زمان مطالعه: 4 دقیقه

جاسازی 18 بسته شیشه در معده جوان بدهکار بلای جانش شد

قاچاقچی جوان که بدهی سنگینی داشت، به پیشنهاد رئیس باند بسته‌های شیشه را در معده‌اش جاسازی کرد تا آن را به زندان ببرد اما باز شدن بسته‌ها سرنوشت هولناکی برایش رقم زد.
18 اردیبهشت 1403
شناسه : 117551
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/117551
171+
بالا
قاچاقچی جوان که  بدهی سنگینی داشت، به پیشنهاد رئیس باند بسته‌های شیشه را در معده‌اش جاسازی کرد تا آن را به زندان ببرد اما باز شدن بسته‌ها سرنوشت هولناکی برایش رقم زد.

حادثه 24 - قاچاقچی جوان که  بدهی سنگینی داشت، به پیشنهاد رئیس باند بسته‌های شیشه را در معده‌اش جاسازی کرد تا آن را به زندان ببرد اما باز شدن بسته‌ها سرنوشت هولناکی برایش رقم زد.

یکی از روزهای زمستان سال گذشته، گزارش مرگ مرموز مردی جوان به بازپرس جنایی تهران مخابره شد. او که حدودا ۴۰ ساله بود در آپارتمانی در شرق تهران جان باخته بود ۲۴ تا ۴۸ ساعت از مرگش می‌گذشت. به گفته خانواده‌اش، وی شهروز نام داشت و از سال‌ها قبل در آن آپارتمان به تنهایی زندگی می‌کرد.

تیم جنایی در ادامه تحقیقات متوجه شد که شهروز به موادمخدر اعتیاد داشت و خانه‌اش پاتوق خلافکاران بود. با توجه به مرموز بودن مرگ این مرد، بازپرس جنایی دستور داد تا جسد وی برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شود و آنجا بود که مشخص شد وی به دلیل مشکل حاد تنفسی ناشی از مسمومیت دارویی جانش را از دست داده است. پزشکان پس از کالبد شکافی جسد متوفی، با ۱۸ بسته ماده مخدر شیشه در معده او مواجه شدند و معلوم شد که باز و ترکیده شدن دو بسته شیشه در معده مرد جوان، منجر به مرگ وی شده است.

هنوز به درستی مشخص نبود که چرا شهروز، بسته های شیشه را در معده اش جاسازی کرده است.

تحقیقات برای کشف اسرار این پرونده ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل دوست شهروز قدم در دادسرای جنایی تهران گذاشت و گفت می خواهد راز مرگ وی را فاش کند. وی توضیح داد: شهروز از دوستان صمیمی ام بود و بدهی سنگینی بالا آورده بود. وضعیت مالیش خیلی خراب شده بود و چون دست من هم خالی بود نمی توانستم کمک مالی به او کنم. شهروز از من خواسته بود تا یک کار خوب برایش پیدا کنم تا اینکه چند وقت قبل از حادثه با یک قاچاقچی حرفه ای ملاقات کردم. او رئیس یک باند بزرگ بود و همه گادفادر صدایش می زدند. برای او تعریف کردم که دوستم دچار مشکل مالی شده است و گاد فادر گفت که برای او شغلی با دستمزد عالی سراغ دارد.

وی ادامه داد: فورا به سراغ شهروز رفتم و او را به رئیس مافیا معرفی کردم. شهروز پیش او رفت و چون بدهکار بود کار را قبول کرد. رئیس مافیا از شهروز خواسته بود تا یک جرم معمولی و سبک انجام بدهد و به زندان ورود کند تا بتواند مواد مخدر را میان مشتریان رئیس مافیا که در زندان بودند، توزیع کنند. شهروز هم به دلیل بدهی و دستمزد عالی رئیس مافیا، پیشنهاد وی را قبول کرده بود. آنطور که متوجه شدم او روز حادثه بسته های شیشه را بلعیده و در معده اش جاسازی کرده بود. آخرین بار به من زنگ زد و گفت بسته ها را بلعیده و قصد دارد به خیابان برود تا پلیس دستگیرش کند.

وی ادامه داد: شهروز می گفت به پیشنهاد رئیس مافیا، یک افشانه و شوکر خریده است. او می خواست به خیابان برود و رفتارهای مشکوکی مقابل ماموران پلیس انجام دهد تا او را بازرسی و دستگیرش کنند. سپس وارد زندان شود و بسته ها را به دست مشتریان برساند. می گفت جرمش سبک است و زود آزاد خواهد شد اما تصور نمی کرد که مرگ در انتظارش باشد. من هم دچار عذاب وجدان شده ام چون من او را به رئیس مافیا معرفی کردم.

پس از افشای حقیقت، بازپرس جنایی دستور تحقیقات بیشتر و دستگیری افرادی که در زمینه قاچاق شیشه فعالیت دارند را صادر کرد.

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر