حادثه 24 - مرد مسلح قرار بود برای انتقامجویی جان نوچه هانیکرده را بگیرد، اما قبل از جنایت به دام مأموران پلیس افتاد و نقشهاش نافرجام باقی ماند.
چند روز قبل مأموران گشت پلیس در غرب تهران بهخودروی پژویی که با سرعت در حال حرکت بود مشکوک شدند و به راننده آن دستور ایست دادند. راننده پژو اما بدون توجه به اخطار پلیس به راه خود ادامه داد و سعی داشت تا با سرعت بالا و حرکات مارپیچ از دست مأموران فرار کند. اما در نهایت عملیات تعقیب و گریز به توقف راننده پژو منجر شد. مرد پژو سوار پس از توقف شروع کرد به نقش بازیکردن و درحالیکه سعی داشت خودش را ناراحت نشان بدهد با چشمانی پر از اشک به مأموران گفت: مادرم ناراحتی قلبی دارد و دقایقی قبل به من خبر دادند که حالش اصلا خوب نیست. وقتی این را شنیدم فورا سوار ماشینم شدم تا هرچه سریعتر خودم را به خانهاش برسانم چون اورژانس رسیده و میخواستند او را به بیمارستان منتقل کنند. وقتی مأموران به من دستور توقف دادند از ترس جان مادرم به راهم ادامه دادم تا هرچه زودتر به خانه مادرم برسم.
نقشهای که عملی نشد
اگرچه پژوسوار مدعی بود که بهخاطر بیماری مادرش و از ترس جان او به اخطار پلیس توجه نکرده است اما وقتی مأموران به بازرسی خودروی او پرداختند و اسلحهای از صندوق عقب کشف کردند مشخص شد که او به دروغ چنین ادعایی مطرح کرده است. مرد پژوسوار که اسلحه حمل میکرد بار دیگر دروغپردازی کرد. او اینبار مدعی شد که از وجود اسلحه در ماشینش بیخبر است و احتمال میدهد که برایش پاپوش درست کردهاند. او مدعی بود که دشمن زیاد دارد و این کار یکی از آنهاست. با این حال مرد جوان بازداشت شد و سرانجام در بازجوییها راز حمل اسلحه و جنایتی که قرار بود مرتکب شود را فاش کرد. او گفت که تصمیم به قتل داشته است، اما پلیس مانع از اجرای نقشه جنایت شد. وی گفت: از چند وقت قبل متوجه شدم که یکی از نوچههای هانیکرده با خواهرزادهام دچار اختلاف شده و مدام برای او کری میخواند. خواهرزادهام از دست کریهای او به ستوه آمده بود و من پیشنهاد دادم تا از آن محل بروند. وی ادامه داد: خواهرم ناچار شد بهخاطر پسرش و اینکه او را از خطر دور کند اسبابکشی کند و به محله دیگری برود به خیال اینکه تهدید و کریهای نوچه هانیکرده تمام میشود. اما تصورم اشتباه بود، چرا که بعد از نقل مکان هم، نوچه هانیکرده همچنان پسرخواهرم را تهدید میکرد و برایش کری میخواند. چه تلفنی و چه در فضای مجازی و چه با ارسال پیغام از طریق بچههای محل. من هم تصمیم گرفتم برای انتقام از فردی که خواهر زادهام را تهدید میکرد اسلحهای بخرم و جانش را بگیرم. میخواستم با او قرار بگذارم، ابتدا تهدیدش کنم و اگر دیدم باز کری میخواند او را بکشم. وی ادامه داد: روز حادثه خواهرزادهام به من زنگ زد و گفت برای خرید کفش به محله قدیمیاش رفته است. ترسیدم باز به سراغش بیاید و بلایی سرش بیاورد. به همین دلیل فورا اسلحه را برداشتم تا به سراغ نوچه هانیکرده که خواهرزادهام را تهدید میکرد بروم و او را به قتل برسانم، اما در بین راه پلیس به من مشکوک شد و گیر افتادم. متهم با دستور قاضی علی وسیله ایرد موسی، بازپرس دادسرای ویژه سرقت در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.