حادثه 24 -پسر جوان که دختر نوجوانی را در حاشیه بزرگراه حکیم به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده بود، پس از محاکمه به قصاص محکوم شد. در خصوص ارتباط متهم با مقتول هم قرار شد در جلسه غیرعلنی به این مسأله رسیدگی شود.
رسیدگی به این پرونده از صبح دوم شهریور سال گذشته با کشف جسد دختر نوجوانی در حوالی اتوبان حکیم تهران آغاز شد. با حضور تیم جنایی پلیس آگاهی تهران و آغاز تحقیقات، ماموران برای یافتن هویت او به بررسی پرونده گمشدگان پرداختند که با پرونده دختر ۱۶سالهای روبهرو شدند که عصر یکم شهریور امسال برای حضور در کلاس بازیگری از خانه بیرون رفته و بعد از آن ناپدید شده بود. این خانواده در پزشکی قانونی از روی چهره نیمه سوخته و کتانیهای دخترشان، او را شناسایی کردند. ماموران در بازبینی فیلم دوربینهای یک شرکت در اطراف محل جنایت متوجه شدند مقتول ساعت ۲:۰۷ دقیقه بامداد دوم شهریور ترک موتورسیکلت پسری جوان بوده اما یک ساعت بعد پسر جوان این بار بدون دختر دوباره از آنجا عبور میکند.با شناسایی پلاک موتورسیکلت، مالک معلوم شد او بابت دعوا در زندان است و حتی قصد داشته با مقتول ازدواج کند. او در این مدت موتورش را به دوستش فرشید داده تا با آن کار کند. فرشید دو روز بعد با شلیک پلیس دستگیر شد و در تحقیقات با اعتراف به جنایت گفت: در بهزیستی بزرگ شدم. سال ۹۹ هم به دلیل مشکلات مالی یکی از کلیههایم را به مبلغ ۶۰ میلیون تومان فروختم. از طریق مقتول که دختر مورد علاقهاش بود حال و روز دوست زندانیام را میپرسیدم. همین باعث نزدیکی من به شیما شد و با او دوست شدم. شب حادثه به من تلفن کرد و گفت قرص خورده و حال درستی ندارد. با هم برای شام به رستوران رفتیم. حوالی بزرگراه حکیم بیمقدمه به من فحش داد. کفشهایش را در آورد و کمربندش را دور گردنش انداخت که نجاتش دادم. فریاد میزد تو سر راهی هستی و در بهزیستی بزرگ شدی. اعصابم بههم ریخته بود. سنگی برداشتم و سه ضربه به سرش زدم که فوت شد. کیف، کتانی، کمربند و گوشیاش را دور انداختم. چون اثر انگشتم روی بدنش مانده بود رویش بنزین ریختم و آتش زدم.
پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل، پرونده برای محاکمه به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهم هفته گذشته به ریاست قاضی بابایی پای محاکمه ایستاد. در ابتدای این جلسه پدر و مادر مقتول برای قاتل دخترشان درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به بخشش او نیستند.
سپس رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به فرشید از او خواست از خود دفاع کندکه پسر زندانی گفت:من در پرورشگاه بزرگ شدم و وقتی از آنجا بیرون آمدم، با ایمان و احمد آشنا شدم. راز زندگیام را به آنها گفتم اما فکر نمیکردم ایمان این موضوع را به ساینا، مقتول بگوید. وقتی ایمان زندانی شد، ارتباط من و ساینا نزدیکتر شد. ما با هم ارتباط داشتیم. روز حادثه با او قرار گذاشتم. وقتی به محل قرار رفتم، ناراحت بود. او نگران ایمان بود که به او قول دادم کنارش باشم و کمکش کنم اما ساینا شروع به تحقیرم کرد و گفت: تو که بچه پرورشگاهی هستی چطور میخواهی به ایمان کمک کنی؟ بعد کمربند مانتو را دور گردنش انداخت تا خودش را خفه کند. خواستم مانعش شوم که پایش لیز خورد و سرش به سنگ خورد و بیهوش شد. من که از حرفش عصبانی بودم با سنگ به سرش ضربه زدم. بعد از موتورم بنزین کشیدم و جسدش را آتش زدم.
رئیس دادگاه: چرا حرفهای دختر نوجوان باید باعث عصبانیت تو شود؟
متهم به قتل: پدر و مادرم فوت کردهاند و بزرگ شدن در پرورشگاه خیلی آزارم داد. حتی بقیه اعضای خانوادهام در این سالها از من حمایت نکردند و کسی را ندارم که برای رضایت اقدام کند.
در پایان دادگاه، پدر مقتول گفت: در دادگاه متوجه شدم این متهم قبل از قتل دخترم او را آزار داده است که به اتهام آزار شیطانی از او شکایت دارم.
پس از آخرین دفاعیات متهم ووکیل مدافعش، قضات برای تصمیمگیری وارد شورشدند و فرشید را از بابت قتل دختر جوان به قصاص محکوم کردند. قرار شد در خصوص شکایت پدر مقتول در دادگاه غیرعلنی به اتهام آزار مقتول رسیدگی شود.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.