زمان مطالعه: 5 دقیقه

اعترافات پسر دهه هشتادی به قتل ناپدری در بزرگراه امام‌ علی‌(ع)

پسر دهه هشتادی که متهم است با شلیک گلوله در بزرگراه امام‌علی‌(ع) ناپدری خود را به قتل رسانده، در دادگاه به دفاع از خود پرداخت. در این جلسه اولیای‌دم برای متهم درخواست قصاص کردند اما پسر جوان منکر اعترافات قبلی خود و قتل ناپدری‌اش شد.
17 آبان 1402
شناسه : 100272
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/100272
208+
بالا
پسر دهه هشتادی که متهم است با شلیک گلوله در بزرگراه امام‌علی‌(ع) ناپدری خود را به قتل رسانده، در دادگاه به دفاع از خود پرداخت. در این جلسه اولیای‌دم برای متهم درخواست قصاص کردند اما پسر جوان منکر اعترافات قبلی خود و قتل ناپدری‌اش شد.

حادثه 24 - پسر دهه هشتادی که متهم است با شلیک گلوله در بزرگراه امام‌علی‌(ع) ناپدری خود را به قتل رسانده، در دادگاه به دفاع از خود پرداخت. در این جلسه اولیای‌دم برای متهم درخواست قصاص کردند اما پسر جوان منکر اعترافات قبلی خود و قتل ناپدری‌اش شد.

رسیدگی به این پرونده از شامگاه ششم آذر سال گذشته و با گزارش تصادف سه خودرو در بزرگراه امام‌علی(ع) به پلیس آغاز شد‌. ماموران وقتی درمحل حاضر شدند‌، در بررسی‌ها دریافتند به راننده نیسان شلیک‌شده و خودرو پس از خارج‌شدن از کنترل او با دو خودروی دیگر برخورد کرده است. مرد مجروح به بیمارستان منتقل شد اما ساعاتی بعد به‌دلیل شدت جراحات جان‌ باخت. با بررسی محل تیراندازی مشخص شد راکب یک دستگاه موتورسیکلت به این مرد نزدیک‌شده و پس از شلیک به او ازمحل فرارکرده است. این درحالی‌بود که بررسی‌های پلیس مشخص کرد این مرد با زن جوانی ازدواج کرده و با پسر۱۹ساله زن رابطه خوبی ندارد. ماموران وقتی پی‌بردند‌ پسرجوان به‌نام امیر موتورسیکلت دارد به او مشکوک‌شده و برای تحقیقات به اداره آگاهی احضارش کردند.

در جریان تحقیقات امیر لب به اعتراف باز کرد و گفت: من و پدرخوانده‌ام رابطه خوبی نداشتیم. چند وقت قبل از یک غریبه در پارکی یک اسلحه کلت خریده بودم‌. همان شب تصمیم به انتقام گرفتم و وقتی برای کار ازخانه بیرون رفت با موتور تعقیبش کردم و در بزرگراه امام‌علی(ع) کنارش رفته و گلوله‌ای شلیک کردم. سریع به خانه مادرم رفتم تا کسی به من شک نکند. اما ماموران دستگیرم کردند و راز قتل فاش شد.

با تکمیل تحقیقات جنایی، پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهم دیروز در شعبه دهم پای میز محاکمه قرار گرفت. در ابتدای این جلسه، نماینده دادستان به تشریح کیفرخواست پرداخت و گفت: در این پرونده امیر، متولد سال۱۳۸۳، فاقد سابقه کیفری، متهم به مباشرت در قتل‌عمدی ناپدری‌اش با شلیک گلوله به سرش و حمل‌ونگهداری سلاح است. بررسی خطوط تلفن‌همراه متهم نشان داد وی در محل حضور داشته است. همچنین در تحقیقات مقدماتی به قتل اعتراف و صحنه را بازسازی کرده است.

در ادامه پدر و مادر مقتول از طرف خودشان و دو فرزند صغیر پسرشان برای متهم درخواست قصاص کردند.رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهامات به امیر از او خواست از خود دفاع کند که پسر جوان با رد اتهاماتش گفت: «من رابطه خوبی با مقتول داشتم و او هنوز در قلب و یاد من جای دارد. اعترافات قبلی‌ام را قبول ندارم و به‌خاطر فشار بازجویی مجبور به اعتراف شدم.»

رئیس دادگاه: شب قبل از قتل چه اتفاقی افتاد؟

متهم به قتل: به خانه مادرم و شوهرش رفتم و با خواهر و برادرهای کوچکم بازی کردم و بعد خوابیدم. وقتی همسر مادرم به خانه آمد، بلند شدم و عذرخواهی کردم. بعد به اتاق رفتم و خوابیدم. ساعت۴صبح بیدار شدم و دیدم ناپدری‌ام کنارم شلوار راحتی گذاشته است. روز بعد ساعت۱۰ از خانه بیرون رفتم. تا ساعت۷عصر در پارک بودم. گرسنه شدم و دوباره به سمت خانه مادرم رفتم. ماشین مادرم مقابل در بود اما از نیسان ناپدری‌ام خبری نبود. آنها همیشه با نیسان مهمانی می‌رفتند و فکر کردم بیرون رفته‌اند. به‌همین‌خاطر به خانه پدربزرگم رفتم. در آنجا بودم که مادرم زنگ زد و خبر داد شوهرش تیر خورده و در بیمارستان امام‌حسین(ع) هستند که در کمتر از پنج دقیقه خودم را با موتور به آنجا رساندم. ناپدری‌ام غرق در خون بود. بالای سرش ایستادم تا اگر کمکی خواستند باشم. ساعت۱۱و۳دقیقه شب بود که او فوت کرد.

رئیس دادگاه: برخی اظهارات شما در تحقیقات مقدماتی با الان فرق دارد.

متهم به قتل: اظهارات الان را قبول دارم.

رئیس دادگاه: چرا در بازجویی اولیه ادعا کرده بودی در زمان قتل در میدان آزادی بودی؟

متهم به قتل: جو اداره آگاهی و وحشت از آنجا باعث شد دروغ بگویم.

رئیس دادگاه: سه بار در جریان تحقیقات به قتل اعتراف کردی. درباره آن چه توضیحی داری؟

متهم به قتل: تحت فشار بازجویی اعتراف کردم. آنچه به من گفته بودند را تکرار کردم.

رئیس دادگاه: تو اعتراف کردی زمان تیراندازی، مقتول درحال صحبت با تلفن بود. این را ماموران از کجا می‌دانستند؟

متهم به قتل: مادرم گفته بود.

در ادامه یکی از وکلای متهم در دفاع از او گفت: موکلم ساعت ۱۹ و ۹ دقیقه در پارک محل‌شان بوده است. مقتول هم ساعت ۱۸ و ۴۸ دقیقه در میدان رسالت بود. موکلم چطورمی‌دانست مقتول کجا هست که او را تعقیب کند؟ درباره موتورسیکلت هم هیچ مستندی نیست که با ماشین یا موتور کنار خودروی نیسان رفته و به او شلیک شده است. نمی‌توان گاز موتور را رها کرد و با دست راست شلیک کرد.

پس از آخرین دفاع متهم، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.

صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.

ارسال نظر