حادثه 24 - فیلم سرقتش در فضای مجازی دست به دست میشد؛ از طریق همان فیلم هم به دام افتاد. پسر جوانی که از نسخهپیچی در داروخانه به ضایعاتفروشی و درنهایت سرقت درپوشهای آب و فاضلاب شهری رسید. با مدرک فوق دیپلم الکتروتکنیک در داروخانه کار میکرد، اما از وقتی به دام اعتیاد گرفتار شد، مسیر زندگیاش تغییر کرد؛ شایان از کارش اخراج شد و برای تهیه مواد مخدر ضایعات میفروخت؛ تا اینکه خریدار ضایعات از او خواست درپوشهای فاضلاب را سرقت کند و پول خوبی بگیرد. همین مسأله شایان را به یک دزد تبدیل کرد. با خودروی پرایدش در روز روشن به خیابانها میرفت و درپوشها را باز میکرد، آنها را میدزدید و به مالخرش میفروخت. با اینکه شماره پلاک خودرویش را دستکاری کرده بود، اما مأموران کلانتری ١٧٩ خلیج فارس او را شناسایی و دستگیر کردند. بعد از بازداشت این سارق، مالخرش نیز دستگیر و اکثر درپوشهای دزدیدهشده نیز کشف شد. شایان که حالا در حیاط پلیس پیشگیری پایتخت در میان متهمان ایستاده، درباره جزئیات دزدیهای معروفش میگوید: «من در داروخانه کار میکردم، هیچ سابقهای ندارم و اصلا اهل خلاف نبودم اما دوستان ناباب باعث شدند که من در دام اعتیاد گرفتار شوم. از وقتی معتاد شدم زندگیام از این رو به آن رو شد؛ از کارم اخراج شدم و کار ضایعاتی میکردم. یک روز کسی که به او ضایعات میفروختم، به من پیشنهاد داد که درپوشهای فلزی فاضلاب را سرقت کنم. قبول نکردم، ولی گفت برای هر سرقت حدودا ١٠٠ تا ٢٠٠هزار تومان به من پول میدهد. من هم وسوسه شدم و قبول کردم.» شایان در تمام محلههای تهران سرقت میکرد، اما بیشتر به شمال تهران مثل زعفرانیه پاسداران و نیاوران میرفت؛ چون آن محلهها خلوتتر هستند. با این حال همیشه هنگام سرقتش کاری میکرد تا کسی متوجه این سرقت شود. نمیخواست بعد از دزدی به کسی آسیبی برسد. اینها را خودش میگوید: «معمولا در طول روز و روشنایی به سرقت میرفتم. دلم میخواست وقتی درپوشها را برمیداشتم کسی مرا ببیند، مرتب نگران بودم که کسی داخل چاه نیفتد. این مسأله برایم خیلی مهم بود. برای همین در روز روشن دزدی میکردم. حدودا سه ماه بود که این کار را شروع کرده بودم. روزی سه تا چهار درپوش سرقت میکردم و آن را به مالخر میفروختم. پول خوبی به دست میآوردم و زندگیام هم بهتر شده بود. اصلا فکرش را هم نمیکردم که به این زودی دستگیر شوم.»
دوربینهای مداربسته صحنههای یکی از سرقتهای شایان را ضبط کرده بود. این فیلم در فضای مجازی دست به دست چرخید. با این حال وقتی پلیس مالک خودرو را شناسایی کرد، متوجه شد که این سارق شماره پلاک خودرواش را تغییر داده است: «هر بار که به سرقت میرفتم یکی از شمارههای پلاک خودرویم را تغییر میدادم؛ مثلا عدد دو را به سه تبدیل میکردم که اگر کسی شماره پلاک را دید، نتواند مرا دستگیر کند؛ برای همین پلیس به سراغ فرد دیگری رفته بود. با این حال مأموران توانستند شماره پلاک واقعی را پیدا کنند و من از همین طریق دستگیر شدم.»