حادثه 24 - دختر جوان سالها بود که تصور میکرد خواستگارش خلبان است اما وقتی متوجه شد که او یک دروغگوی حرفهای بوده و قاچاقچی بینالمللی موادمخدر است، جواب منفی داد و همین مسئله برایش گران تمام شد. خواستگار تبهکار برای انتقامجویی، نقشه آدمربایی و شکنجه هولناک کشید و فراری شد.
اواخر هفته گذشته دختری جوان قدم در دادسرای جنایی تهران گذاشت تا از خواستگارش به اتهام شکنجه خونین و آدمربایی شکایت کند. وی در توضیح ماجرا گفت: 4سال قبل به همراه دوستانم به کوه رفته بودم که با پسری به نام سیاوش آشنا شدم. اوایل با یکدیگر چت میکردیم اما کمکم رابطهمان جدیتر شد. او به من ابراز علاقه کرد و گفت تحصیلکرده و خلبان است. من حرفهای او را باور کرده بودم چرا که او هر از گاهی میگفت که قرار است خلبان یک پرواز خارجی باشد و مدتی ایران نیست. علاوهبر این هر وقت سر قرار میآمد سوار بر یک ماشین مدل بالا بود و همه اینها باعث شد تا باور کنم او یک مرد تحصیلکرده و پولدار است. من اما خبر نداشتم که او نمایش بازی میکند و یک تبهکار حرفهای است. سیاوش خیلی خوب میدانست چطور نقش بازی کند و در همه این سالها فریبم بدهد.
تماس یک فرد ناشناس
شاکی که دختری 24ساله است در ادامه گفت: رابطه من و سیاوش ادامه داشت تا اینکه مدتی قبل موضوع خواستگاری و ازدواج را مطرح کرد. من هم به او جواب مثبت دادم تا اینکه یک تماس همه چیز را تغییر داد. وی ادامه داد: در رؤیای ازدواج با سیاوش بودم و تصور میکردم که زندگی خوبی در انتظارم است تا اینکه پیش از مراسم خواستگاری فردی ناشناس به من زنگ زد. او گفت که سیاوش در همه این سالها فریبم داده است. او گفت که وی نهتنها خلبان نیست بلکه یک قاچاقچی حرفهای موادمخدر است. فرد ناشناس میگفت سیاوش نوچههای زیادی دارد و برخی از آنها در خارج از کشور زندگی میکنند. باور کردن حرفهایی که میشنیدم برایم سخت بود. فکر میکردم که همه آنها دروغ است و فردی از روی حسادت این حرفها را بازگو کرده است. اما دروغ نبود چرا که چند وقت بعد با کمک یکی از دوستانم شروع به تحقیق درخصوص زندگی سیاوش کردیم و متوجه شدیم او خلبان نیست. اگرچه پولدار بود و ماشینهای مدل بالا هم متعلق به خودش بود اما همه اینها را با پول قاچاق مواد به دست آورده بود؛ حتی خانه و ویلاهای اعیانیاش را. وقتی پی به این راز بزرگ و حقایق زندگی سیاوش بردم تصمیم گرفتم به این رابطه پایان بدهم. به همین دلیل با سیاوش صحبت کردم و گفتم همه حقایق زندگی او را میدانم و دیگر حاضر نیستم با او ازدواج کنم. به او جواب منفی دادم و سیاوش خیلی از این موضوع عصبانی شد. میگفت تحقیرش کردهام و تهدید کرد که به خاطر این تحقیر انتقام میگیرد. دختر جوان ادامه داد: تهدید کردم که اگر بلایی سرم بیاورد او را لو میدهم تا اینکه روز حادثه درحالیکه از خانه خارج شده بودم تا به خرید بروم سیاوش سد راهم شد. او به زور مرا سوار ماشینش کرد و چند ساعتی در خیابان چرخید. به شدت عصبانی بود و شروع کرد به ضرب و شتم من. شکنجهام کرد و با وسیلهای که همراهش بود 2تا از ناخنهایم را کند. درحالیکه بهشدت دچار خونریزی شده بودم و درد شدیدی داشتم مرا کنار خیابان رها کرد و گفت این سزای کسی است که او را تحقیر کند.
با شکایت این دختر جوان، پروندهای تشکیل شده و قاضی حبیبالله صادقی بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران دستور بازداشت متهم را صادر کرده است.