حادثه 24 - در جنایتی هولناک، مادر و دختر اهل روستای قازانلو شاهیندژ در استان آذربایجانغربی که با ازدواج پسر خانواده مخالف بودند، او را با ضربات متعدد قمه به قتل رساندند.
به گفته برخی اقوام مقتول، دختر خانواده به قتل اعتراف کرده اما نقش مادر در وقوع جنایت هنوز مشخص نشده و ماموران آگاهی در حال تحقیق هستند.
دیروز قرار بود مراسم عروسی میلاد ایمانیان ۳۱ ساله در تالار برگزار شود. برای همه کارت دعوت جشن عروسی ارسال و همه چیز برای برگزاری مراسم آماده بود اما حالا تازهداماد به جای پوشیدن رخت دامادی به آغوش سرد خاک سپرده شده و تازهعروس نیز به جای لباس سپید عروسی، رخت سیاه ماتم شوهرش را به تن کرده است.
بهمن ایمانیان، پسرعموی میلاد در مورد این جنایت میگوید:« میلاد تازه چند ماهی بود که نامزد کرده و در حال آمادهسازی مراسم ازدواج خود بود. مادر میلاد از اول با ازدواج پسرش مخالف بود و میگفت دختر دیگری را برای پسرم
در نظر گرفتهام و اجازه نمیدهم این عروسی سر بگیرد. در مراسم خواستگاری عمه و عموها و پدر و حتی مادر میلاد هم حضور داشتند، اما حضور زن عمویم بیشتر نمادین بود که کسی نگوید چرا مادر داماد در مراسم حضور نداشت. او فکر میکرد با ازدواج میلاد، عموی من او را طلاق میدهد و از خانه بیرون میاندازد. آنقدر این موضوع را برای خودش بزرگ کرده بود که به یک نفرت عمیق از میلاد و نامزدش تبدیل شده بود. زن عمویم گفته بود اگر این ازدواج سر بگیرد یا خودم را میکشم، یا میلاد یا شوهرم را. هیچکس حرف او راجدی نگرفت.همه تصورمیکردند درحد حرف است. در نهایت کمی در برابر این ازدواج مقاومت میکند و بعد همه چیز به روال عادیاش برمیگردد، اما کسی فکرش را نمیکرد مخالفت او با این ازدواج به آدمکشی آن هم به این شکل ختم میشود.» چند روز مانده به زمان برگزاری مراسم و در حالی که همه تلاش میکردند برنامه جشن درست پیش برود، دو نفر از نزدیکترین اعضای خانواده تازه داماد نقشه قتل او را میکشیدند. شب جمعه هفته گذشته پدر و برادر کوچکتر میلاد برای شرکت در مراسم عروسی یکی از اقوام خود به شهرستان بوکان رفته بودند، غافل از اینکه جنایت خونینی در خانه آنها در حال رخ دادن است. درحالی که پدر و پسر در حال پایکوبی در جشن بودند، مادر و دختر ۳۲ سالهاش آماده جنایت شده بودند. میلاد در اتاقش خوابیده بود که به آرامی وارد اتاق شدند.
ایمانیان در مورد صحنه جنایت میلاد که آن را به چشم دیده است، ادامه میدهد:«مادر و دختر با قمه و چوبدستی بزرگ و ضخیمی وارد اتاق محل خواب میلاد شدند. آنطور که اداره آگاهی گفته، ظاهرا جنایت بین ساعت دو تا چهار بامداد جمعه هفته گذشته رخ داده است. پس از ورود به اتاق و در حالی که میلاد خواب بود، به او حمله و با قمه ضربات متعددی به سر او وارد کردند. شدت ضربات به حدی بود که میلاد نتوانست هیچ مقاومتی کند و قدرت انجام هرگونه دفاعی را از او گرفتند. در مورد اینکه آیا قبل از جنایت به میلاد قرص خواب خوراندهاند، اطلاعی ندارم و با اینکه کالبدشکافی انجام شده، اما هنوز این موضوع مشخص نیست. ساعت ۹ صبح روز بعد پدر میلاد از خواب بیدار شد و سراغ پسرش رفت تا او را از خواب بیدار کند و خانه را برای برگزاری مراسم آماده کنند. عمویم گفت هرچه میلاد را صدا زدم جواب نداد و برای همین در اتاق را زدم تا ببینم چرا بیدار نمیشود اما باز هم جواب نداد. در را که باز کردم یکدفعه با جسد غرق در خون میلاد و دیوارهای آغشته به خون او مواجه شدم. عمویم سپس با برادرانش تماس گرفت و آنها را در جریان قرار داد و ما هم به این شکل از ماجرا باخبر شدیم. وقتی به صحنه جنایت رسیدیم، آنقدر فجیع بود که خودم داشتم از حال میرفتم.» او در مورد دستگیری مادر و دختر توضیح میدهد: «آنها پس از ارتکاب جنایت لباسهای خونی خود را داخل لباسشویی انداخته بودند. با حضور ماموران آگاهی، جستوجو برای کشف مدارک بیشتر آغاز شد. آنها متوجه لباسهای شسسته شده در لباسشویی شدند و پس از بررسی متوجه بوی خونی شدند که از لباسها استشمام میشد. ضمن اینکه جای یک دست خونی هم روی در اتاق خواب مانده بود که پس از بررسی اثر انگشت مشخص شد متعلق به مادر میلاد است. خواهر میلاد در آگاهی گفته که ضربات را من زدهام. شاید به این دلیل گفته که بعدها دل پدرش به رحم بیاید و رضایت بدهد اما اصل قضیه مادر است که همه به او مشکوک هستند. زیرا اصل نقشه متعلق به مادر بود و او باعث شد تا بچهها دچار مشکل شوند و دخترش هم مرتکب جنایت شود. مشخص نیست این گردن گرفتن قتل از روی ترحم بوده تا دل پدر بسوزد که با تحقیقات ماموران آگاهی مشخص میشود. البته به برادرکوچکتر هم مشکوک بودنداما مشخص شد اودخالتی نداشته است.»
آنطور که پسرعموی داغدار میلاد میگوید، به دلیل شرایط خاص و وضعیت پدر میلاد هنوز مشخص نیست او قرار است چه تصمیمی در مورد همسر و دخترش بگیرد. به گفته او مردم روستا وحشتزده هستند و تا به حال سابقه نداشته یک مادر و دختر دست به چنین جنایتی بزنند:«نامزد میلاد هم در مراسم عزای او حضور داشت و بیتابی میکرد. میلاد پسر خوب و بامعرفتی بود و همه از پیر و جوان برای او گریه میکردند. »
موی قاتل در دستان مقتول
فواد بیپوش، خبرنگار روستای قازانلی نیز در روایتی دیگر ازاین جنایت میگوید:« مادرمیلاد مشکلی با عروس نداشت و حرفش این بود که نمیخواهم عروس بیاورم. هر طلایی برای او میخرید، برای من هم باید بخرید. دختری که در جنایت نقش داشت، یکبار ازدواج کرده و بعد طلاق گرفته بود. شب جنایت به میلاد قرص خواب دادند و بعد سراغ او رفتند. اولین ضربه را که زدند، میلاد از خواب بیدار شد و موی سر خواهرش را گرفت طوری که بعد از جنایت هنوز موی خواهر دست میلاد بود. وقتی میلاد با خواهرش درگیر بود، این بار مادرش ضربه دیگری به میلاد زد. بعد از جنایت و پیچیدن خبر قتل میلاد، مادر و دختر تظاهر به غم و اندوه کرده و خودشان را میزدند. میلاد پسر خوبی بود و به فکر مادرش بود آنقدر که برایش لباسشویی خریده بود، اما هیچکس فکر نمیکرد مادرش روزی قاتل جانش شود. میلاد پسر خیلی پاکی بود.»
آخرین اخبار «حوادث آذربایجان غربی» را در صفحه حوادث آذربایجان غربی و حوادث ارومیه حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.