ایران

نقشه شوم راننده برای پسر 10 ساله

راننده‌ای که پس از سوار کردن و ربودن پسر 10 ساله قصد آزار او را داشت صبح دیروز در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز محاکمه شد.

 

برادرکشی بخاطر دوست دختر

پسر جوان به دلیل اینکه برادرش به دختر مورد علاقه اش فحاشی کرد با او درگیر شد و وی را به قتل رساند.

 

شلاق مجازات فریب دختری جوان

دختری که مدعی است از سوی یک پسر جوان فریب خورده و مورد تعرض قرار گرفته با اطلاع از مجازات صادره دادگاه برای وی به حکم اعتراض کرد و آن را ناچیز دانست.

 

قاتل تاجر سنگ قصاص می شود

حکم قصاص مرد جنایتکاری که یک تاجر سنگ را در خانه‌اش به قتل رسانده بود از سوی قضات دادگاه کیفری تهران صادر شد.

 

باند رخ دیوانه در دام پلیس

راز تبهکاری‌های زن جوانی که با تشکیل یک باند جعل و کلاهبرداری و اجیر کردن معتادان، خانه‌های ویلایی خالی را می‌فروخت هنگام ربودن یکی از سوژه‌هایش لو رفت.

 

قصاص بخاطر قتل شوهر سابق زن صیغه ای

مرد جنایتکار که پس از ازدواج با همسر سابق دوستش نقشه قتل مرد جوان را اجرا کرده بود پس از محاکمه در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز با حکم قضات به قصاص نفس و زن جوان به اتهام معاونت در قتل به 15 سال حبس محکوم شدند.

 

قصاص بخاطر قتل شوهر سابق زن صیغه ای

مرد جنایتکار که پس از ازدواج با همسر سابق دوستش نقشه قتل مرد جوان را اجرا کرده بود پس از محاکمه در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز با حکم قضات به قصاص نفس و زن جوان به اتهام معاونت در قتل به 15 سال حبس محکوم شدند.

 

حکم عاملان جنایت هولناک در باغ متروکه صادر شد

حکم قصاص و زندان برای سه زن و مرد جنایتکار که در اقدامی هولناک مردی را در یک باغ متروکه به قتل رسانده بودند از سوی قضات دادگاه کیفری استان البرز صادر شد.

 

کورشدن یک چشم به خاطر ادعای سرقت از باک بنزین

مرد جوان که در یک درگیری خیابانی چشمش کور شده در حالی برای متهم درخواست قصاص کرد که وی مدعی است شاکی علیه او توطئه کرده‌است.

 

اعتراف زن مستأجر به قتل پیرمرد صاحبخانه

زن جوان که با همدستی همسر سوم یک پیرمرد او را به قتل رسانده بود پس‌از 2 ماه به این جنایت اعتراف کرد.

 

سرنوشت تلخ مادر و نوزاد ناخواسته

مهتاب که در آستانه جشن تولد 23 سالگی و همچنین فارغ‌التحصیلی‌ از دانشگاه قرار داشت، تصمیم گرفت جشن کوچکی در کنار خانواده و دوستان صمیمی‌اش برگزار کند. از این‌رو به همراه دوستش لعیا راهی یک مرکز خرید شدند تا کفش و لباسی برای جشن پیش رو خریداری کنند تا اینکه پس از یک ساعت در نهایت کفش دلخواه در مغازه‌ای که فروشنده‌اش پسر جوانی بود نظر آنها را جلب کرد