زنگ گوشی سرقتی، سارق را لو داد

وقتی گوشی موبایل جوانی که در یک سانحه رانندگی به‌شدت مجروح شده بود و روی تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد در بیمارستان زنگ خورد پرستاران فکر کردند یکی از اقوام او است که نگران حالش شده اما زمانی که صدای داد و فریاد دختری که آن سوی خط بود را شنیدند فهمیدند او صاحب گوشی و مرد مجروح یک موبایل‌قاپ حرفه‌ای است.
تاریخ: 24 مهر 1399
شناسه: 58306

حادثه 24 - وقتی گوشی موبایل جوانی که در یک سانحه رانندگی به‌شدت مجروح شده بود و روی تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می‌کرد در بیمارستان زنگ خورد پرستاران فکر کردند یکی از اقوام او است که نگران حالش شده اما زمانی که صدای داد و فریاد دختری که آن سوی خط بود را شنیدند فهمیدند او صاحب گوشی و مرد مجروح یک موبایل‌قاپ حرفه‌ای است.

تحقیقات پلیس در این خصوص از چندی قبل به‌دنبال وقوع چندین مورد موبایل‌قاپی در خیابان‌های شمال پایتخت آغاز شد. شواهد نشان می‌داد سارقان 2موتورسوار هستند که اغلب گوشی دختران و زنان تنها را سرقت می‌کنند. کارآگاهان که از طریق دوربین‌های مداربسته توانسته بودند تصاویر 2سارق را به‌دست آورند، به تحقیق درباره آنها پرداختند اما هیچ سابقه‌ای در زمینه موبایل‌قاپی از آنها به ثبت نرسیده بود.

تلاش‌های مأموران برای دستگیری این باند 2نفره به جایی نرسیده بود تا اینکه اتفاق عجیبی افتاد. 2موتورسوار در یک سانحه رانندگی به‌شدت آسیب‌دیده بودند. یکی از آنها جانش را از دست داده و دومین نفر به‌شدت مجروح و به بیمارستان منتقل شده بود. در بیمارستان تیم پزشکی مشغول مداوای این جوان بودند که گوشی تلفن همراه او زنگ خورد. پرستاران فکر می‌کردند که آن طرف خط نزدیکان جوان مجروح هستند که نگران وضعیت او هستند اما وقتی یکی از آنها تلفن را جواب داد صدای دختر جوانی آن طرف خط که داد و بیداد می‌کرد را شنید. او می‌گفت که گوشی تلفن همراهش توسط 2سارق موتورسوار سرقت شده است. نشانی‌هایی که او می‌گفت با مشخصات جوان مجروح مطابقت داشت. در این شرایط بود که مسئولان بیمارستان این موضوع را با پلیس در میان گذاشتند و دقایقی بعد مأموران خود را به بیمارستان رساندند و بعد از مداوای جوان مجروح او را دستگیر کردند.

پسر جوان که باورش نمی‌شد دستگیر شده درباره سرقت‌هایش به مأموران گفت: من موتورساز حرفه‌ای هستم و درآمدم هم خوب است. یک سال قبل با پرویز آشنا شدم. پرویز موتورسواری حرفه‌ای بود. او از من خواست موتورش را دستکاری کنم تا سرعتش بیشتر شود. بعد از مدتی هم پیشنهاد داد با هم موبایل‌قاپی کنیم و من هم قبول کردم و موبایل‌قاپی‌هایمان شروع شد. او در این کار حرفه‌ای بود. روزهای اول من رانندگی می‌کردم و او موبایل‌قاپی می‌کرد اما در ادامه کار را به من هم یاد داد و از آن به بعد هردو نفرمان سرقت می‌کردیم.

متهم در ادامه اعترافاتش گفت: موبایل‌قاپی برای‌مان هیجان زیادی داشت. با اینکه همیشه از دستگیر شدن می‌ترسیدیم اما می‌گفتیم وقتی تا حالا دستگیر نشدیم، از این به بعد هم دستگیر نمی‌شویم. به‌خاطر همین هر روز سعی می‌کردیم سرقت‌های بیشتری انجام دهیم.

براساس این گزارش با فوت همدست این متهم او هم‌اکنون در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات برای کشف سایر جرائم احتمالی‌اش ادامه دارد.

کلمات کلیدی :
در همین رابطه