زمان مطالعه: 15 دقیقه

علی پروین از حسینیه‌اش در لواسان می‌گوید: هر کسی دلش می‌خواهد به مجلس ما می‌آید

این شب‌ها برای دیدار با علی پروین کافی است به حسینیه‌ای که ۱۷سال قبل در پارکینگ خانه ویلایی‌اش در لواسان بنا کرد بروید. یکی از مشهورترین فوتبالیست‌های تاریخ فوتبال ایران با تواضع جلوی در حسینیه ایستاده و بعد از سلام و احوالپرسی به هر تازه واردی خوشامد می‌گوید.
14 شهریور 1398
شناسه : 15248
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/15248
3232+
بالا
در مواقع گرفتاری به حضرت حمزه(ع) متوسل می‌شوم و نذر می‌کنم چون عالِمی به من گفت هر موقع گیر کردی نذر حضرت حمزه(ع) کن تا رفع شود. این‌طور مواقع 20پرس کوبیده نذر می‌کنم و به محض اینکه حاجتم برآورده می‌شود غذا تهیه می‌کنم و به بهشت زهرامی‌روم تا بین فقرا تقسیم کنم. به‌نظرم هر کسی که به ائمه(ع) متوسل شود ضرر نمی‌کند. خیلی اتفاق‌ها قرار بود برای من بیفتد اما اتصال به ائمه(ع) نجاتم داد.
این شب‌ها برای دیدار با  علی پروین کافی است به حسینیه‌ای که ۱۷سال قبل در پارکینگ خانه ویلایی‌اش در لواسان بنا کرد بروید. یکی از مشهورترین فوتبالیست‌های تاریخ فوتبال ایران با تواضع جلوی در حسینیه ایستاده و بعد از سلام و احوالپرسی به هر تازه واردی خوشامد می‌گوید.

حادثه 24 - این شب‌ها برای دیدار با  علی پروین کافی است به حسینیه‌ای که ۱۷سال قبل در پارکینگ خانه ویلایی‌اش در لواسان بنا کرد بروید. یکی از مشهورترین فوتبالیست‌های تاریخ فوتبال ایران با تواضع جلوی در حسینیه ایستاده و بعد از سلام و احوالپرسی به هر تازه واردی خوشامد می‌گوید.

علی پروین را با سخنان تند و تیز و بعضا آتشین درباره اتفاقات ریز و درشت فوتبال می‌شناسیم اما اینجا جای این حرف‌ها نیست و بعد از احوالپرسی مختصر می‌گوید اگر از آن سر دنیا هم آمده باشی درباره فوتبال حرف نمی‌زنم. صحبت از محرم و خاطرات راه‌اندازی هیئت و حسینیه که به میان می‌آید نطقش باز می‌شود و همان مرد خوش‌صحبتی می‌شود که اعجاز کلام دارد. با علی پروین که یکی از عشاق اهل‌بیت(ع) است و از دوران نوجوانی آرزوی تاسیس هیئت و حسینیه را داشته درباره ریشه باورهای مذهبی‌اش و خاطرات راه‌اندازی هیئت در محله زعفرانیه و ساخت حسینیه در لواسان گفت‌وگو کردیم؛ کسی که در72 سالگی به آموزه‌های عزیزترین فرد زندگی‌اش وفادار مانده و می‌گوید در مواقع گرفتاری اول دست به دامان مامان نصرت و بعد به ائمه(ع) متوسل می‌شود.

  آقای پروین، اهالی فوتبال شما را فردی مذهبی و دوستدار اهل‌بیت(ع) می‌دانند. ریشه‌های مذهبی از چه زمانی در وجود شما شکل گرفت؟

ریشه‌های مذهبی‌ام به دوران کودکی برمی‌گردد. من در کوچه غریبون بازار تهران به دنیا آمدم اما وقتی 9سالم بود به محله عارف که بافت مذهبی با ساکنان متدین داشت رفتیم. وقتی 11-10سالم بود پدر و مادرم مرا به کلاس قرآن فرستادند. در همان روزها توپ پلاستیکی تازه مد شده بود و بچه‌ها با توپ پلاستیکی در کوچه پس‌کوچه‌های تهران فوتبال بازی می‌کردند و همزمان با حضور در کلاس‌های قرآن به سمت فوتبال هم کشیده شدم. بنابراین، دوران کودکی و نوجوانی‌ام در مکان‌های مذهبی و در محیط ورزش گذشت. یادش به‌خیر وقتی محرم می‌شد و به هیئت می‌رفتیم، غذای نذری را داخل مجمع می‌ریختند و هر 4نفر سر یک مجمع می‌نشستند و شام و ناهار می‌خوردند. باور کنید مزه قیمه بادمجانی که دورهمی می‌خوردیم هنوز زیر زبان من است. دستپخت آشپز حسینیه ما عالی است اما آن قیمه بادمجان هیئت محله عارف کجا و این غذایی که الان پخته می‌شود کجا. بهترین خاطرات آن سال‌های من، همان کلاس قرآن و دورهمی‌های داخل هیئت و فوتبال با توپ پلاستیکی است. فوتبال که برایم تمام شد اما ریشه‌های مذهبی تا آخر عمر با من است.

  نقش مادر در زندگی شما پررنگ بوده و همواره به این موضوع اشاره کرده‌اید. ایشان چقدر در شکل‌گیری باورهای مذهبی شما نقش داشت؟

مامان نصرت همه اینها را در گوش ما فرو کرد. مامان‌نصرت و پدرم که به او کل‌احمد می‌گفتیم در گوش ما خوانده بودند که باید سالم زندگی کنیم و با اهل‌بیت(ع) مأنوس باشیم. من تا این سن و سال لب به مشروبات الکلی نزده‌ام. اینکه در دوره طاغوت در این فوتبال بودم و آلوده نشدم، از سفارش و دعای خیر مامان‌نصرت است و خودم را مدیون مادرم می‌دانم. پدرم وصیت کرد در قم دفنش کنیم و به همین دلیل نمی‌توانم زود به زود سر مزارش بروم اما هر هفته خودم را به مزار مامان‌نصرت در بهشت‌زهرای تهران می‌رسانم. مادرم گاهی اوقات به خواب دوستانم می‌رود و به آنها می‌گوید چرا علی نیامده به من سر بزند. مامان‌نصرت عزیزترین فرد زندگی‌ام بود و انگار هنوز برایم زنده است. پولدار شوم سر مزارش می‌روم و می‌گویم پولدار شدم و گرفتار شوم به او می‌گویم به دادم برس. من دینداری را از مادرم به ارث برده‌ام. به قول قدیمی‌ها هر کی هر چی داره از پر قنداقش داره.

  همین باورهای مذهبی به ساخت حسینیه و برپایی مجلس اهل‌بیت(ع) در لواسان منجر شد؟

از سن 18-17سالگی که فوتبالیست معروفی شدم آرزو داشتم یک حسینیه در خانه‌ام تاسیس کنم. پسر بچه‌ای که از 10سالگی به کلاس قرآن رفته و در یک خانواده مذهبی بزرگ شده چه آرزویی بهتر از این می‌تواند داشته باشد. این آرزو در سرم بود تا اینکه در سال 1353 به محله کوکا‌کولا رفتیم و چند سال بعد که در فوتبال پول خوبی گرفتم یک خانه در زعفرانیه خریدم و به قول معروف بالا‌شهری شدم. سال1361 بود که خانه زعفرانیه را با 8میلیون تومان خریدم. خانه ما پذیرایی بزرگی داشت و 200نفر در آن جا می‌شدند و در همین خانه هیئت راه انداختیم. در نخستین مراسم هم به مناسبت تولد حضرت زهرا(س) میزبان هیئت بازوبندها بودیم و هنوز که هنوز است خرج این هیئت در روز تولد حضرت‌زهرا(س) با من است. مراسم مولودی را در قائمیه می‌گرفتیم اما بعد از مدتی متوجه شدم عده‌ای دنبال تظاهر هستند و به همین دلیل مراسم را در منزل خود آقای بازوبند برقرار کردیم. چند سالی به همین منوال گذشت تا اینکه خانه زعفرانیه را فروختم و یک تکه زمین متری 25هزار تومان در لواسان خریدم و شروع کردم به ساختن. از همان روزی که کلنگ ساخت خانه را زدند به معمار، بنا و مهندس ناظر گفتم من یک حسینیه می‌خواهم. طبقه زیر همکف را به حسینیه اختصاص دادیم اما بنای آن یکسره بود تا اینکه به توصیه دوستانم آن را به چند بخش مختلف تقسیم کردم و همانطور که می‌بینید سالن و آشپزخانه و آبدارخانه کاملا مجزاست. ساختمان در سال1381 ساخته شد و از محرم سال بعدش مراسم عزاداری امام‌حسین(ع) را در حسینیه خودم برپا کردم.

  دوستان فوتبالی هم در ساخت حسینیه کمک کردند؟

برای ساختن حسینیه از هیچ احدی کمک نگرفتم. از همان اول هم نیت کردم اگر خدا سلامتی به ما بدهد چراغ این حسینیه را روشن نگه داریم.

  در دادن نذری هم از کسی کمک نمی‌گیرید. چرا می‌خواهید همه کارهای حسینیه را خودتان انجام بدهید؟

چون از همان دوره نوجوانی نیت کرده‌ام که خودم به تنهایی نوکری اهل‌بیت(ع) را بکنم. در این سال‌ها خیلی از دوستان آمدند و قصد کمک داشتند اما به آنها گفتم اصلا حرفش را هم نزنید.

  ساخت حسینیه بزرگ‌ترین آرزوی شما بود؟

بله، وقتی مجلس اهل‌بیت(ع) در حسینیه خودمان برقرار شد حس کردم همه آرزوهایم برآورده شده است. از همان روز اول هم تصمیم گرفتم کسی را از تهران دعوت نکنم تا به حسینیه ما بیاید. من می‌گویم هیئت مال امام حسین(ع) است و هر کسی دلش می‌خواهد به مجلس ما می‌آید. بعضی‌ها هیئت می‌گیرند و نماینده مجلس و این و آن را دعوت می‌کنند اما مجلس ما بی‌ریاست و امکان ندارد به کسی بگویم به هیئت ما هم بیا. همین بچه‌های فوتبالیست به میل خودشان می‌آیند و برای اهل‌بیت(ع) سینه می‌زنند و خدا را شکر که این سعادت را نصیبم کرد تا میزبان دوستداران اهل‌بیت(ع) باشم.

  کمی به گذشته برگردیم. سنت عزاداری با گذشت زمان، مثل بقیه ابعاد زندگی در تهران دستخوش تغییر شده و مراسم عزاداری حال و هوای دیگری دارد. مدل عزاداری‌ها در سال‌های کودکی و نوجوانی شما با امروزه چقدر فرق کرده است؟

آن موقع‌ها فقط سینه‌زنی مد بود و از علم و کتل خبری نبود. به‌نظرم در برخی از هیئت‌ها تظاهر جای سنت سینه‌زنی را گرفته است. بعضی هیئت‌ها یک علامت راه می‌اندازند و 100نفر پشت سرش راه می‌افتند. البته هنوز هم در تهران هیئت‌هایی پیدا می‌کنید که به سنت‌ها وفادار مانده‌اند و حال و هوای سال‌های قدیم را دارند. همین چند روز پیش به هیئت آقای‌حجازی در پل رومی رفتم. هیئت در یک واحد آپارتمان برگزار می‌شد و پسر علی بهاری هم مداحش بود. آن‌قدر مجلس بی‌ریایی بود که کیف کردم. هیئت باید صفا داشته باشد. البته همیشه برای همه کسانی که قدم در راه اهل‌بیت(ع) می‌گذارند دعا می‌کنم.

  شما در این حسینیه به سنت‌ها وفادار مانده‌اید؟

در هیئت ما همه کارها را اهالی لواسان انجام می‌دهند. خودشان مداح می‌آورند، خودشان غذا می‌پزند و خودشان جمع و جور می‌کنند. من اینجا فقط نقش بانی را دارم. مدل عزاداری هم خودجوش است و مردم هر طور دلشان بخواهد عزاداری می‌کنند.

  می‌گویند در حسینیه علی پروین مردم همه کارها را انجام می‌دهند. از همان ابتدا بنا را بر واگذاری کارها به مردم گذاشتید یا به مرور زمان مجلس امام حسین(ع) را به این شکل برگزار کردید؟

در هیئت ما خیلی از لوطی‌ها که برای خودشان اسم و رسمی دارند می‌آیند و به عشق امام حسین(ع) کف حسینیه را تی می‌کشند و کفش جفت می‌کنند. خیلی از آنها طرفدار سینه‌چاک علی پروین بودند و با رفتن من از پرسپولیس طرفدار تیم‌های دیگر شده‌اند اما هر سال دهه اول محرم به اینجا می‌آیند تا کاری بکنند. در هیئت ما کسی کفش داخل کیسه نمی‌گذارد چون این کارها در ‌شأن مجلس امام حسین(ع) نیست. هر سال یکی از همین لوطی‌ها مراقب است تا کسی به اشتباه کفش فرد دیگری را نپوشد و نرود. عشق به امام‌حسین(ع) و اهل‌بیت(ع) است که امثال آنها را به اینجا می‌کشاند و به خط می‌کند.

  اعتقادات مذهبی چقدر در موفقیت‌های زندگی ورزشی شما -به‌خصوص در مربیگری که روزهای سختی را تجربه کردید- تأثیر داشته؟

اعتقادات مذهبی و توسل به ائمه(ع) همیشه به داد من رسیده اما هر موقع حاجتی دارم اول سر خاک مادرم می‌روم و از او کمک می‌خواهم. وقتی سرمربی پرسپولیس بودم با سایپا بازی داشتیم و اگر می‌بردیم قهرمان می‌شدیم. صبح آن روز رفتم سر خاک مادرم و گفتم ببین مامان‌نصرت ما اگر بازی امروز را ببریم قهرمان می‌شویم و اگر برایم دعا نکنی دیگر سر مزارت نمی‌آیم. ما آن بازی را یک هیچ جلو بودیم اما گل خوردیم و بازی مساوی در جریان بود که امیرحسین اصلانیان را از روی نیمکت به داخل زمین فرستادم. امیرحسین بازیکن تنومندی بود که تکنیک چندانی نداشت اما در دقیقه 80بازی یک شوت از پشت 18قدم سایپا زد و توپ رفت کنج دروازه حریف. بعد از این گل برای نخستین بار به 4تا دفاع تیمم گفتم از جایتان تکان نخورید و زیر توپ بزنید تا وقت تمام شود. ما آن بازی را بردیم و قهرمان شدیم و فکر می‌کنم مامان‌نصرت در این مواقع دعای خیرش را خرجم می‌کند.

  اهل نذر و نیاز هم هستید؟

در مواقع گرفتاری به حضرت حمزه(ع) متوسل می‌شوم و نذر می‌کنم چون عالِمی به من گفت هر موقع گیر کردی نذر حضرت حمزه(ع) کن تا رفع شود. این‌طور مواقع 20پرس کوبیده نذر می‌کنم و به محض اینکه حاجتم برآورده می‌شود غذا تهیه می‌کنم و به بهشت زهرامی‌روم تا بین فقرا تقسیم کنم. به‌نظرم هر کسی که به ائمه(ع) متوسل شود ضرر نمی‌کند. خیلی اتفاق‌ها قرار بود برای من بیفتد اما اتصال به ائمه(ع) نجاتم داد.

  فکر می‌کنید باورهای مذهبی و حضور در مکان‌های مذهبی چقدر نسل جوان را از گزند آسیب‌های اجتماعی دور می‌کند؟

متأسفانه خطرات زیادی نسل جوان ما را تهدید می‌کند که بزرگ‌ترین آن اعتیاد به مواد‌مخدر است. وقتی سن اعتیاد به کمتر از 14سال می‌رسد معلوم است یک جای کار ایراد دارد. خدا کند اعتقادات مذهبی در کله جوان‌ها باشد. همین محمد ما هر روز پای منبر حسین طاهری است. چند روز قبل سردار مومنی -دبیرکل ستاد مبارزه با مواد‌مخدر- من و امیر قلعه نویی، علی دایی، مهرداد میناوند، کمیل قاسمی و عده‌ای از ورزشکاران ملی‌پوش را دعوت کرد تا درباره مبارزه با مواد‌مخدر و راه‌های مراقبت از جوان‌ها صحبت کنیم. من برای سردار مومنی خاطره روزهایی را تعریف کردم که به زندان قصر می‌رفتم و با افرادی که در بند اعتیاد گرفتار بودند فوتبال و والیبال بازی می‌کردم. در سال 1362یک تیم فوتبال با همین افراد تشکیل دادم و با مینی‌بوس آنها را به امجدیه بردم تا فوتبال بازی کنند. چند‌ماه بعد با زندانیان قزل‌حصار تیم تشکیل دادیم و از آنجا که عاشق کار خیر بودم تا سال 1365 این رویه را ادامه دادم. به سردار مومنی گفتم از قول من به مسئولان بگویید برای جوان‌ها امکانات ورزشی مهیا کنند تا بچه‌های 15-14ساله به سمت اعتیاد نروند.

  پس معتقدید جوان‌ها را با مذهب و ورزش می‌توان از اعتیاد و سایر آسیب‌های اجتماعی دور نگه داشت؟

هر بچه‌ای که با اهل‌بیت(ع) مأنوس شود و در محیط ورزش هم باشد تا آخر عمر به بیراهه نخواهد رفت. من تنها پسرم را با همین شیوه تربیت کردم و خدا را شکر که محمد، هم ورزشکار است هم به ائمه(ع) ارادت دارد. راه‌اندازی حسینیه هم نذر پسرم بود و مطمئنم بعد از من چراغ اینجا را روشن نگه می‌دارد.

کلمات کلیدی:
ارسال نظر