حادثه 24 - تابستان که تمام می شد، مرد جوان به سراغ درخت های بادامش می رفت. امسال هم مثل سالهای قبل دست به کار شد تا بادام درخت هایش را بریزد و با فروش آنها خرج و مخارج زندگی اش را تأمین کند؛ اما از بالای درخت سقوط کرد و دچار مرگ مغزی شد ولی این پایان داستان مرد روستایی نبود و خانواده اش با اهدای اعضای بدن او به چهار بیمار نیازمند جان دوباره ای بخشیدند.
روز جمعه بود،پنجم مهرماه امسال که سلیمان امینی مرد 40 ساله اهل روستای چراغ مزرعه شهرستان خدابنده استان زنجان به باغ بادامی که داشت رفت.هرسال در همین زمان ها کارش ریختن بادام از روی درختان بود.خورشید تازه از پشت کوه ها سربرآورده بود و تاریکی شب جایش را به روشنایی صبح می داد.سیلمان بسم الله گفت و دست به کار شد .از یک درخت بالامی رفت ،آن را می تکاند و سپس به سراغ درخت بعدی می رفت و در این هنگام بود که ناگهان از بالای یکی از همین درختان بادام به پایین سقوط کرد.
پس از سقوط سلیمان از بالای درخت ،همسایه که شاهد ماجرا بودند خود را به مرد جوان رساندند و او را به بیمارستان امیرالمونین خدابنده رساندند.معاینات اولیه پزشکی حاکی از آن بود که نخاع و جمجه سلیمان به شدت آسیب دیده و به شدت دچار خونریزی داخلی شده است.
کار از دست کادر پزشکی بیمارستان امیرالمونین خدابنده بر نمی آمدو باید هرچه سریعتر او را به بیمارستان آیت الله موسوی زنجان منتقل می کردند.
کاظم برادر کوچکتر سیلمان می گوید:برادرم خیلی درد داشت ،مدام فریاد می زد و کمک می خواست.در همان بیمارستان امیرالمونین خدابنده که عکس های سی تی اسکن او را دیدم متوجه شدم که حال و رو زش وخیم است اما از اینکه به هوش بود امیدوار بودم و با خودم می گفتم حالش بهتر می شود.
او ادامه می دهد:در مسیر خدابنده به زنجان برادرم به هوش بود ،صبحت می کرد و می گفت درد شدیدی دارد ،به او می گفتم طاقت بیاور ،تو در زندگی سختی زیادی را تحمل کردی و این درد را هم می توانی تحمل کنی اما می دانستم که او اوضاع خوبی ندارد.وقتی به بیمارستان آیت الله موسوی زنجان رسیدیم برادرم در بخش اورژانس بستری شد.تا چند ساعت چند تیم پزشکی بالای سرش بودند و فکر می کنم چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت.
کاظم می گوید:یک بار برادرم از دست رفت اما پزشکان او را احیا کردند ،تا بعدازظهر همان روز فقط دعا می کردیم که شرایط سلیمان نرمال شود .بعد از ظهر بود که پزشک متخصص آمد و او را معاینه کرد.وقتی جویای احوال او شدم گفت به غیر از نخاع او جمجه اش نیز شکسته .
سیلمان صدمات زیادی دیده بود با این حال خانواده اش همچنان امیدوار بودند که او حالش بهتر شود اما این اتفاق هرگز رخ نداد و مرد جوان دچار مرگ مغزی شد.
برادر سلیمان می گوید:برادرم چند روز در بخش اورژانس بود تا اینکه با کلی دوندگی توانستیم او را دربخش آی سی یو بیمارستان بستری کنیم.پزشکان برای اینکه او دوباره سلامتی اش رابه دست بیاورد تلاش زیادی کردند اما متاسفانه کار از کار گذشته بود و چند روز پیش اعلام کردند او دچار مرگ مغزی شده و دیگر امیدی به بازگشت او به زندگی نیست.
به این ترتیب سلیمان ،پدر یک خانواده شش نفره دچار مرگ مغزی شد و واحد فراهم آوری اعضای پیوندی جلسه ای با خانواده او گذاشت تا رضایتشان بگیرند و اعضای بدن او را به چند بیمار نیازمند اهدا کنند.
کاظم در این باره می گوید:دل کندن از برادری که مثل پدر برایمان بود کار آسانی نبود،من همان اول که درجریان ماجرای اهدای اعضا قرار گرفتم رضایت داشتم چون برادرم را خیلی خوب می شناختم و می دانستم خودش نیز به این کار رضایت دارد.ابتدا موضوع را با چهار برادر دیگرم در میان گذاشتم و قتی آنها متقاعد شدند موضوع را به همسر برادرم گفتم.
او ادامه می دهد:برادرم یک فرزند پسر دارد که بیست سالش است و قرار بود بعد از ماه صفر برایش به خواستگاری بروند ،یک دختر بزرگتر هم دارد که ازدواج کرده و یک دختر ده ساله و. دو دختر دوقولی هفت ساله که جانشان برای پدرشان در می رفت دارد.برایم خیلی سخت بود که خبر مرگ مغزی پدرشان را به آنها بگویم و رضایتشان را بگیرم تا اعضای بدن عزیزشان را اهدا کنیم.اما از آنجایی که مطئن بودم خود سلیمان هم به این کار رضایت دارد با آنها صحبت کردم و انها هم رضایت دادند.
با اعلام رضایت خانواد امینی ،ظهر روز شنبه 13 مهرماه بیمار مرگ مغزی از زنجان به بیمارستان سینای تهران منتقل شد.دکتر ساناز دهقانی رئیس واحد فراهم آوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا در این باره می گوید:
پس از انتقال بیمار مرگ مغزی به بیمارستان سینا چند تیم تخصصی دست به کار شدند و پس از چند ساعت تلاش بی وقفه موفق شدند قلب ،دو کلیه و کبد بیمار مرگ مغزی را به چند بیمار نیازمند که با مرگ دست و پنجه نرم می کردند پیوند بزنند تا این بیماران فرصت دوباره ای برای ادامه زندگی پیدا کنند.