حادثه 24 - عمرجوان۲۵ساله به دنیا باقی بودکه روز حادثه همزمان با جدالش با مرگ، دو پرسنل شرکت حفاری شمال با او رو‌به‌رو شده و با ۳۰دقیقه تلاش مداوم برای احیای قلبی و تنفسی، پسر جوان را از مرگ حتمی نجات دادند.
موسی طاهرزاده وصادق دهدار دو پرسنل این شرکت هستند که سلسله‌اتفاقاتی دست به دست هم داد تا آنها مانند فرشته نجات بر بالین جوان شوتی‌سوار فرود بیایند و او را از آغوش مرگ بیرون بکشند. طاهرزاده از روز حادثه به جام‌جم می‌گوید: «زمانی‌که ۱۴ روز کاری‌مان در عسلویه تمام شد به بوشهر آمدیم و از بوشهر نیز با خودروی شخصی به سمت اصفهان حرکت کردیم. در جاده بودیم که سه چهار خودرو با سرعت زیاد از کنارمان رد شدند و جوان تصادفی هم آخرین خودرو بود. در فاصله ۴۰۰، ۵۰۰ متری و درست مقابل چشمان ما، خودروی این جوان ناگهان با یک دستگاه خودروی سنگین به‌شدت تصادف کرد به حدی که راننده از داخل خودرو به بیرون پرتاب شد. عجیب این‌که خودروهایی که همراهش بودند، پس از تصادف نایستاده و رفتند. خودروی این جوان منفجر شد و آتش‌گرفت. از خودرو پیاده شده و پس از دورکردن جوان از محل حادثه، او رابه نقطه امنی انتقال دادیم. چون دوره‌های احیا را گذرانده بودیم، وضعیت او را بررسی‌کرده و متوجه شدیم نه نبض دارد و نه ضربان قلب. سرو‌صورتش به‌شدت خون‌آلود بود. هر دو اقدام به احیای قلبی- تنفسی‌کردیم. یکی تنفس و دیگری ماساژ قلبی می‌داد.۱۵دقیقه تمام تلاش کردیم امانه نبضش برگشت و نه ضربان قلبش. یادم آمد دامادمان نیز درگیر همین وضعیت شد و شاهد بودم که کادر بیمارستان ۳۰ دقیقه چطور تلاش می‌کردند تا او را احیا کنند. من هم به این امید که باید ۳۰ دقیقه احیا را انجام داده تا نجاتش دهیم، به کارمان ادامه دادیم. کمی هم ناامید شده بودیم اما دست از تلاش برنداشتیم. خاطرم نیست اما فکر می‌کنم ۲۰ یا ۲۲ دقیقه گذشته بود که متوجه شدم ضربان قلبش برگشته است. صادق همچنان مشغول احیا بود طوری که با صدای بلند گفتم دیگر ادامه نده ضربان قلب برگشته است.»
طاهرزاده برای کنترل وضعیت قلب، هر ۱۰ثانیه دستش را روی قلب جوان قرارمی‌داد تا مطمئن شود همچنان ضربان دارد. او ادامه می‌دهد: «وقتی کسی احیا می‌شود، در مدت ۱۰ثانیه قلبش باید بیش از پنج بار بزند. اگر زیر این عدد بود،دوباره باید او را احیا می‌کردیم. در مدتی که تلاش می‌کردیم تا او را زنده نگه داریم، عده‌ای دورمان جمع شده بودند و دوربین به دست فیلم می‌گرفتند. به آنها التماس می‌کردم که شما را به خدا با اورژانس تماس بگیرید. تا لحظه آخر که اورژانس از راه رسید ما ضربان قلب آن جوان را حفظ کرده و او را با همان شرایط تحویل عوامل آمبولانس دادیم وپلیس هم سرصحنه آمد.پس از تحویل آن جوان، سروصورت‌مان را تمیز و دوباره حرکت کردیم. بعد از این جریان از طریق بیمارستان یاسوج پیگیر وضعیت آن جوان شدم اما متاسفانه چون نام و نشانی از او نداشتم، اطلاعات دقیقی از شرایط جسمی‌اش ندارم و نمی‌دانم که حالش بهتر شده است یا نه. جالب این‌که شرکت حفاری همیشه برای ما پرواز رزرو می‌کرد اما این بار پرواز نبود و به‌ناچار زمینی آمدیم که این اتفاق افتاد. به‌هر‌حال یک وظیفه انسانی بود که باید انجام می‌دادیم. یک‌بار هم یک بنده خدایی سمت مسجد‌سلیمان غرق شده بود که من و صادق هم بودیم و چند نفری او را از دره بالا آورده و به بیمارستان انتقال دادیم.»
آخرین اخبار «حوادث بوشهر» را در صفحه حوادث بوشهر حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.