به همین سادگی مادرمان را از دست بدهیم. من الان از بیمارستان شکایت دارم و از طریق اقوامی که در تهران داریم، پیگیری میکنیم.»
سعید سرخی مردی اهل اهواز؛ او هم 22 تیرماه به همین سرنوشت تلخ دچار شد. مردی پنجاهوهشت ساله که برای جراحی قلب به تهران آمده بود و حتی چند ساعت پس از پایان جراحی به هوش آمد، حالش هم بهظاهر خوب بود اما یکدفعه حالش خراب شد، دکترها او را دوباره به اتاق عمل بردند اما چند روز بعد از عمل دوم به کما رفت و دست آخر هم تسلیم مرگ شد. پسر سعید سرخی اما از شکایت منصرف شده، نه اینکه گزارش بیمارستان درباره علت فوت پدرش را باور داشته باشد، خودش میگوید که دستش به جایی بند نیست و همین هم شده تا قید دادگاه و شکایت را بزند: «آنها پول دارند، قدرت دارند و بلدند چطور صحبت کنند؛ اما من نه کسی را میشناسم و نه میدانم که باید چکار کنم. در یک شهر بیکس و کار، همان مدتی هم که بابا در بیمارستان بیهوش بود، آنقدر مرخصی گرفتم که داشتم کارم را از دست میدادم. اهواز کجا و تهران کجا، من وقت و پولی ندارم که مدام به تهران رفت و آمد کنم. اما اگر شرایطی باشد که بتوانم، حتما شکایت میکنم و حق پدر و خانوادهام را میگیرم.»
پنجم مرداد ماه هم غلامحسین علیخانی در بیمارستان قلب تهران، فوت کرد. مشکل او اما کمی با بقیه فرق داشت. این مرد 71 ساله قلبش را به تیغ جراحان این بیمارستان سپرده بود، اما بعد از عمل دچار خونریزی شد. آن طور که پسر علیخانی میگوید ظاهرا پزشکان و کادر درمانی بیمارستان خیلی دیر متوجه خونریزی شدند و او را پس از زمان طلایی به اتاق عمل بردند: «پدر من 9 تیرماه جراحی شد، بعد از جراحی نخست، بدون اطلاع ما دوباره پدر را به اتاق عمل بردند، ما اصلا تا چند روز از هیچ چیز خبر نداشتیم. حتی به هوش آمدن موقت پدرم را هم به ما اطلاع ندادند.» او ادامه میدهد: «من پرونده پدرم را به پزشکان زیادی نشان دادم، همه آنها حرفشان این بود که کوتاهی از طرف بیمارستان بوده. یکی از متخصصان قلب وقتی پرونده پدرم را دید به من گفت که در این شرایط فقط 5دقیقه زمان برای نجات بیمار وجود دارد که متاسفانه کادر درمانی بیمارستان خیلی پس از گذشت این زمان بر بالین پدرم حاضر شدهاند. من از بیمارستان و کادر درمانی شکایت کردهام و پرونده در کمیسیون درحال بررسی است. باید مشخص شود که چرا پدرم به این شکل جانش را از دست داده.»
خانواده این بیماران درگذشته میگویند یا داروی بیهوشی مشکل داشته یا تجهیزات اتاق عمل. آنها دلایل خودشان را دارند؛ دلایلی که قابل تامل است، همین هم باعث شده تا شکایتهای مختلفی از این بیمارستان و کادر درمانی مطرح شود
نورالدین احمدی هم یکی دیگر از بیماران به کما رفته بیمارستان قلب تهران بود. مردی 59 ساله که جراحی قلب باز پای او را به این مرکز درمانی باز کرد. او با پای خودش به بیمارستان رفت، اما حالا که حدود یک ماه از مرگ او میگذرد، پسرش به شهروندآنلاین میگوید: «پدرم 4شهریور ماه فوت کرد. علت مرگ همان هایپوکسی اعلام شد. اما اینکه علت هایپوکسی چه بود، معلوم نیست. البته مسئولان بیمارستان خودشان بهتر از هرکس دیگری میدانند که آن روز در اتاق عمل چه اتفاقی افتاده. اما خب در ظاهر صحبتهای دیگری مطرح میکنند. اما من تا روشن شدن همه ماجرا پیگیری این پرونده را ادامه میدهم.» این پسر جوان که زودتر از بقیه خانوادهها علیه بیمارستان شکایت کرده بود، منتظر اعلام نظر کمیسیون است: «من از همان روزهای اولی که پدرم به کما رفت، شکایت کردم. وکیل هم گرفتم و به بقیه خانوادهها گفتم که اگر تمایل دارند با هم اقدام کنیم. اما خب آنها نگران جان عزیزانشان بودند. اما حالا چی کدامشان زنده ماندند. یکی پس از دیگری جانشان را از دست دادند، به خاطر یک سهلانگاری و حالا خبر دارم که آنها هم شکایت کردهاند. میدانم در بهترین حالت و در صورت محکوم شدن بیمارستان دیه پرداخت میشود، اما با چقدر پول میشود جای پدر را پر کرد. من پیگیر این پرونده هستم تا حداقل خانوادهها و بیماران دیگری در این بیمارستان داغدار نشوند.» گفتنی است مسئولان این مرکز درمانی با وجود پیگیریهای شهروندآنلاین حاضر به پاسخگویی در خصوص این حادثه و جزییات آن نشدند.