حادثه 24 - پسر نوجوان که مادرش در جریان یک حادثه رانندگی دچار مرگ مغزی شده بود، وقتی فهمید مادرش دیگر به زندگی برنمیگردد همه تلاشش را کرد تا مادربزرگش را برای اهدای اعضای بدن مادرش به بیماران نیازمند راضی کند.
این بیمار مرگ مغزی که زهرا بیلقانیان نام داشت و 37ساله بود همراه خانوادهاش در آمل زندگی میکرد. او راننده سرویس مدرسه بود و دانشآموزان را با خودروی خود به مدرسه میرساند. ظهر یکی از آخرین روزهای اسفندماه سال گذشته بود که او مثل همیشه دانشآموزان را یکییکی مقابل خانههایشان پیاده میکرد. فقط یک دانشآموز دیگر در خودرواش مانده بود. او همینطور که در جاده محمودآباد حرکت میکرد بنابر دلایل نامشخصی کنترل خودرو از دستش خارج شد و با خودرویی که از روبهرو میآمد، بهشدت برخورد کرد. شاهدان حادثه همان موقع از اورژانس کمک خواستند و با حضور امدادگران، راننده و دانشآموز که هر دو بهشدت مصدوم شده بودند به بیمارستان منتقل شدند. دانشآموز مصدوم اوضاع بهتری داشت، اما زن راننده آسیب شدیدی دیده بود و سطح هوشیاریاش پایین بود. در همان بررسیهای اولیه پزشکان تشخیص دادند که بهاحتمال زیاد این زن دچار مرگ مغزی شده است؛ با این حال برای نجات او همه تلاششان را کردند.
زن جوان 2 فرزند داشت و همه امید آنها به این بود که مادرشان هر چه زودتر به زندگی برگردد. پیکر نیمهجان زن جوان برای چند روز در بیمارستان بود و کادر پزشکی همه تلاش خود را برای نجات او انجام داد، اما در نهایت زن جوان دچار مرگ مغزی شد و آنها مجبور شدند که این موضوع را با خانوادهاش در میان بگذارند؛ واقعیتی تلخ که قبول کردن آن برای نزدیکان این زن به سادگی امکان نداشت.
معصومه، خواهر زهرا در این باره میگوید: وقتی که این اتفاق افتاد من تهران بودم. راهها بسته بود و به سختی توانستم خودم را به آمل برسانم. خواهرم شرایط خوبی نداشت. چند روز چشم انتظار بودیم تا شاید خبر خوبی برسد، اما هرچه گذشت هوشیاری خواهرم کمتر شد و در نهایت اعلام کردند که او دچار مرگ مغزی شده و دیگر امیدی به بازگشت او به زندگی نیست.
خواهر این بیمار مرگ مغزی در ادامه میگوید: من و خواهر و برادرانم به پیشنهاد پزشکان تصمیم گرفتیم که اعضای بدن خواهرم را به بیماران نیازمند اهدا کنیم. پدرم چند سال قبل فوت شد و برای اهدای اعضای بدن خواهرم، باید علاوه بر 2 فرزند او مادرمان هم رضایت میداد. راضی کردن مادرم برای این کار دشوار بود. در این شرایط حسن، پسر 16ساله خواهرم با مادرم صحبت کرد تا او را راضی کند. قبلا حتی خواهرم هم گفته بود که دوست دارد اگر روزی دچار مرگ مغزی شد، اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا شود. سرانجام وقتی مادرم اصرارهای پسر زهرا را دید رضایتنامه را امضا کرد. در این شرایط بود که پیکر خواهرم برای اهدای اعضای بدنش به بیمارستان سینای تهران منتقل شد.
دکتر ساناز دهقانی، رئیس واحد فراهمآوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا در این باره گفت: پس از انجام مراحل قانونی و با جلبرضایت اولیای دم، بیمار مرگ مغزی در بیمارستان، تحت عمل جراحی قرار گرفت و اعضای بدن او شامل کبد و کلیهها جداسازی و به بیماران نیازمند اهدا شد.
آخرین اخبار مثبت و رویدادهای شیرین را در صفحه حادثه پلاس حادثه 24 بخوانید.