حادثه 24 - پدر غزاله شکور که صبح چهارشنبه بعنوان ولی دم در محل اجرای حکم قصاص آرمان عبدالعالی حضور داشت و شاهد اجرای حکم بود در گفتگویی حرفهایی تکاندهنده درباره اجرای حکم و آخرین لحظات زندگی آرمان بیان کرد.
آقای شکوری شما حکم قصاص آرمان را اجرا کردید الان چه احساسی دارید؟
من و همسرم پس از اجرای حکم احساس سبکی داریم و واقعاً از رفت و آمد و بلاتکلیفی که گرفتار آن شدهبودیم راحت شدیم. ما هر روز در راه دادسرا و دادگاه بودیم به طوریکه خسته شده بودیم. ما در این چند سال خیلی زجر کشیدیم و اذیت شدیم و الان که به حقمان رسیدیم احساس میکنیم که سبک شدهایم. پس از اجرای حکم واقعاً انگار یک کوله باری از دوشمان برداشته شد.
با توجه به اینکه حکم آرمان چند باری به تعویق افتاده بود، فکرمیکردید که حکم اجرا شود؟
بله، ما میدانستیم که حکم اجرا میشود، چون حق قانونی ما بود. در آخرین جلسهای که هم چند روز قبل با دادستان داشتیم متوجه شدیم که حکم به زودی اجرا میشود. هر چند که همه تلاش زیادی داشتند ما رضایت بدهیم و همین موضوع باعث شدهبود اجرای حکم چند باری به عقب بیفتد، اما در نهایت میدانستیم که براساس قانون ما به حقمان میرسیم.
آقای شکوری چه زمانی به شما اعلام کردند که قرار است حکم آرمان اجرا شود؟
فکر میکنم از روز شنبه یا یکشنبه که آرمان را به قرنطینه بردند به ما هم خبر دادند که این هفته حکم اجرا میشود، اما نیمههای شب سه شنبه بود که به صورت قطعی فهمیدیم که حکم اجرا میشود.
اصلاً به رضایت فکر نکرده بودید؟
نه، در این مدت جلسات زیادی برای جلب رضایت برگزار شد و حتی قبل از اجرای حکم هم قاضی شهریاری تلاش زیادی کرد ما آرمان را ببخشیم، اما من نماینده دخترم بود و دخترم از من خواستهبود که حکم را اجرا کنم.
یعنی فکر میکنی غزاله هم خواهان اجرای حکم بود؟
بله، حتما او هم خواهان قصاص بود.
غزاله به خواب شما آمده بود و خواسته بود قصاص کنید؟
نه، اصلاً موضوع خواب نبود و غزاله هم به خواب من نیامده بود. این حق من و همسرم بود و ما هم تصمیم گرفته بودیم حقمان را بگیریم.
آخرین تقاضای آرمان پای چوبهدار چه بود؟
او هم مثل همه زندانیهای دیگر التماس و درخواست بخشش داشت. گفت ببخشید و این تقاضا را همه زندانیها در آخرین لحظه میکنند، اما آنها زمانی که مرتکب جرم میشوند خبر ندارند که روزی همین موضوع سر خودشان میآید.
پس از اجرای حکم اطرافیان چه واکنشی داشتند؟
هر کسی که تلفنی یا حضوری با من در تماس بود احساس همدردی کرد و گفت که حق با شما بوده و به حقتان رسیدید.