زمان مطالعه: 3 دقیقه

پدر و مادرتهرانی نجات بخش بیماران شدند

خانواده‌ای که 6سال پیش به‌دنبال مرگ مغزی پدرشان، با اهدای اعضای بدن او موافقت کرده بودند، این بار پای رضایتنامه‌ای را امضا کردند که به پزشکان اجازه می‌داد اعضای بدن مادرشان را هم به بیماران نیازمند پیوند بزنند.
03 اردیبهشت 1404
شناسه : 129707
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/129707
36+
بالا
خانواده‌ای که 6سال پیش به‌دنبال مرگ مغزی پدرشان، با اهدای اعضای بدن او موافقت کرده بودند، این بار پای رضایتنامه‌ای را امضا کردند که به پزشکان اجازه می‌داد اعضای بدن مادرشان را هم به بیماران نیازمند پیوند بزنند.

حادثه 24 - خانواده‌ای که 6سال پیش به‌دنبال مرگ مغزی پدرشان، با اهدای اعضای بدن او موافقت کرده بودند، این بار پای رضایتنامه‌ای را امضا کردند که به پزشکان اجازه می‌داد اعضای بدن مادرشان را هم به بیماران نیازمند پیوند بزنند.

زن 60ساله پس از تحمل سال‌ها درد و رنج مرگ همزمان همسر و برادرش، بعد از عمل جراحی دیسک کمر، دچار حادثه تلخی شد. مدتی بعد از عمل اول دیسک کمر، وقتی، صبح‎گل جانی‌موسی، از بیمارستان مرخص شد، بدنش دچار عفونت و بار دیگر راهی بیمارستان شد. 28روز ماندن در بیمارستان باعث شد تا صبح‌گل، از نظر روحی دچار مشکل شود. در همه مدتی که برای معالجه در بیمارستان به‌سر می‎برد، دچار فشار روانی زیادی شده بود. چند روز بعد از ترخیص از بیمارستان، وقتی از خواب بیدار شد، فرزندانش متوجه شدند که علائمی از سکته مغزی در چهره او دیده می‌شود. بلافاصله او را به بیمارستان بهارلو منتقل کردند. در آنجا بعد از 6، 5بار تشنج به کما رفت. بعد از 10روز با همه تلاشی که پزشکان برای نجات او کردند اما وی دچار مرگ مغزی شد. او در شرایطی قرار گرفت که با اهدای اعضای بدنش می‌شد به چند بیمار نیازمند، فرصت زندگی دوباره داد.

رسیدن به آرزو

مرگ مغزی مادر، شوک بزرگی به فرزندانش وارد کرد. پزشکان به آنها گفتند که انتظار فایده‌ای ندارد و مادرشان را برنمی‌گرداند، اما اهدای اعضای بدن او می‌تواند چند نفر را به زندگی برگرداند. با اینکه مرگ مادر بعد از مرگ پدر ضربه سختی به آنها زده بود، با رضایت قلبی تصمیم گرفتند که این کار را انجام دهند.

مرتضی طاهرپور پسر صبح‌گل در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: ما کاملا با پروسه اهدای عضو آشنا بودیم. 5سال پیش پدرم نیز به‌دلیل غم و اندوهی که بر اثر مرگ دایی‌ام دچارش شده بود، به‌دلیل سکته مغزی، به کما رفت و مرگ مغزی شد. آن زمان ما باورمان نمی‌شد که در چنین موقعیتی قرار گرفته‌ایم و باید برای اهدای اعضای پدر تصمیم بگیریم. هرچند پدرمان کارت اهدای عضو داشت و ما می‌دانستیم که خودش راضی به این کار است. با وجود این با مادرمان صحبت کردیم و با رضایت او، اعضای پدرم را اهدا کردیم تا جان چند نفر نجات یابد. بعد از اتفاقی که برای پدرم افتاده بود، مادرم همیشه می‌گفت که آرزو دارد مانند پدرم این دنیا را ترک کند و اعضای بدنش اهدا شود. وی افزود: بالاخره این تصمیم سخت را برای نجات چند انسان دیگر گرفتیم. با همه غم و اندوهی که داشتیم برگه‌های اهدای عضو را امضا کردیم و اجازه دادیم که اعضای بدن مادرمان نیز برای نجات جان بیماران نیازمند اهدا شود. با رضایت ما، مادرم به بیمارستان امام‌خمینی تهران منتقل شد و کبد و کلیه‌های او به بیماران نیازمند اهدا شد.

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر