حادثه 24 - زن جوان که به جرم اسیدپاشی روی خواهر شوهرش به پرداخت دیه و حبس محکوم شده بود، با گذشت ۸ سال از دوران محکومیتش برای چهارمین بار به دادگاه رفت تا خواهان تقسیط دیه شود.
این حادثه هولناک تابستان سال 1395 در خانهای واقع در افسریه تهران رخ داد. همسایهها که با شنیدن صدای فریادهای زن جوان از طبقه سوم ساختمان به آنجا رفته بودند، متوجه شدند که روی صورت دختر جوان اسید ریخته و سوخته است. با انتقال وی به بیمارستان دختر جوان تحت درمان قرار گرفت. وی که دانشجوی مهندسی بود، گفت: شب حادثه زن برادرم با من تماس گرفت و خواست به خانهاش بروم، من هم قبول کردم. نزدیک صبح در حالی که خواب بودم به یکباره با فشاری که روی گردنم احساس کردم از خواب پریدم، ناگهان زن برادرم را دیدم که لباس مردانه پوشیده و میخواهد خفهام کند. وقتی سرو صدا کردم ظرف اسیدی را آورد و روی صورتم پاشید.
با دستگیری زن متهم وی منکر ماجرا شد، اما با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
اولین جلسه دادگاه
در ابتدای جلسه شاکی به جایگاه رفت و گفت: من در این حادثه خیلی آسیب دیدم، بارها جراحی کردم و بخشی از شنوایی و بیناییام را از دست دادهام. به همین خاطر برای متهم درخواست قصاص و اشد مجازات دارم.
سپس متهم به جایگاه رفت و با رد اتهامش گفت: من نمیدانم چه کسی روی خواهرشوهرم اسید پاشیده، شاید کسی وارد خانه ما شده و این کار را کرده است. فقط میدانم که بیگناه هستم. در این مدت که زندان هستم، شوهرم اجازه نداده فرزندم را ببینم و خیلی عذاب کشیدهام.
سپس همسر متهم به جایگاه رفت و گفت: یک هفته پیش از این ماجرا متوجه شدم همسرم بین رختخوابها یک لباس سربازی و یک بسته پودر اسید پنهان کرده است. چون فکر نمیکردم که قرار است خواهرم قربانی شود پیگیر ماجرا نشدم. خانه ما راهی غیر از در ورودی ندارد، روز حادثه هم غیر از خواهرم فقط همسر و فرزندم در خانه بودند.
در پایان جلسه با توجه به اینکه کارشناسان اعلام کرده بودند امکان قصاص به صورت تساوی وجود ندارد متهم را به پرداخت دیه و 10 سال حبس محکوم کردند.بعد از صدور این حکم، متهم درخواست اعسار داد و پرونده برای رسیدگی به این درخواست به شعبه صادرکننده رأی فرستاده شد.
دومین جلسه دادگاه
در آن جلسه شاکی به قضات گفت: 10 سال حبس برای کسی که زندگیام را تباه کرده مجازات ناچیزی است. او چند سال بعد آزاد میشود اما من زندگی و سلامتیام را از دست دادهام.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من توان پرداخت کامل دیه را ندارم. همسرم درخواست طلاق داده و من هم مهریهام را که 600 سکه طلا است به اجرا گذاشتهام. در صورت دریافت مهریهام دیه خواهر شوهرم را پرداخت میکنم. تا زمانی هم که در زندان باشم امکان پرداخت دیه را ندارم. حالا هم درخواست میکنم با تقسیط دیه موافقت کنید.
در پایان جلسه قضات درخواست اعسار متهم را نپذیرفتند.
در حالی که متهم دوره محکومیتش را میگذراند اداره پرداخت دیه با طرح اشکالی به صدور حکم ایراد گرفت و پرونده را به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاد تا قضات درباره چگونگی پرداخت دیه اظهارنظر کنند.
سومین جلسه دادگاه
در این جلسه نماینده اداره پرداخت دیه به قضات گفت: مبلغ دیه باید بر اساس آسیب کلی به قربانی محاسبه شود. اما قضات در صدور حکم اعلام کردهاند پرداخت دیه باید بر اساس هر عضو آسیب دیده و به تفکیک پرداخت شود. از این رو تقاضا دارم تا این ایراد رفع و بار دیگر مبلغ دیه محاسبه شود.پس از آن متهم بار دیگر اتهامش را رد کرد و گفت: دیگر تحمل زندان را ندارم. یکی از پاهایم فلج شده است. در این مدت همسرم طلاقم داد و با زن دیگری ازدواج کرد و من در این مدت فرزندم را ندیدم. علاوه بر آن به افسردگی هم مبتلا شدهام. از قضات میخواهم کمکم کنند.در پایان جلسه قضات با رفع ایرادات بار دیگر مبلغ دقیق دیه را مشخص کردند، اما متهم بازهم درخواست اعسار داد.
چهارمین جلسه دادگاه
در این جلسه زن زندانی که بسیار شکسته و نحیف شده بود به قضات گفت: 8 سال است که زندان هستم، دیگر نمیتوانم به زندان برگردم. از قضات تقاضا میکنم با تقسیط دیه موافقت کنند.
در پایان جلسه قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.