گفتگو با سارق طلافروشی جوادیه / سارق مسلح: قرص خورده بودم

دزد مسلح وارد یک طلافروشی در جنوب پایتخت شد و اسلحه را به سمت دو برادر طلافروش گرفت تا ماشه را بکشد و نقشه سرقت را اجرا کند اما معجزه‌ای رخ داد و شلیک‌نشدن گلوله نقشه هولناک سارق مسلح را نافرجام گذاشت.
تاریخ: 08 بهمن 1399
شناسه: 71942

 حادثه 24 - دزد مسلح وارد یک طلافروشی در جنوب پایتخت شد و اسلحه را به سمت دو برادر طلافروش گرفت تا ماشه را بکشد و نقشه سرقت را اجرا کند اما معجزه‌ای رخ داد و شلیک‌نشدن گلوله نقشه هولناک سارق مسلح را نافرجام گذاشت.
ساعت17:30 یکشنبه پنجم بهمن‌ماه پسری 22ساله درحالی‌که کلاه به سر و ماسک بهداشتی به‌صورت داشت وارد یک طلافروشی در منطقه جوادیه تهران شد. دو برادر صاحبان طلافروشی بودند که در ابتدا تصور کردند پسر جوان مشتری است. اما ناگهان یک اسلحه کلت به سمت دو برادر نشانه گرفت و آنها را تهدید کرد که تمام طلاهای داخل مغازه را درون کیسه‌ای بریزند. دو برادر با دیدن دزد مسلح وحشت کردند، با وجود این تسلیم خواسته او نشدند. یکی از دو برادر گفت کلید قفل ویترین همراهشان نیست. دزد مسلح وقتی دید آنها طفره می‌روند و حاضر به تسلیم شدن نیستند ماشه را کشید اما گلوله‌ای شلیک نشد. با این تصور که احتمالا گلوله اول گیر کرده بار دیگر دستانش را روی ماشه گذاشت تا گلوله دوم را شلیک کند.
جدال با سارق مسلح 
بخت با دو برادر طلافروش یار بود که گلوله دوم هم شلیک نشد، آنها وقتی دیدند گلوله دوم هم شلیک نشده، احتمال دادند که اسلحه سارق خراب است. به همین دلیل یکی از آنها با سارق درگیر شده و دیگری آژیر دزدگیر را به صدا درآورد. مغازه طلافروش تجهیزات مخصوص را داشت و دزدگیر مستقیم به کلانتری محل متصل می‌شد. به همین دلیل 3دقیقه بیشتر طول نکشید که مأموران کلانتری 117 جوادیه در محل طلافروشی حاضر شوند. وقتی مأموران در محل حضور یافتند جدال دو برادر با دزد طلافروشی پایان یافته و آنها موفق شده بودند او را خلع سلاح کنند.
نقشه سرقت 
ماموران، دزد مسلح را بازداشت کردند و از وی اسلحه کلت به همراه 9فشنگ جنگی که همراه داشت کشف شد. پسر جوان در بازجویی‌های اولیه به طراحی نقشه سرقت از طلافروشی و اجرای آن اعتراف کرد. او در ابتدا همه‌‌چیز را گردن گرفت و گفت: مدتی بود که دچار مشکلات مالی شده بودم. از سوی دیگر من ساکن یکی از شهرهای غربی کشور هستم و هرچه به‌دنبال کار می‌گشتم موفق نشدم شغل خوبی پیدا کنم. به همین دلیل چند روز قبل نقشه سرقت مسلحانه از طلافروشی در پایتخت را کشیدم. وی ادامه داد: یکی از دوستانم در شهرستان یک اسلحه‌فروش را به من معرفی کرد، چراکه برای اجرای این کار نیاز به اسلحه برای ترساندن طلافروش داشتم. اسلحه را که خریدم راهی تهران شدم و با شناسایی مغازه طلافروشی قدم در آنجا گذاشتم تا نقشه‌ام را اجرا کنم اما اسلحه‌ام خراب بود و نقشه‌ام ناکام ماند. فکر می‌کنم مرد اسلحه‌فروش سرم را کلاه گذاشت و اسلحه خراب به من فروخت.


بازسازی صحنه
متهم مدعی بود که سرقت را به‌تنهایی انجام داده و همدستی نداشته است، با این حال بازداشت شد و تحقیقات از او برای شناسایی همدست احتمالی و جرایم دیگر ادامه دارد. این در حالی است که متهم پس از دستگیری بار دیگر راهی محل طلافروشی شد تا صحنه سرقت ناکام خود و جدال با طلافروشان را بازسازی کند.
در همین حال سرهنگ جلیل وقوفه‌ای، رئیس پلیس پیشگیری تهران در این خصوص گفت: خوشبختانه در این پرونده طلافروش مسائل ایمنی مانند مجهزکردن سیستم مغازه به دزدگیر، سیستم آلارم و موارد دیگر را رعایت کرده بود. آنها هنگامی که در دام سارق گرفتار شدند موفق شدند در فرصتی که به‌دست آوردند سیستم دزدگیر را به صدا درآورند؛ به این ترتیب مأموران کلانتری به سرعت در محل حاضر شدند و دزد مسلح را دستگیر کردند. وی ادامه داد: توصیه‌ام به مالکان صنوف ازجمله صنوفی همچون طلافروشی این است که موارد ایمنی و حفاظتی مانند استفاده از دزدگیر و استفاده از سیستم آلارم را رعایت کرده و حتی نسبت به مجهزکردن مغازه به شیشه‌های ضدگلوله نیز اقدام کنند.
روایت عجیب دانشجوی رشته حقوق
 دزد مسلح طلافروشی متولد سال77 و دانشجوی رشته حقوق است. او اگرچه در بازجویی‌های اولیه اعتراف کرد که برای انجام نقشه سرقت، اسلحه خریده و از شهرستان راهی تهران شده است اما یک روز پس از دستگیری روایت دیگری را مطرح کرد و گفت پیش از حادثه قرص مصرف کرده و حالت عادی نداشته است. گفت‌وگو با متهم را در ادامه می‌خوانید.
انگیزه‌ات از سرقت چه بود؟
راستش قرص مصرف کرده بودم و حالت عادی نداشتم.
اما در بازجویی‌های اولیه گفتی انگیزه اصلی‌ات به‌دست آوردن پول بوده است.
من روز اول اصلا حال عادی نداشتم. نمی‌دانم چه گفته‌ام اما هرچه گفته‌ام دروغ است. چون تحت‌تأثیر مصرف قرص بودم.
چه قرصی؟
فکر می‌کنم قرص توهم‌زا بود، چون هرچه بود بعد از مصرف آن دچار توهمات عجیبی شدم.
چه شد که دست به سرقت از طلافروشی زدی؟
داشتم از کنار یک طلافروشی رد می‌شدم و با خود گفتم بروم داخل. نمی‌دانم اصلا چه شد که این اتفاق افتاد اما حالا خیلی پشیمانم.
توضیح بده چه اتفاقی افتاد.
من بچه تهران نیستم و در شهرستان زندگی می‌کنم. چند روز قبل یکی از بستگانم به من زنگ زد و گفت هر وقت خواستی به خانه‌ام بیا. او حوالی بازار تهران زندگی می‌کرد و من تصمیم گرفتم برای دیدن او از شهرستان به تهران بیایم تا با او برای پیداکردن کاری مناسب در تهران صحبت کنم. می‌خواستم او را غافلگیر کنم، برای همین بی‌آنکه به او زنگ بزنم از شهرستان راهی تهران شدم اما فامیلم در خانه نبود. به او زنگ زدم و گفت برای انجام کاری به خانه یکی از دوستانش رفته است. دیگر جایی نداشتم بروم، به همین دلیل بی‌هدف در خیابان پرسه می‌زدم که پایم به یک نایلون مشکی برخورد کرد. نایلون را برداشتم و دیدم داخل آن یک قبصه سلاح کلت است. اسلحه، پر از گلوله و تعدادی فشنگ هم داخل نایلون بود. تصمیم گرفتم با آن خودکشی کنم و به زندگی‌ام پایان بدهم. به همین دلیل اسلحه را روی سرم گذاشتم تا شلیک کنم اما گلوله‌ای شلیک نشد. چون مدت‌ها بود که نمی‌توانستم کار مناسبی پیدا کنم و مشکلات مالی داشتم؛ دچار افسردگی شده بودم. در افکار پریشانم غرق شده بودم که صدای مردی ناشناس توجهم را به‌ خود جلب کرد. به من گفت چرا پریشانی؟ گفتم حال خوبی ندارم و می‌خواهم به زندگی‌ام پایان بدهم. او قرصی به من داد و گفت بیا این را مصرف کن تا حالت خوب شود. به من گفت قرص نشاط‌آور است. من که به آخر خط رسیده بودم قرص را گرفتم اما پس از مصرف آن دچار توهمات عجیبی شدم. چشم که باز کردم پلیس دستگیرم کرده بود.
چطور با یک اسلحه وارد مغازه طلافروشی شدی و حتی قصد داشتی به سمت طلافروشان شلیک کنی؟
خیلی خوش‌شانس بودم که شلیک نشد. بهتر بگویم معجزه رخ داد که 2گلوله شلیک نشد، چون ممکن بود تبدیل به قاتل شوم؛ فقط به‌خاطر مصرف یک قرص توهم‌زا. اتهام سرقت که در پرونده‌ام ثبت شده است، خوشبختانه اسلحه خراب بود و گلوله شلیک نشد، در غیر این‌صورت جنایتکار می‌شدم.
سابقه داری؟
نه، من دانشجوی رشته حقوقم و دلم می‌خواست روزی یک وکیل حرفه‌ای شوم. چطور می‌توانم سابقه‌دار باشم. این ماجرا هم کاملا اتفاقی بود. من نمی‌خواستم دزدی کنم و یا آسیبی به کسی برسانم. واقعا دچار توهم شده بودم و چیزی به‌خاطر ندارم. حتی نمی‌دانم چرا اسلحه را به سمت طلافروشان گرفتم و می‌خواستم شلیک کنم.

در همین رابطه