زمان مطالعه: 7 دقیقه

بریدن گوش خواستگار سمج / پسر جوان درخواست قصاص کرد

مردی که با همدستی پسرعمویش گوش خواستگار خواهرش را بریده بود در جلسه محاکمه با درخواست قصاص از سوی شاکی مواجه شد.
03 شهریور 1398
شناسه : 14922
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/14922
2684+
بالا
کریم به خاطر خواستگاری از خواهرش از من کینه و قصد انتقام داشت به همین دلیل به محل کارم آمدند و مرا به شدت زخمی کردند و لاله گوش سمت راستم را بریدند. بعد از حادثه چند عمل جراحی انجام دادم، اما خیلی موفق نبود به همین دلیل برای آن‌ها درخواست قصاص دارم
مردی که با همدستی پسرعمویش گوش خواستگار خواهرش را بریده بود در جلسه محاکمه با درخواست قصاص از سوی شاکی مواجه شد.

حادثه 24 - مردی که با همدستی پسرعمویش گوش خواستگار خواهرش را بریده بود در جلسه محاکمه با درخواست قصاص از سوی شاکی مواجه شد.

روز ۱۳‌اردیبهشت سال‌۹۶ مأموران پلیس از درگیری منجر به قطع عضو مرد جوانی در یک کارگاه حوالی دانشگاه آزاد پرند باخبر و راهی محل شدند. اولین بررسی‌ها نشان داد امید ۲۵‌ساله در جریان درگیری با دو پسرعمو به شدت مجروح و قسمتی از لاله گوش وی بریده شده است. مرد جوان به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. وی بعد از بهبودی از دو متهم شکایت کرد و در توضیح به مأموران گفت: «در کارگاهی حوالی دانشگاه آزاد پرند مشغول کار شده بودم. شب حادثه دو مرد جوان در حالیکه صورتشان را پوشانده بودند وارد کارگاه شدند و در تاریکی شب مرا به شدت کتک زدند. آن‌ها بعد از ضرب و جرح، لاله گوش راستم را بریدند و گریختند.»

با طرح این شکایت تحقیقات برای شناسایی دو مرد جوان آغاز شد تا اینکه در روند تحقیقات برادر شاکی به عنوان یکی از شاهدان حادثه مأموران را از اختلاف برادرش با خانواده دختر مورد علاقه‌اش باخبر کرد و گفت: «مدتی قبل امید به خواستگاری دختر یکی از اقوام به نام مریم در شهرستان نورآباد لرستان رفته‌بود، اما خانواده آن دختر با این ازدواج مخالفت کردند و گفتند چرا امید به تنهایی دخترشان را خواستگاری کرده است. همین باعث اختلاف شد، اما برادرم به آن دختر خیلی علاقه‌مند بود به همین دلیل بار‌ها برای خانواده او پیغام فرستاد تا شاید بتواند آن‌ها را راضی کند. این گذشت تا اینکه شب حادثه برادر مریم به نام کریم همراه پسرعمویش به نام ناصر سراغ امید آمدند و با او درگیر شدند. در آن درگیری ناصر گوش برادرم را برید سپس همراه کریم فرار کرد.» با ثبت این اظهارات کریم و ناصر بازداشت شدند، اما دو پسر عمو جرمشان را انکار کردند و گفتند عصر روز حادثه برای معامله خودرو حوالی پرند رفته بودند و با امید ملاقاتی نداشتند.

با انکار‌های دو متهم، اما بنا به مدارک موجود در پرونده دو پسرعمو به اتهام مشارکت در ضرب و جرح منجر به قطع عضو به زندان منتقل شدند و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز پرونده روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی قربان‌زاده قرار گرفت. جلسه که در غیاب یکی از متهمان برگزار شد، ابتدای جلسه شاکی در جایگاه قرار گرفت و گفت: «کریم به خاطر خواستگاری از خواهرش از من کینه و قصد انتقام داشت به همین دلیل به محل کارم آمدند و مرا به شدت زخمی کردند و لاله گوش سمت راستم را بریدند. بعد از حادثه چند عمل جراحی انجام دادم، اما خیلی موفق نبود به همین دلیل برای آن‌ها درخواست قصاص دارم.»

وی در پاسخ به سؤال هیئت قضایی مبنی بر اینکه چرا در اظهارات اولیه ادعا کردید دو متهم چهره خود را پوشانده‌بودند به همین دلیل نتوانستید آن‌ها را شناسایی کنید، گفت: «در همه مراحل بازجویی از کریم و ناصر شکایت کردم. آن شب تاریک بود، اما نور به اندازه‌ای بود که بتوانم آن‌ها را بشناسم.»

شاکی در آخر گفت: «پرونده یکبار در شعبه نوزدهم دادگاه اسلامشهر رسیدگی شد. آن جلسه در غیاب کریم برگزار شد امروز هم ناصر حضور ندارد. از ریاست دادگاه تقاضا دارم هر دو متهم حضور داشته باشند تا حقیقت مشخص شود.»

سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با انکار جرمش گفت: «اختلاف ما یک سوءتفاهم بود که برطرف شد. بنابراین انگیزه‌ای برای درگیری و زخمی کردن امید نداشتم. ما با هم در یک روستا زندگی می‌کنیم و اگر من قصد انتقام داشتم در محل خلوتی در همان روستا به او صدمه می‌زدم.»

متهم در ادامه گفت: «ناصر نظامی است. او در محل خدمتش که قم است زندگی می‌کند. پدرش معلم بود و به او ۴۰‌میلیون تومان هدیه ازدواج داده بود. ناصر با این پول خرید و فروش ماشین می‌کرد به همین دلیل وقتی متوجه شد قصد خرید خودرو دارم در سایت دیوار آگهی فروش یک پژو ۴۰۵ دیده بود که با صاحب آن در پرند قرار گذاشته بود که همان روز برای معامله به پرند رفته بودیم.» او در خصوص آنتن دهی تلفن همراهش در محل حادثه گفت: «محل قرار ما با کارگاه شاکی خیلی فاصله داشت، اما آن کارگاه در مسیر ما بود و فقط از آنجا رد شدیم.»

در پایان هیئت قضایی برای تصمیم گیری وارد شور شد.

ارسال نظر