حادثه 24 - کارگر اخراجی که برای انتقام از مرد میوه فروش وی را به کمک همدستانش ربوده بود، روز گذشته به همراه همدستانش محاکمه شد.
سال۹۶ مرد جوانی به نام داریوش با مراجعه به اداره پلیس از دو مرد و یک زن به اتهام آدمربایی شکایت کرد و در توضیح به مأموران گفت: «یک مغازه میوهفروشی لاکچری بزرگی در شمال تهران دارم که به سفارش مشتریان میوههای کمیابی را که در ایران وجود ندارد، تهیه میکنم. میثم از کارگران مغازه بود که مدتی مشغول کار شدهبود، اما در این مدت چند مشتری از او ناراضی بودند و میگفتند برای آنها ایجاد مزاحمت کرده است. این شد تصمیم گرفتم او را اخراج کنم و همین بهانهای شد، میثم کینه کند و انتقام بگیرد. او چند روز قبل با همدستی یکی از دوستانش و دختر جوانی مرا ربودندو سپس در خانهای متروکه به شدت کتک زدند و به زور ۱۰۲میلیون تومان پول نقدی را که همراه داشتم، گرفتند و مرا رها کردند.»
با طرح این شکایت، متهمان تحت تعقیب قرار گرفتند تا اینکه کارگر اخراجی به نام میثم ۳۰ساله شناسایی و بازداشت شد. او به جرمش با همدستی دوستش به نام یاسر و دختر جوان به نام شهین اعتراف کرد. با دستگیری دیگر متهمان پرونده کامل و بعد از صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و اولین جلسه به ریاست قاضی زالی تشکیل شد.
ابتدای جلسه شاکی برای متهمان درخواست اشد مجازات کرد. در ادامه میثم به اتهام سرقت، آدمربایی و ضرب و جرح در جایگاه قرار گرفت و گفت: «آدمربایی را قبول ندارم. مدتی در مغازه میوهفروشی شاکی مشغول کار بودم، اما او به بهانه اینکه برای زنان ایجاد مزاحمت میکنم مرا بدون پرداخت حق و حقوقم اخراج کرد. همین باعث شد کینه کنم و برای انتقام نقشه آدمربایی او را طراحی کردم.» متهم ادامه داد: «برای انجام نقشه از یاسر کمک خواستم که او شهین را معرفی کرد. طبق نقشه دختر جوان با شاکی طرح دوستی ریخت و به بهانهای او را به خانه یاسر دعوت کرد. آنجا بود که با شاکی درگیر شدم و از او حقوقم را طلب کردم، اما او طفره رفت به همین دلیل با زور حق و حقوقم را از او گرفتم.» سپس یاسر در جایگاه ایستاد و با انکار جرمش گفت: «شاکی خودش همراه دختر جوان به خانهام آمد. ما برای گرفتن حق میثم او را کتک زدیم و پول نقدی را که همراه داشت، گرفتیم و بعد از دستگیری همه پول را به شاکی برگرداندیم.»
دختر جوان نیز در دفاع از خود گفت: «با پسر مورد علاقهام نامزد بودم، اما پولی برای خرید جهیزیه نداشتم. به همین دلیل از دوستم کمک خواستم که او پیشنهاد داد، برادرش به نام میثم میتواند ۴۰میلیون تومان به من قرض دهد تا بعد از مراسم عروسی آنرا برگردانم. قبول کردم و با میثم صحبت کردم که او پیشنهاد داد، با شاکی طرح دوستی بریزم.» متهم ادامه داد: «چون به آن پول احتیاج داشتم قبول کردم و روزی به مغازه شاکی رفتم تا سفارش میوههای گرانقیمتی بدهم که در ایران به سختی پیدا میشد. بعد از سفارش، شماره تلفن همراهم را به او دادم تا بعد از تهیه میوهها با من تماس بگیرد. چند روزی گذشت و شاکی تماس گرفت و مرا به یک کافیشاپ دعوت کرد. این باب آشنایی ما شد و بعد از آن من او را به یک رستوران دعوت کردم که در راه بازگشت خواست مرا به خانهام برساند. از این فرصت استفاده کردم و آدرس خانه یاسر را به او دادم. وقتی به آنجا رسیدیم شاکی از من خواست به بهانه سرویس بهداشتی وارد خانه شود. او وقتی داخل خانه شد، میثم و یاسر به بهانه اینکه برادر و همسرم هستند با او درگیر شدند.»
متهم در آخر گفت: «بعد از این ماجرا همه پولی که گرفتهبودم را پس دادم و حتی عروسی هم نگرفتم. شوهرم وقتی فهمید به خاطر جهیزیه مرتکب جرم شدم مرا بخشید. من از ماجرای آدمربایی و انتقام اطلاعی نداشتم و فقط به فکر تهیه پول جهیزیه بودم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.