اهدا عضو پدری که در تصادف با جرثقیل مرگ مغزی شده بود

یک حادثه بود ،حادثه ای ناگوار که باعث شد پیرمرد راهی بیمارستان شود،ده روز پزشکان تمام تلاش خود را به کار بستند تا او دوباره سلامتی اش را به دست آورد اما سرانجام او تسلیم مرگ شد.با اعلام مرگ مغزی پیرمرد خانواده اش رضایت دادند تا اعضای بدنش به بیماران نیازمند فرصت تازه ای برای ادامه زندگی بدهد.
تاریخ: 03 مهر 1398
شناسه: 15744

حادثه 24 - یک حادثه بود ،حادثه ای ناگوار که باعث شد پیرمرد راهی بیمارستان شود،ده روز پزشکان تمام تلاش خود را به کار بستند تا او دوباره سلامتی اش را به دست آورد اما سرانجام او تسلیم مرگ شد.با اعلام مرگ مغزی پیرمرد خانواده اش رضایت دادند تا اعضای بدنش به بیماران نیازمند فرصت تازه ای برای ادامه زندگی بدهد.

روز تاسوعای حسینی امسال بود که کریم یوسفی 67 ساله یک دستگاه ای تی ام را بار نیسانش کرد و راهی روستای اردلان در استان قزوین شد.قرار بود بار را که تحویل داد بلافاصله به تهران بازگردد و عزاداری ظهر روز تاسوعا را از دست ندهد.اما دست تقدیر سرنوشت دیگری را برای او رقم زده بود.

کریم که به محل تحویل بار رسید،جرثقیل بزرگی هم در محل حضور داشت.باید دستگاه ای تی ام توسط جرثقیل از نیسان به محل مورد نظر منتقل می شد اما هنوز عملیات جابه جایی شروع نشده بود که در یک لحظه جرثقیل با کرم برخورد کرد و او نقش زمین شد.

شاهدان ماجرا با دیدن این صحنه بلافاصله دست به کار شدند و آقا کریم را به بیمارستان قیدار منتقل کردند.معاینات اولیه پزشکان حاکی از آن بود که ضربه شدیدی به سر او وارد شده  و برای تکمیل درمان او را به بیمارستان موسوی زنجان منتقل کردند.

خداحافظی با پدر

ده روز از ماجرای هولناکی که برای کریم رخ داده می گذشت و در این روزها خانواده او چشم انتظار شنیدن بازگشت سلامتی او بودند.اما این اتفاق هرگز رخ نداد و سرانجام این چشم انتظاری این بود که پزشکان مرگ مغزی او را اعلام کردند.

با اعلام این خبر تیم رضایتگیری واحد فراهم آوری کاررضایتگیری را آغاز کرد و سرانجام با کمک علی ،یکی از پسران بیمار مرگ مغزی خانواده یوسفی رضایت دادند تا اعضای بدن پدرش به بیماران نیازمند اهدا شود.

علی پسر اقا کرم می گوید:پس از اینکه در جریان ماجرای مرگ مغزی پدرم قرار گرفتیم و پزشکان درباره اهدای عضو با من صحبت کردم شوکه شدم.نمی توانستم باور کن که به همین راحتی پدرمان را از دست داده ایم.تصمیم گیری برای اینکه رضایت به اهدای اعضای پدرمان بدهیم خیلی سخت بود اما از آنجایی که بارها دیده بودم پدرم برای کمک به دیگران همیشه ثابت قدم بود مطئن بودم اگر این کار را انجام بدهیم خوشحال می شود.

وی در ادامه گفت:ما یازده خواهر و برادر هستیم و برای اینکه اعضای بدن پدرم را اهدا کنیم باید رضایت همه آنها می بود.به همین خاطر کار خیلی سختی پیش رویم بود،ولی چون مطمئن بودم تصمیمی که گرفته ام تصمیم درستی است رضایت همه را جلب کردم .

دکتر ساناز دهقانی رئیس واحد فراهم آوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا در این باره گفت:با رضایت اولیای دم ،بیمار مرگ مغزی از بیمارستان موسوی زنجان به بیمارستان سینای تهران منتقل شد و پزشکان موفق شدند کبد او را به یک بیمار نیازمند اهدا کنند.

در همین رابطه