حادثه 24 - چند زندانی در آخرین روزهای محکومیت خود در زندان، دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند پس از آزادی با شگرد تازهای خانهها را خالی کنند؛ آنها با پرسه زدن در کوچهها کابلهای تلفن را تخریب کرده و بعد نقش تعمیرکار مخابرات را بازی میکردند و با این ترفند وارد خانهها شده نقشهشان را عملی میکردند.
از چندی قبل گزارش سرقتهای سریالی از منازل به پلیس پایتخت اعلام شد. بررسیها نشان میداد که اعضای یک گروه به خانههایی در مناطق شمال، شرق و غرب تهران دستبرد زده و میلیاردها تومان پول و طلا و لوازم باارزش سرقت کرده بودند. همه این دستبردها زمانی انجام شده بود که مالباختهها در سفر یا مهمانی بودند و در خانه حضور نداشتند. عجیب اینکه بهگفته آنها، دزدان علاوه بر سرقت پول و طلا، سراغ یخچالها رفته و گوشت و مرغهای یخ زده را با خود میبردند.
خوششانسی زن نقاش
تعداد شاکیان در این پرونده در حال افزایش بود تا اینکه اتفاق عجیبی باعث دستگیری 3نفر از اعضای اصلی این باند شد. ماجرا از این قرار بود که چند روز قبل زنی جوان که نقاش حرفهای بود و در کشورهای مختلف نمایشگاه برپا میکرد راهی اداره پلیس شد و گفت که دزدان به خانهاش دستبرد زدهاند. وی میگفت سارقان علاوه بر سرقت طلا، جواهرات، درهم، دلار و یوروها، یکی از تابلوهای بزرگ نقاشی او را نیز دزدیدهاند.
این زن چند روز پس از طرح شکایتش در اداره پلیس، در جستوجوی وسیلهای در یکی از سایتهای خرید و فروش کالا بود که بهصورت اتفاقی چشمش به آگهی فروش تابلوی نقاشی خودش افتاد؛ همان تابلویی که دزدان از خانهاش دزدیده بودند. او با فردی که آگهی فروش تابلو را داده بود تماس گرفت و برای خرید با وی قرار گذاشت. همزمان پلیس را خبر کرد و به این ترتیب روزی که زن نقاش در محل قرار حاضر شده بود، مرد جوانی که برای فروش تابلو به آنجا آمده بود در محاصره پلیس قرار گرفت و دستگیر شد.
دزد سابقهدار
در بررسیها معلوم شد که این مرد یک سارق سابقهدار است. او در بازجوییها اعتراف کرد که با همدستی دوستانش به خانهها دستبرد میزدند و برای این کار شگردی عجیب داشتند. متهم توضیح داد که نقش تعمیرکار مخابرات را بازی میکردند و به بهانه تعمیر خط تلفن وارد خانهها شده و نقشهشان را عملی میکردند. با اطلاعات بهدست آمده از این مرد، 2 همدستش نیز دستگیر شدند و متهمان به دستور قاضی علیرضا بهشتی بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه34 تهران در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
ترفند جدید نوید آیکیو
سرکرده گروه، جوانی 30ساله به نام نوید است که دوستانش او را نوید آیکیو صدا میزنند. میگوید چون فکرش خوب کار میکند و ایدههای خوبی در سر دارد همه همدستانش دوست دارند با او کار کنند. گفتوگو با این مجرم سابقهدار را بخوانید.
چند وقت است که باند سرقت تشکیل دادهای؟
از پاییز پارسال.
با چه ترفندی خانهها را خالی میکنید؟
راستش من سابقه دار هستم؛ سابقه سرقت منزل و زورگیری. چندین بار به زندان افتادهام و آخرین بار هم در زندان نقشه سرقت جدید را کشیدم اما اینبار میخواستم یک نوآوری به خرج بدهم. چون دیگر نمیخواستم از شگردهای قدیمی استفاده کنم. به همین دلیل بود که نشستم در زندان فکر کردم. همه در زندان مرا نوید آی کیو صدا میزنند. میگفتندآی کیوی بالایی داری و خوب فکر میکنی. گاهی هم صدایم میزنند ایکیوسان! همان شخصیت اصلی کارتون کودکیهایمان.
نگفتی حالا ترفند جدیدت برای خالی کردن خانهها چه بود؟
بازی در نقش تعمیرکار مخابرات. روزی که این نقشه را در زندان کشیدم، بچهها را دور هم جمع کردم و نقشه را برایشان توضیح دادم. بعد از آزادی کارمان را شروع کردیم. میرفتیم به مناطق مختلف و کابلهای تلفن را دستکاری میکردیم. سپس لباس مخصوص میپوشیدیم و میگفتیم تعمیرکار هستیم و از اداره مخابرات جهت تعمیر کابلها آمدهایم. به همین سادگی وارد ساختمانها میشدیم و خب اگر خوش شانس بودیم و خانهای که صاحبش در آن حضور نداشت را شناسایی میکردیم، با تخریب وارد آنجا میشدیم. 2 نفرمان به بهانه تعمیرپایین میماندند و 2 نفر دیگر برای انجام سرقت وارد خانهها میشدند.
چه وسیلهای سرقت میکردید؟
معمولا طلا، دلار و وسایل آنتیک. البته بچهها هرچه در یخچال و فریزر بود را هم خالی میکردند تا دیگر پول گوشت و مرغ ندهیم. در پاتوق که جمع میشدیم با همان گوشت و مرغهای سرقتی برای خودمان غذا درست میکردیم.
به چند خانه دستبرد زدهاید؟
تعداد دقیقش را نمیدانم، شاید بالای 10مورد.
بیشترین سرقتی که انجام دادید چه بود؟
وقتی در کمد یک خانه را باز کردیم و با چندین سکه طلا مواجه شدیم. آن شب را رفتیم رستوران مجلل و جشن گرفتیم.
با اموال سرقتی چه میکردید؟
بین هم تقسیم میکردیم. من به بچهها سپرده بودم که به هیچ عنوان وسیله برای فروش در سایتی قرار ندهند اما یکی از آنها نافرمانی کرد و کار دستمان داد. او تابلوی نقاشی را از خانهای سرقت کرد و گفت میخواهد به دوستش هدیه بدهد. اما دروغ گفت و کار دست ما داد. من به بچهها سپرده بودم که بدون اجازه من آب نخورند اما حرفم را گوش نکرد و بدون اینکه از من مشورت بگیرد کاری را انجام داد که همه ما را گیر انداخت. درواقع هرچه رشته بودیم را پنبه کرد. حالا دوباره باید برویم زندان، انگار به ما آزادانه زندگی کردن نیامده است.
آخرین اخبار «حوادث تهران» را در صفحه حوادث تهران حادثه 24 بخوانید.
صفحه اینستاگرام حادثه 24 را در اینجا دنبال کنید.