زمان مطالعه: 7 دقیقه

سرقت های سریالی از افراد سالخورده در مشهد / سارق حرفه ای طعمه هایش را تا یک قدمی مرگ می کشاند

مرد شیاد در مشهد با نزدیک شدن به افراد سالخورده اعتماد آنها را جلب کرده و با اجرای نقشه ای شوم ضمن سرقت پولهای شان آنها را تا یک قدمی مرگ می کشاند.
11 بهمن 1402
شناسه : 103276
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/103276
185+
بالا
مرد شیاد در مشهد با نزدیک شدن به افراد سالخورده اعتماد آنها را جلب کرده و با اجرای نقشه ای شوم ضمن سرقت پولهای شان آنها را تا یک قدمی مرگ می کشاند.

حادثه 24 - مرد شیاد در مشهد با نزدیک شدن به افراد سالخورده اعتماد آنها را جلب کرده و با اجرای نقشه ای شوم ضمن سرقت پولهای شان آنها را تا یک قدمی مرگ می کشاند.

مالباختگانی که به طرز معجزه آسایی از مرز «مرگ»به زندگی بازگشته‌اند در حالی دسیسه‌های وحشتناک یک دزد بی رحم را فاش کردند که این سارق نقابدار تحت تعقیب پلیس مشهد قرار گرفته است.

ماجرای سرقت های سریالی یک دزد سنگدل از افراد بیمار و کهن سالی که به تنهایی زندگی می کنند هنگامی در مشهد فاش شد که زنی در بولوار طبرسی شمالی طبق معمول غذایی تهیه کرد و برای پیرمرد بیماری برد که در همسایگی آن ها زندگی می کرد. این زن که دید همسایه اش در منزل را باز نمی کند با کلیدی که داشت در را گشود و قدم به درون خانه گذاشت، ولی با صحنه وحشتناکی روبه رو شد که او را درجا میخکوب کرد.

پیرمرد همسایه خون آلود کف اتاق افتاده بود به طوری که گویی نفس نمی کشید. زن جوان هراسان و سراسیمه با اورژانس تماس گرفت و دقایقی بعد پیکر نیمه جان پیرمرد 75 ساله به مرکز درمانی انتقال یافت و با تلاش پزشکان از مرگ نجات یافت.

او حدود یک هفته در بیمارستان بستری بود و پس از آن که اندکی بهبودی خود را به دست آورد،ماجرای هولناکی را برای پلیس بازگو کرد که از دسیسه شوم یک سارق حکایت داشت.

مرد سالخورده با طرح شکایتی در مرکز انتظامی ادعا کرد: چند روز قبل برای درمان بیماری ام به یکی از مراکز درمانگاهی رفتم. آن جا بود که جوانی حدود30 تا35 ساله در کنارم قرار گرفت و سفره دلش را گشود. او که مدعی بود شغلی پیدا نمی کند و فرزندانش گرسنه هستند. چنان احساسات و عواطف انسانی مرا برانگیخت که چشمانم پر از اشک شد و به حرف هایش گوش دادم. او می گفت: در امور بنایی ساختمان و تاسیسات و کارهای فنی حرفه ای است و هر نوع کاری را برای درآمدزایی انجام می دهد تا بتواند شکم گرسنه خانواده اش را سیر کند. از طرف دیگر او خیلی تلاش می کرد تا امور مربوط به دارو و درمان مرا انجام دهد و احترام زیادی به من می گذاشت من هم که با شنیدن سرگذشت تلخ او دلم به حالش سوخته بود، به نوعی سعی کردم به او کمک کنم. طوری که احساس گدایی نکند. به همین دلیل و با آن که خودم وضعیت مالی مناسبی نداشتم به او گفتم منزل من نیاز به ترمیم های جزئی دارد و می تواند فردا صبح برای رفع این خرده کاری ها به منزلم بیاید. طولی نکشید که او طبق قرارمان صبح زود به منزلم آمد و سپس ادعا کرد که نتوانسته صبحانه ای برای خودش تهیه کند!این بود که او را به یک اغذیه فروشی بردم تا صبحانه بخورد، ولی نمی دانستم که همه این رفتارها دسیسه ای شوم برای یک سرقت وحشتناک است و من طعمه این نقشه هولناک هستم! زمانی که فروشنده اغذیه رمز کارت را برای پرداخت پول از من پرسید بدون تفکر و تامل و با صدای بلند رمزحساب بانکی ام را درحالی بازگو کردم که مرد جوان آن را به خاطر سپرد.زمانی که به خانه بازگشتیم تا او خرده کاری های ساختمانی را شروع کند ناگهان چماقی را بالای سرم دیدم که او با تهدید چاقو ،ضرباتی را بر سرم زد و من دیگر چیزی نفهمیدم. هنگامی که چشمانم را گشودم در بیمارستان بودم و بعد هم متوجه شدم که آن سارق ناجوانمرد 11 میلیون و 700 هزارتومان از حساب بانکی ام خرید کرده و همه پس اندازم را به یغما برده است.

در همین حال بررسی های پلیس نشان داد که پیرزن دیگری نیز با این شگرد ناجوانمردانه ،طعمه دزد بی رحم شده و همه حقوق بازنشستگی خود را از دست داده است.

زن سالخورده هم که در یکی از درمانگاه های مشهد با دزد مکار آشنا شده بود، درباره این ماجرای ترسناک به ماموران انتظامی گفت:آن روز که منتظر درمان بودم،جوانی کنارم نشست و بدبختی ها و مشکلات زندگی اش را برایم بازگو کرد.

او مدعی بود برای یافتن شغل به هر دری زده است،  اما همچنان از بیکاری رنج می برد و نزد خانواده اش شرمنده می شود، این بود که خیلی دلم به درد آمد و تصمیم گرفتم به نوعی به او کمک کنم! من که به تنهایی زندگی می کردم او را به خانه ام بردم و حتی به او مقدار زیادی لوازم دادم تا برای فرزندانش ببرد!آن جوان به گونه ای اعتمادم را جلب کرد و با احترام زیاد خریدها و داروهای مرا تهیه می کرد که من رمز کارتم را برای پرداخت وجه خریدها در اختیارش گذاشتم، ولی یک روز او ناگهان با چماق به سرم کوبید و من درحالی به هوش آمدم که روی تخت بیمارستان بودم. بعد از این ماجرا فهمیدم که آن جوان یک سارق شیاد بود که همه حقوق بازنشستگی ام را از حساب بانکی ام برداشت کرده بود. وقتی به پلیس 110 زنگ زدم و شکایتی را در مراکز انتظامی مطرح کردم، تازه فهمیدم که او بعد از به دست آوردن رمز بانکی و جلب اعتمادم،مرا طعمه خود کرده و در حالی که عینک و ماسک به چهره زده ،با خرید لوازم از فروشگاه ها همه دارایی مرا به یغما برده است.

 حقیقات پلیس برای دستگیری این سارق بی رحم که طعمه هایش از مرز«مرگ» به زندگی بازگشته اند در حالی آغاز شده که سرقت های دزد شیاد با این شگرد رنگ سریالی دارد و پرونده های دیگری نیز در مراکز انتظامی تشکیل شده است. در همین حال فرمانده انتظامی مشهد به شهروندان  توصیه کرد مراقب حیله گری های مجرمان با تحریک عواطف و احساسات باشند و به هیچ وجه افراد ناشناس و غریبه را به محیط زندگی خود راه ندهند.

سرهنگ احمد نگهبان گفت: افراد کهن سال نیز رمز کارت بانکی خود را فقط در اختیار افراد آشنا و مورد اعتماد قرار دهند و از بیان رمز با صدای بلند در مراکز خرید امتناع کنند. مقام ارشد انتظامی مشهد تاکید کرد:بهترین راه برای کمک به همنوعان،ارائه کمک های مالی به مراکز خیریه ای وامدادی مانند بهزیستی و کمیته امداد امام(ره) است.

آخرین اخبار «حوادث خراسان رضوی» را در صفحه حوادث خراسان رضوی و حوادث مشهد حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر