زمان مطالعه: 5 دقیقه

گفتگو با زن خطرناکی که با ریختن آب جوش روی یک خانم دکتر از او سرقت کرد

تنها زنی که در تازه‌ترین طرح کاشف پلیس آگاهی تهران دستگیر شده، یکی از خشن‌ترین سرقت‌ها را با همدستی جوانی افغان رقم زده است. او در نقش همخانه به خانه خانم دکتری رفته و با ریختن آب جوش به سر و صورت او دست به سرقت اموالش زده است.
01 شهریور 1398
شناسه : 14880
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/14880
2421+
بالا
تنها زنی که در تازه‌ترین طرح کاشف پلیس آگاهی تهران دستگیر شده، یکی از خشن‌ترین سرقت‌ها را با همدستی جوانی افغان رقم زده است. او در نقش همخانه به خانه خانم دکتری رفته و با ریختن آب جوش به سر و صورت او دست به سرقت اموالش زده است.

حادثه 24 - تنها زنی که در تازه‌ترین طرح کاشف پلیس آگاهی تهران دستگیر شده، یکی از خشن‌ترین سرقت‌ها را با همدستی جوانی افغان رقم زده است. او در نقش همخانه به خانه خانم دکتری رفته و با ریختن آب جوش به سر و صورت او دست به سرقت اموالش زده است.

چه شد که فکر سرقت از خانم دکتر به سرت زد؟

در یکی از سایت‌ها چشمم به یک آگهی افتاد. او دانشجوی سال آخر دکترای روانشناسی بود که آگهی همخانه داده بود. وقتی دیدم خانه حوالی سعادت آباد است و او هم پزشک، به سرم زد که از او سرقت کنم. با خود گفتم قطعا پول و وسایل گران‌قیمتی دارد.

نقشه را خودت کشیدی؟

به تنهایی که نه؛ با همدستی جوانی افغان که به تازگی با او در پارک آشنا شده بودم. برای جوان افغان تعریف کردم که ایده چنین سرقتی به ذهنم زده است و او هم حاضر به همکاری شد.

از روز سرقت بگو.

به خانم دکتر روز قبلش زنگ زدم و وقتی شرایطش را برای داشتن همخانه گفت تأیید کردم که همه آنچه را که گفته قبول می‌کنم. درخصوص هزینه‌اش هم صحبت کردیم و قرار شد حضوری به آنجا بروم تا هم او و هم خانه را ببینم. به این بهانه وارد خانه او شدم. البته با جوان افغان به آنجا رفتم و گفتم برادرم است. پس از چند دقیقه همدستم او را تهدید کرد و گفت هرچه پول و طلا دارد به ما بدهد. این شد که با هم درگیر شدیم و من همان لحظه چشمم به کتری برقی افتاد. او از قبل آب جوش آماده کرده بود تا برای ما چای بریزد. به همین دلیل به سمت کتری رفتم و آن را برداشتم. قصدم این نبود که روی او بریزم، می‌خواستم تهدیدش کنم تا آرام شود چون مدام فریاد می‌زد و می‌ترسیدم هر لحظه همسایه‌ها برسند و لو برویم. با این حال آرام نمی‌شد و من هم به ناچار آب جوش را به روی او ریختم.

خب بعد چه شد؟

ترسیده بودیم که مبادا گیر بیفتیم، فکر می‌کنم همدستم موبایل و برخی وسایل خانم دکتر را برداشت و فرار کردیم اما آنچه تصور می‌کردیم نشد. حتی بعد شنیدم که خانم دکتر 4 یا 5روزی در بیمارستان بستری بوده که درنهایت گیر افتادم.

همدستت دستگیر شده؟

نه هنوز. فراری شده.

چند نفر را با این شگرد به دام انداختید؟

فقط همین یک مورد بود. نخستین مرتبه‌ای بود که در زندگی دست به خلاف می‌زدم.

ارسال نظر