حادثه 24 - زنی که پسرش در جریان یک درگیری به قتل رسیده بود، 7سال پس از این حادثه، قاتل پسرش را که در نوجوانی مرتکب این جنایت شده بود، بخشید.
اواسط سال91 به مأموران پلیس بندرعباس خبر رسید پسری که در یک درگیری خیابانی مجروح شده بود، پس از انتقال به یکی از بیمارستانهای شهر جانش را از دست داده است. دقایقی بعد با حضور بازپرس جنایی و مأموران پلیس آگاهی در بیمارستان تحقیقات برای شناسایی عامل این جنایت آغاز شد. مقتول جوانی به نام وحید بود و شواهد از آن حکایت داشت که با ضربات چاقوی پسری 17ساله به قتل رسیده است. در این شرایط بود که مأموران متهم به قتل را دستگیر کردند و او به قتلی که مرتکب شده بود، اعتراف کرد.
حادثه به روایت قاتل
متهم که دانشآموز سال آخر دبیرستان بود، وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، درباره انگیزهاش از این قتل گفت: من و یکی از بچههای مدرسه با هم حرفمان شد و حسابی کتککاری کردیم. فکر میکردم درگیری تمامشده است اما بعد از پایان کلاس او با داییاش در نزدیکی مدرسه جلویم را گرفتند و مرا کتک زدند. من هم از شدت عصبانیت دواندوان خودم را به خانه رساندم و یک چاقو برداشتم و دوباره به محل حادثه بازگشتم.
متهم به قتل ادامه داد: چند دقیقه قبل کتک خورده بودم و فقط به انتقام فکر میکردم؛ به همین دلیل با آنها درگیر شدم و با چاقو چند ضربه به دایی هممدرسهایام زدم و فرار کردم. من از سر عصبانیت این کار را کردم اما نمیخواستم او را به قتل برسانم.
محاکمه
بهدنبال اعترافات متهم، او صحنه جنایت را پیشروی بازپرس جنایی و افسران آگاهی بازسازی کرد و در نهایت پروندهاش با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان هرمزگان فرستاده شد. در جلسه محاکمه مادر مقتول بهعنوان تنها ولیدم خواستار قصاص قاتل پسرش شد. سپس متهم در جایگاه ایستاد و در دفاع از خودش گفت: این نخستین مرتبهای است که پایم به دادگاه کشیده میشود. وقتی این اتفاق افتاد، من فقط 17سال داشتم، محصل بودم و بهجز مسیر خانه تا مدرسه جای دیگری نمیرفتم. آن روز من و هممدرسهایام یک دعوای بچگانه کردیم و همانجا هم تمام شد. فکرش را نمیکردم همین دعوای بچگانه باعث شود که کار به اینجا کشیده شود.
او ادامه داد: وقتی از هممدرسهایام و داییاش کتک خوردم از سر بچگی همه وجودم خشم و کینه شد. من که تا قبل از آن آزارم به هیچکس نرسیده بود، نمیدانم چطور شد که از خانهمان یک چاقو برداشتم و دوباره به محل درگیری برگشتم. هرچند نمیخواستم به کسی آسیب بزنم اما چون آنها 2 نفر بودند، ترسیدم و چاقو را بالا گرفتم و در جریان درگیری و کشمکش چاقویم به آنها برخورد کرد و قاتل شدم. حالا از کاری که کردهام پشیمانم و از مادر مقتول میخواهم که بهخاطر سن کمی که دارم به من رحم کند و مرا ببخشد.
با وجود اینکه متهم مدعی بود ناخواسته و بدون تصمیم قبلی دست به این قتل زده است، قضات دادگاه وارد شور شدند و قتلی که او مرتکب شده را قتل عمدی تشخیص دادند و وی را به قصاص محکوم کردند. متهم و وکیل مدافعش نسبت به این رأی اعتراض کردند و پرونده به دیوانعالی کشور فرستاده شد اما قضات دیوان نیز رأی دادگاه را تأیید کردند تا پسر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار بگیرد.
بخشش، چند روز مانده به قصاص
با وجود تأیید نهایی حکم قصاص اما مادر مقتول عجلهای برای اجرای حکم نداشت، ولی حاضر به گذشت نیز نبود. چند روز قبل با گذشت 7سال از این حادثه تلخ درحالیکه قاتل 24ساله شده بود، پرونده به واحد اجرای احکام فرستاده شد. همزمان محمدحسین حمزه، رئیس شورای حل اختلاف مستقر در زندان بندرعباس و افشین مرزبان، عضو دیگر شورا تلاشهایشان را برای جلب رضایت ولیدم آغاز کردند. آنها در چندین جلسه برای مادر مقتول که همچنان داغدار پسرش بود، شرایط پسر جوان هنگام ارتکاب به قتل را توضیح دادند و از او خواستند قاتل را ببخشد.
مادر داغدار وحید همیشه اعلام کرده بود که خواستهاش قصاص است اما در جلسهای که مسئولان شورای حل اختلاف و زندان و جوان محکوم به قصاص حضور داشتند بعد از اینکه مسئولان شورا شرایط پسر جوان را توضیح دادند و او هم از کاری که کرده بود ابراز پشیمانی کرد، ناگهان مادر وحید از جایش بلند شد و به سوی قاتل پسرش رفت. هیچکس نمیدانست او میخواهد چه کار کند اما او سر قاتل را در دستش گرفت و خم شد. مادر داغدار وحید پیشانی قاتل را بوسید و گفت: بهخاطر خدا تو را میبخشم. هیچکدام از افرادی که در آنجا حاضر بودند، انتظار چنین کاری را نداشتند. همهشان اشک میریختند و قاتل که بعد از 7سال زیر تیغ بودن بخشیده شده بود به پای مادر مقتول افتاد. او اشک میریخت و بهخاطر بخشیده شدن خدا را شکر میکرد. به این ترتیب بود که مادر مقتول صورتجلسه رضایت را امضا کرد و این پرونده بعد از 7سال بسته شد.
قاتل پسرم خلافکار نبود
مادر وحید میگوید: در تمام این سالها همیشه میگفتم خواستهام قصاص است اما نیت واقعیام بخشش بود و کمی زمان لازم داشتم تا با خودم کنار بیایم. او ادامه می دهد: «باید خودتان را جای من بگذارید تا شرایطم را بعد از قتل پسرم بدانید. در خانه بودم که گفتند پسرم چاقو خورده و به قتل رسیده است. روزهای اول باورم نمیشد که چه بلایی برسرم آمده است اما کمکم با شرایط کنار آمدم.» وی ادامه میدهد: «جوانی که پسرم را به قتل رساند آن زمان فقط 17سال داشت. او یک قاتل حرفهای یا یک خلافکار نبود و درگیری آنها یک درگیری پیش پا افتاده بود که به اینجا کشیده شد؛ به همین دلیل تصمیم گرفتم بهخاطر خدا قاتل را ببخشم تا روح پسرم شاد شود.» این زن درباره روزی که با قاتل در زندان رودررو شد و سر او را بوسید، میگوید: «او 7سال را در زندان گذرانده و قرار بود قصاص شود اما من به فکر مادرش بودم و با خودم گفتم اگر او قصاص شود مادرش مثل من عزادار میشود. چون نمیخواستم مادر دیگری مثل من داغدار شود، او را بخشیدم. فکر میکنم اگر او مجازات میشد انگار خودم پسرم را کشته بودم؛ به همین دلیل او را بخشیدم و حالا هم از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم.»