حادثه 24 - داماد که از سهسال قبل به اتهام قتل تازهعروسش در بازداشت به سر میبرد با جلب رضایت اولیایدم از مجازات مرگ فاصله گرفت و روز گذشته محاکمه شد، او به سرطان مبتلا شده است.
جلسه رسیدگی به پرونده صبح دیروز در شعبهیکم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. پس از اینکه قاضی زالی رسمیت جلسه را اعلام کرد نماینده دادستان خودش را به جایگاه رساند و کیفرخواست را قرائت کرد. او گفت: متهم پرونده که از زندان به دادگاه منتقل شده بهروز نام دارد و ۳۲سالهاست. او از خردادسال۹۵ به اتهام قتل همسرش مولود در خیابان بنیهاشم بازداشت شده است. متهم در بازجوییها اعتراف کرده که همسرش را با ضربات آجر به قتل رسانده است. او یک بار به همین اتهام محاکمه و به قصاص محکوم شدهبود، اما با پرداخت دیه رضایت اولیایدم را جلب کردهاست که این جلسه از جنبه عمومی جرم برگزار شده است. در ادامه بهروز در حالی که مشخص بود به شدت بیمار است به در خواست قاضی در جایگاه قرار گرفت. او در شرح ماجرا گفت: مولود در همسایگی ما زندگی میکرد و من مدتی قبل از حادثه به او علاقهمند شدم و همراه خانوادهام به خواستگاریاش رفتم و بعد از آن با هم عقد کردیم. مدتی که گذشت در تدارک جشن عروسی بودیم که بستگانم شروع کردند پشت سر همسرم حرف زدن. من البته به حرفهایشان توجه نمیکردم، اما وقتیحرفزدنهایشان زیاد شد خودم به ماجرا مظنون و به همسرم بدگمان شدم. چندبار با او در این باره حرف زدم، اما همسرم از من خواست که به حرف دیگران توجه نکنم. حرفهای او من را قانع نکرد و بعد از آن چندبار او را تعقیب کردم و چیزی هم دستگیرم نشد. متهم در شرح حادثه هم گفت: آن روز مولود به خانه ما آمدهبود و داشتیم با هم حرف میزدیم که من دوباره همان موضوع را مطرح کردم. همسرم ناراحت شد و از من خواست دست از حرف مردم و کنترل کردن او بردارم. من، اما به حرفش توجه نکردم و عصبانی شدم. آجری را که جلوی در بود، برداشتم و چند ضربه به سرش زدم که روی زمین افتاد و جانش را از دست داد.
متهم ادامه داد: من از کاری که کردهام پشیمان هستم و نباید به حرف مردم توجه میکردم. بدون هیچ دلیلی همسرم را به قتل رساندم و خودم را گرفتار کردم. من از سالها قبل به بیماری خونی مبتلا هستم. در این مدت سهسال و چهار ماهی که در زندان هستم شرایط برایم سخت شده است. چندبار از زندان به بیمارستان منتقل شدهام و خونم را عوض کردهاند، اما در زندان کسی نیست که از من مراقبت کند برای همین بیماریام به سرطان تبدیل شده است. خانوادهام با سختی توانستند رضایت اولیایدم را جلب کنند حالا هم از دادگاه میخواهم در مجازاتم تخفیف دهند تا بتوانم به درمانم برسم.
هیئت قضایی بعد از ختم جلسه متهم را به سهسال و چهارماه حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند که متهم تا چند روز آینده آزاد میشود.