نوسانات قیمت طلا باعث اختلاف دو طلافروش شد تا جاییکه یکی از دیگری به اتهام سرقت میلیونی شکایت کرد.
مدتی قبل مرد طلافروشی نزد ماموران پلیس پایتخت رفت و خبر از سرقت خودروی تیبایش داد. وی که ساکن شرق تهران است میگفت که دزدان ماشین او را از مقابل خانهشان سرقت کردهاند. در حالیکه مشخصات خودروی وی در اختیار واحدهای گشتی قرار گرفته بود دو روز بعد ماموران گشت پلیس استان فارس خودرو را شناسایی کرده و راننده آن را بازداشت کردند. او مردی آشنا و از شرکای کاری شاکی بود که در زمینه خرید و فروش طلا با هم کار می کردند. وقتی حقیقت ماجرا آشکار شد شاکی به همراه چند طلافروش دیگر به اداره پلیس رفتند و از مرد آشنا شکایت کردند. آنها می گفتند که مرد آشنا به نام صابر در کار خرید و فروش طلاست و معمولا از طلافروشها طلا میخرید و در شهرهای دیگر میفروخت اما آخرین بار مقداری طلا از آنها خریده و پولش را پرداخت نکرده است.
شاکی وقتی فهمید که سارق خودروی او کسی جز صابر نیست، به ماموران گفت: صابر سالهاست با من کار می کند اما نمی دانستم که او توطئهای در سر دارد. او علاوه بربرداشتن طلاها، یک چک 130 میلیونی نیز از گاوصندوقم سرقت کرده و با دزدیدن سوئیچ ماشینم آن را سرقت کرده است.
صابر پس از دستگیری به پایتخت انتقال یافت و دیروز وقتی مقابل قاضی علیوسیله ایرد موسی بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت قرار گرفت منکر سرقت شد. وی گفت: 12 سال است که در زمینه خرید و فروش طلا کار میکنم. معمولا طلا را از طلافروشان می خرم و در شهری دیگر با سود می فروشم. با این همه سابقه در میان طلافروشان شناخته شدهام تا جاییکه حدود 2 یا 3 سال قبل شاکی که حالا به اتهام سرقت ماشین، چک و طلاهایش از من شکایت کرده به من زنگ زد و پیشنهاد شراکت داد. می گفت تو فوت و فن طلافروشی را می دانی و بلدی کی طلا بخری و کی بفروشی. همین باعث شد تا با هم شریک شویم. او سرمایه اش بیشتر بود به همین دلیل 70 درصد سود می برد اما من سرمایه ام کمتر و 30 درصد.
وی ادامه داد: ما با هم کار میکردیم تا اینکه شب عید پس از حساب و کتاب گفت به دلیل نوسانات شدید قیمت طلا در سال 97 متوجه شده که حدود 2 کیلو طلا ضرر کردهایم. می گفت حالا که سودش را شریک هستیم ضرر را هم باید شریک باشیم اما من زیر بار نرفتم. همین باعث شد که از من کینه به دل بگیرد و به اتهام سرقت شکایت کند.
وی ادامه داد: در خصوص شکایت طلافروشهای دیگر هم باید بگویم که کارم قانونی است و طبق روال کاریام از آنها طلا خریدم و قرار است پس از فروش آنها در شهرستان پولشان را بپردازم.
در خصوص سرقت چک هم شاکی خودش چک را به من داد تا با آن طلا بخرم اما چون تاریخش گذشته بود طلافروش ها قبول نکردند.
وی در ادامه منکر سرقت خودروی تیبا شد و در این خصوص گفت: ماجرای سرقت تیبا هم صحت ندارد خودرو متعلق به خودم است اما چون شناسنامه ام مشکل داشت ماشین را به نام شاکی که شریک کاری ام بود گرفتم.
پس از پایان تحقیق از متهم ، قاضی ایرد موسی دستور تحقیقات ویژه در این خصوص را صادر کرده تا حقایق ماجرا آشکار شود