زمان مطالعه: 4 دقیقه

یک ماه اسارت مهندس جوان در کمپ ترک اعتیاد/ گروگان با لباس پرستار از بیمارستان فرار کرد

مهندس جوان که با نقشه برادرش، توسط پرسنل یک کمپ ترک اعتیاد ربوده شده و یک ‌ماه در این کمپ زندانی بود، با نقشه‌ای عجیب موفق به فرار از آنجا شد.
06 بهمن 1403
شناسه : 128377
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/128377
120+
بالا
مهندس جوان که با نقشه برادرش، توسط پرسنل یک کمپ ترک اعتیاد ربوده شده و یک ‌ماه در این کمپ زندانی بود، با نقشه‌ای عجیب موفق به فرار از آنجا شد.

حادثه 24 - مهندس جوان که با نقشه برادرش، توسط پرسنل یک کمپ ترک اعتیاد ربوده شده و یک ‌ماه در این کمپ زندانی بود، با نقشه‌ای عجیب موفق به فرار از آنجا شد.

چند روز قبل مردی جوان به اداره پلیس تهران رفت و گفت 30روز در یک کمپ ترک اعتیاد زندانی بوده است.

وی توضیح داد: شامگاه یکی از روزهای آذر ماه، در خانه بودم که صدای زنگ در را شنیدم. از پشت آیفون 3مرد را دیدم که می‌گفتند از همسایه‌های ساختمان روبه‌رو هستند و ظاهرا مشکلی در کابل برق کوچه پیش آمده است. آنها خواستند به مقابل در بروم و من از همه‌جا بی‌خبر از خانه بیرون رفت، اما آن 3مرد قوی هیکل به من حمله ‌ و با تهدید و ضرب و شتم، مرا سوار خودرویی کردند. آنها دست‌وپاهایم را بستند و روی سرم گونی کشیدند ، دقایقی بعد وقتی گونی را از سرم برداشتند، متوجه شدم مرا به ساختمانی منتقل کرده‌اند که ظاهرا کمپ ترک اعتیاد بود. آنها مرا داخل اتاقی زندانی کردند و هرچه به آنها می‌گفتم اعتیاد ندارم و حتی لب به سیگار هم نمی‌زنم، باورشان نمی‌شد. آنها با لوله و چوب مرا کتک می‌زدند،‌روزی یک وعده غذا می‌دادند و در آن هوای سرد، آب سرد روی بدنم می‌ریختند و می‌گفتند چون معتاد به شیشه و گل هستی، باید با این روش ترک کنی.

نقشه فرار

مهندس جوان هر چه تلاش کرد به پرسنل کمپ ترک اعتیاد بقبولاند که معتاد نیست فایده‌ای نداشت. او حدود یک‌ماه در شرایط سختی در آنجا زندانی بود تا اینکه نقشه فرار کشید. وی گفت: ساعت‌ها فکر کردم تا اینکه تصمیم گرفتم با خوردن مایع ظرفشویی، کاری کنم که آنها مرا به بیمارستان ببرند. هر چند ممکن بود جانم را از دست بدهم اما این کار را کردم و حالم چنان بد شد که آنها مرا به بیمارستان بردند. چند روز در آنجا بی‌هوش بودم و وقتی به‌هوش آمدم، توانستم با پوشیدن لباس پرستاران از آنجا فرار کنم. پس از آن یک‌راست راهی اداره پلیس شدم تا از پرسنل کمپ به اتهام آدم‌ربایی و شکنجه شکایت کنم.

ردپای برادر

با این شکایت، پرونده‌ای تشکیل شد و گروهی از مأموران تحقیقات خود را زیر نظر قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران شروع کردند. در نخستین گام، کمپ غیرمجاز ترک اعتیاد شناسایی شد و مأموران مسئولان کمپ و افرادی را که مرد مهندس را ربوده بودند، دستگیر کردند. آنها گفتند که تصور می‌کردند مرد مهندس، اعتیاد شدیدی به شیشه دارد. آنطور که کارکنان کمپ می‌گفتند، برادر شاکی نزدشان رفته و گفته که وی اعتیاد شدیدی دارد و فرد خطرناکی است. او حتی به دروغ مدعی شده بود که مهندس جوان خانواده‌اش را تهدید به قتل کرده است.کارکنان کمپ نیز به تصور اینکه مرد معتاد خطرناک است او را به کمپ برده و در اتاقی زندانی‌اش کرده‌اند.با این اطلاعات مأموران برای دستگیری برادر شاکی وارد عمل شدند اما او پس از فرار برادرش از کمپ، متواری شده بود. از سوی دیگر شاکی مدعی است که برادرش احتمالا به‌خاطر اختلاف‌شان بر سر ارثیه 10میلیارد تومانی چنین نقشه‌ای کشیده و قصد داشته با زندانی کردن او در کمپ، ارثیه پدری‌شان را بالا بکشد. تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

​​​​​​​ آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر