حادثه 24 - آشنایی تلگرامی دختر ۱۵ساله ایرانی با پسری افغان سبب فرار آنها به سمت ترکیه و گرفتار شدنشان در کمپ آوارگان شد.
چندی قبل مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن ناگهانی دختر ۱۵سالهاش به نام آرام شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من کارمند هستم و دخترم آرام هم دانشآموز دوره دبیرستان است. آرام امروز عصر برای شرکت در جشن تولد یکی از دوستانش از خانه بیرون رفت و دیگر به خانه برنگشت. نگران او شدیم و به خانه دوستش رفتیم که متوجه شدیم آرام در جشن تولد شرکت نکردهاست. در ادامه به بیمارستانها و مراکز درمانی سر زدیم، اما خبری از دخترم پیدا نکردیم و الان خیلی نگران او هستیم و از مأموران پلیس برای پیدا کردن دخترم درخواست کمک داریم.
آغاز تحقیقات جنایی برای یافتن دختر ۱۵ساله
با این شکایت تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیسآگاهی به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن دختر نوجوان وارد عمل شدند. مأموران در نخستین گام فرضیههای گوناگونی را در رابطه با گم شدن ناگهانی دختر ۱۵ساله بررسی کردند تا اینکه پس از بررسی یکایک فرضیهها به این نتیجه رسیدند که آرام با پیشنهاد پسر مورد علاقهاش از خانه فرار کردهاست.
تحقیقات مأموران از دوستان آرام نشان داد دختر گمشده مدتی قبل از طریق کانال تلگرامی با پسر ۲۵سالهای به نام مراد آشنا شدهاست که در ادامه تصمیم میگیرد با او ازدواج کند، اما با مخالفت خانوادهاش روبهرو میشود. یکی از دوستان آرام به مأموران گفت: چند ماه قبل آرام، پسر مورد علاقهاش را که مراد نام داشت به من و تعدادی از دوستان معرفی کرد. همان زمان متوجه شدیم پسر مورد علاقه آرام، افغان است و در تهران کارگری میکند. آرام گفت که عاشق او است و قرار است با هم ازدواج کنند تا اینکه مدتی بعد گفت مادرش مخالفت کرده و گفته باید درس بخوانی و وقتی بزرگ شدی ازدواج کنی. آرام خیلی ناراحت بود و میگفت به هر طریقی شده با مراد ازدواج میکند. من خیلی تلاش کردم او را منصرف کنم، اما فایدهای نداشت و او تصمیم خودش را گرفته بود تا اینکه چند روز قبل با من تماس گرفت و گفت از خانهشان فرار کرده و قرار است دو نفری پیش برادر بزرگ مراد بروند تا مقدمات ازدواج آنها را فراهم کند.
با اطلاعاتی که دوست آرام در اختیار پلیس قرار داد، کارآگاهان پس از شناسایی محل زندگی برادر مراد در رباطکریم راهی آنجا شدند که دریافتند مراد و آرام چند روز قبل به صورت غیرقانونی از طریق قاچاقبرها به ترکیه گریختهاند.
زندگی در کمپ پس از فرار از ایران
برادر مراد به مأموران گفت: چند سال قبل مراد برای کار از افغانستان به ایران آمد تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم با دختر ایرانی دوست شده و قرار است با هم ازدواج کنند. من به او هشدار دادم که اول با خانواده دختر ایرانی موضوع را در میان بگذارد و اگر آنها با ازدواجشان موافقت کردند ارتباطشان را ادامه بدهند، اما برادرم گوشش بدهکار حرفهای من نبود تا اینکه چند روز قبل همراه آرام به خانه من آمدند. آرام گفت که خانوادهاش مخالف ازدواج آنها هستند و به همین خاطر از خانه فرار کرده است تا با مراد ازدواج کند. بعد فهمیدم که آنها صیغه محرمیت خواندهاند. من اصرار کردم آرام به خانهشان برگردد که قبول نکردند و بعد از خانه من قهر کردند و بیرون رفتند. یک روز قبل با تماس تلفنی برادرم متوجه شدم آنها از طریق قاچاقچیان انسان از مرزهای غربی وارد کشور ترکیه شدهاند تا از آنجا به یونان بروند و الان هم در کمپ آوارگان در نزدیکی کشور یونان هستند.
پس از فرار با پسر افغان ازدواج کردم
پس از این مأموران از طریق برادر مراد با آرام تماس گرفتند و وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مدتی قبل در گروه تلگرامی با مراد دوست شدم و کم کم هر دو عاشق هم شدیم. ما تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم، اما خانوادهام گفتند که من بچهام و باید درس بخوانم که تصمیم گرفتم از خانهمان فرار کنم و با مراد ازدواج کنم. پس از فرار او مرا عقد کرد و بعد هم تصمیم گرفتیم از طریق ترکیه به یونان برویم و در آنجا زندگی تازهای را شروع کنیم. آرام در ادامه گفت: الان هم دوست ندارم به ایران برگردم، چون خانوادهام باتصمیم من مخالف هستند و میخواهم پیش مراد بمانم.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه بازپرس جنایی به مأموران پلیس اینترپل دستور داد تا با شناسایی محل نگهداری آرام، وی را به ایران بازگردانند. از سوی دیگر یکی از بستگان نزدیک آرام برای پیدا کردن ردی از آرام و برگرداندن او به ایران به ترکیه رفته است.