حادثه 24 - پسری که در درگیری جان پدرش را گرفته و به قصاص محکوم شده بود، از سوی خواهرانش بخشیده شد، اما چند روز بعد در زندان دچار سکته قلبی شد و جان باخت.
نخستین برگ از این پرونده بامداد دهم بهمن 1401ورق خورد. آن روز به بازپرس جنایی تهران خبر رسید که مردی در خانهاش به قتل رسیده است. وقتی تیم جنایی قدم به محل حادثه گذاشت، با خانهای بههم ریخته مواجه شد که دریکی از اتاقها جسد مردی 65ساله روی زمین افتاده و دست و پایش نیز با طنابی بسته شده بود. بررسیها نشان میداد که مرد میانسال بر اثر ضربه چاقویی که به گردنش وارد شده جانش را از دست داده بود. علاوه بر این آثار کبودی روی دست و پای او نیز دیده میشد و شواهد از این حکایت داشت که وی پیش از مرگ با قاتل درگیر شده بود.
داستانسرایی
نخستین فردی که با جسد مقتول روبهرو شده و پلیس را خبر کرده بود، پسر او بود. وی در تحقیقات گفت: چند سال قبل پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند و من با مادرم زندگی میکردم. یک هفتهای میشد که به خانه پدرم آمده بودم تا سری به او بزنم.
وی ادامه داد: یک شب قبل از حادثه با پدرم بیدار بودیم و تا 4صبح قلیان میکشیدیم. بعد از آن من به اتاق دیگری رفتم و خوابیدم. پدرم هم به اتاق خودش رفت و صبح بدون آنکه به پدرم سری بزنم برای انجام کاری از خانه خارج شدم. ساعتی بعد وقتی برگشتم با صحنه هولناکی مواجه شدم. همه وسایل خانه بههم ریخته بود و هرچه پدرم را صدا زدم جواب نداد. پس از جستوجو، با جسد او در اتاق خواب مواجه شدم. بهنظر میرسید پدرم قربانی سارقان شده و آنها بعد از کشتن او، دست به سرقت زده و فرار کردهاند.
اعتراف قاتل
اظهارات پسر جوان از آنجا عجیب بود که مأموران متوجه شدند هیچ وسیلهای از این خانه سرقت نشده است. آنها در ادامه متوجه آثار کبودی روی گردن پسر مقتول شدند که ناشی از درگیری بود. با این حال وی مدعی شد که در خیابان با شخصی درگیر شده است، اما نتوانسته آن شخص را به پلیس معرفی کند. همین باعث شد تا بازپرس جنایی دستور بازداشت وی را بهعنوان مظنون اصلی قتل پدرش صادر کند.
متهم سکوت را شکست
پسر جوان بازداشت شد و بازجویی از او ادامه داشت تا اینکه وی درنهایت سکوتش را شکست و اسرار قتل پدرش را فاش کرد.
او گفت: سالها قبل عاشق دختری شدم، اما پدرم با این وصلت مخالفت کرد. رفتارهای او باعث شد تا ازدواج من با دختر موردعلاقهام بههم بخورد. این اتفاق باعث شد تا از پدرم کینه به دل بگیرم. از سوی دیگر پدرم مردی بداخلاق بود که هر وقت بحثمان میشد به من توهین میکرد.او حتی مادرم را اذیت میکرد و رفتارهای او باعث شد تا مادرم تصمیم به جدایی بگیرد. وی ادامه داد: یک هفتهای میشد که پیش پدرم آمده بودم اما از او کینه به دل داشتم. مدام بحثمان میشد تا اینکه شب حادثه قلیان آماده کردم و با هم کشیدیم. بعد ناگهان پایم به قلیان خورد و شیشه آن شکست. زغالها هم روی فرش ریخت و پدرم شروع کرد به فحاشی. او مرا تحقیر کرده و مدام میگفت من عرضه هیچ کاری را ندارم. توهینهای او مرا عصبی کرد و باعث شد تا با هم درگیر و گلاویز شویم. من که از او کینه به دل داشتم بهدنبال راهی برای انتقام بودم و با برداشتن چاقو از روی زمین ضربهای به گردن پدرم زدم. متهم ادامه داد: پس از قتل میخواستم جسدش را لای پتو بپیچم و به بیرون از خانه منتقل کنم اما نشد. بعد تصمیم گرفتم صحنهسازی کنم تا خودم را بیگناه نشان بدهم. میخواستم پلیس را گمراه کنم و با بههم ریختن خانه وانمود کنم قتل توسط سارق یا سارقان رخ داده است، اما درنهایت دستم رو شد.
اتفاق دردناک
پسر جوان پس از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد. او پس از مدتی دردادگاه کیفری پای میزمحاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. با اعتراض جوان محکوم به قصاص، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد و با قطعی شدن رای، وی در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت. در این شرایط پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و شمارش معکوس برای قصاص قاتل آغاز شد. این درحالی بود که تلاش تیم صلح و سازش برای بخشش قاتل آغاز شد تا اینکه هفته گذشته 2 خواهر قاتل درشعبه اجرای احکام حاضر شدند و برادرشان را بخشیدند، اما پسر دیگر مقتول(برادر قاتل) هنوز برادرش را نبخشیده و قرار بود بهزودی نظرش را اعلام کند. با این حال روز گذشته اتفاق دردناکی رقم خورد. قاتل که با بخشش خواهرانش به آزادی از زندان امیدار شده بود، در زندان ناگهان دچار حمله قلبی شد و تلاش برای نجات او بیفایده ماند. پسر جوان درحالیکه از چوبه دار فاصله گرفته بود دچار سرنوشت دردناکی شد و به کام مرگ رفت و با مرگ وی پرونده این جنایت بسته شد.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.