زمان مطالعه: 8 دقیقه

بازی در نقش روح و جن برای فراری دادن دختر برج‌نشین

عضو هیأت مدیره برجی در سعادت‌آباد برای فراری دادن یکی از ساکنان برج نقشه عجیبی کشید. او پسری را استخدام کرد و با وعده دستمزد 50میلیون تومانی از او خواست دختر جوان را ترسانده و کاری کند که از آن برج برود اما نقشه‌هایی که پسر جوان برای این کار کشید ماجراهای عجیبی را رقم زد که در نهایت پای پلیس را به ماجرا باز کرد.
19 اردیبهشت 1398
شناسه : 12848
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/12848
3770+
بالا
در روزهای نخست نقش روح و جن را بازی می‌کردم و می‌خواستم کاری کنم تا دختر جوان بترسد و به خیال اینکه ساختمان جن دارد از آنجا برود. به همین دلیل صداهای ترسناک ضبط می‌کردم و مقابل بالکن آنها می‌رفتم و آن را پخش می‌کردم.
عضو هیأت مدیره برجی در سعادت‌آباد برای فراری دادن یکی از ساکنان برج نقشه عجیبی کشید. او پسری را استخدام کرد و با وعده دستمزد 50میلیون تومانی از او خواست دختر جوان را ترسانده و کاری کند که از آن برج برود اما نقشه‌هایی که پسر جوان برای این کار کشید ماجراهای عجیبی را رقم زد که در نهایت پای پلیس را به ماجرا باز کرد.

عضو هیأت مدیره برجی در سعادت‌آباد برای فراری دادن یکی از ساکنان برج نقشه عجیبی کشید. او پسری را استخدام کرد و با وعده دستمزد 50میلیون تومانی از او خواست دختر جوان را ترسانده و کاری کند که از آن برج برود اما نقشه‌هایی که پسر جوان برای این کار کشید ماجراهای عجیبی را رقم زد که در نهایت پای پلیس را به ماجرا باز کرد.

ماجرا از این قرار بود که دختری 30ساله به نام آتوسا، مدت‌ها بود که همراه پدر و مادرش در طبقه اول برجی در سعادت‌آباد زندگی می‌کرد. مدتی قبل اما خانواده‌اش راهی سفر شدند و او در این مدت در خانه تنها بود تا اینکه چند روز پیش اتفاق هولناکی رخ داد.

آن روز وقتی زنگ آپارتمان آنها به صدا در آمد، آتوسا به مقابل در رفت و آن را باز کرد اما با مردی ناشناس روبه‌رو شد. قصد داشت در را به روی وی ببندد که مرد جوان پایش را لای در گذاشت و به زور و با تهدید چاقو وارد آپارتمان دختر تنها شد. او درحالی‌که دختر را تهدید می‌کرد وی را به یکی از اتاق‌ها کشاند و قصد داشت نقشه شومش را عملی کند که خوشبختانه در همان لحظه پدر و مادر آتوسا از سفر بازگشتند و به محض ورود به داخل آپارتمان، فرشته نجات دخترشان شدند. آنها با فریاد و کمک خواستن از همسایه‌ها به پسر ناشناس حمله کردند و مانع از فرار وی از ساختمان شدند.

راز عجیب

دقایقی بعد تلفن کلانتری محل به صدا درآمد و پلیس در جریان این ماجرا قرار گرفت. مأموران راهی برج موردنظر شدند و متهم را که در اتاق خواب طبقه اول زندانی شده بود به دام انداختند.

پسرجوان که 30ساله است برای بازجویی به کلانتری منتقل شد. او اگرچه اصرار داشت که بی‌گناه است اما وقتی شواهد را علیه خود دید مجبور شد به اجرای نقشه شومش اعتراف کند. او گفت: از سوی یکی از اعضای هیأت مدیره برج که با دختر جوان اختلاف داشته اجیر شده و این کار را به‌خاطر پول انجام داده است.

در ادامه پرونده این حادثه برای رسیدگی بیشتر به دادسرای ویژه سرقت ارجاع شد و متهم روز گذشته پس از حضور در دادسرا در برابر بازپرس پرونده گفت: مدتی قبل در یکی از سایت‌ها آگهی استخدام تحصیلدار دیدم و با شماره‌ای که پای آن نوشته شده بود تماس گرفتم. مردی بود به نام عباس که می‌گفت باید قرار ملاقات حضوری با من بگذارد تا شرایط کاری را برایم توضیح بدهد. وی ادامه داد: شغل من تراشکاری بود اما به تازگی بیکار شده بودم. به همین دلیل نیاز شدید به‌کار داشتم. وقتی به ملاقات عباس رفتم، او گفت که باید از دختری انتقام بگیرم و دستمزد خوبی برای این کار پیشنهاد کرد.

عباس می‌گفت حاضر است 50میلیون تومان به من پرداخت کند به شرطی که کاری کنم که دختری که در محل سکونت او زندگی می‌کند، از آنجا فرار کند. او سپس تعریف کرد که با این دختر که ساکن طبقه اول است دچار اختلاف شده، به حدی که بارها با هم مشاجره کرده‌اند. عباس یک آپارتمان در برج داشت و یکی از اعضای هیأت مدیره همان برج بود. گویا دختر جوان مدام چوب لای چرخ هیأت مدیره می‌گذاشت، شارژ پرداخت نمی‌کرد و با هر پیشنهادی که درخصوص وضعیت ساختمان می‌دادند مخالفت می‌کرد و حاضر به همکاری نبود. همین باعث عصبانیت عباس و دیگر اعضای هیأت مدیره برج شده بود. به همین دلیل او می‌خواست کاری کند که دختر جوان برج را ترک کند.

متهم ادامه داد: من که به‌شدت به پول نیاز داشتم وسوسه شدم و قبول کردم. در روزهای نخست نقش روح و جن را بازی می‌کردم و می‌خواستم کاری کنم تا دختر جوان بترسد و به خیال اینکه ساختمان جن دارد از آنجا برود. به همین دلیل صداهای ترسناک ضبط می‌کردم و مقابل بالکن آنها می‌رفتم و آن را پخش می‌کردم. حتی چندبار لباس سفید پوشیدم و نیمه شب مقابل بالکن رفتم تا در نقش روح دختر جوان و خانواده‌اش را بترسانم اما نقشه‌هایم نگرفت. تا اینکه عباس به من زنگ زد و مهلت تعیین کرد و گفت اگر ظرف 24ساعت از پس این کار برنیایی فرد دیگری را استخدام می‌کنم.این شد که نقشه شومی کشیدم. با خود گفتم که به خانه دختر جوان می‌روم و به او تجاوز می‌کنم بعد او را با خود به خانه دوستم می‌برم و در آنجا با تهدید به اسیدپاشی یا قتل او را وادار می‌کنم تا از آن ساختمان نقل مکان کند اما زمانی که وارد خانه شدم و می‌خواستم نقشه‌ام را عملی کنم، پدر و مادرش سر رسیدند و گیر افتادم.

پس از اعترافات متهم، مأموران عباس، مرد پشت پرده این ماجرا را هم دستگیر کردند و او در مواجهه حضوری با متهم ناچار شد که به اجیر کردن وی برای انتقام‌گرفتن از دختر جوان اقرار کند.

این 2 متهم با قرار قانونی روانه زندان شدند و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.

ارسال نظر