رسانهها، بهخصوص رسانههای دیداری مثل سینما و تلویزیون و بازیهای رایانهای تأثیر زیادی در نگاه بچهها به زندگی دارند. این تأثیر در احساس آنها نسبت به زندگی و حتی قهرمانسازیهایشان وجود دارد. آنها حتی بعد از تماشای یک فیلم شروع به وسعت دادن به خیالپردازیهایشان میکنند. شاید به همین دلیل است که تحقیقات بسیار زیادی راجع به نقش رسانهها در سبک زندگی سالم و فلسفه زندگی انجام شده است و بهدنبال آن رسانهها ممنوعیتهای زیادی در پخش صحنههای خشن دارند.
یکی از مهمترین نظریهها در این خصوص را «آلبرت بندورا» تحت عنوان نظریه شناخت اجتماعی مطرح کرده است که به «یادگیری مشاهدهای» میپردازد. براساس این نظریه بچهها اطلاعاتی را از محیط پیرامونشان میگیرند، ثبت و نگهداری میکنند و در نهایت در بزنگاهی آن را تکرار و بازتولید میکنند. این به آن معنا نیست که مثلا کودکی بعد از دیدن صحنهای خشن بلافاصله یا چند ساعت بعد آن رفتار را تکرار میکند بلکه ممکن است این رفتار مدتها در ذهن او باقی بماند و در بازه زمانی طولانیتر آن را از خود بروز دهد.
این نظریه در بخش دیگری به این نکته اشاره دارد که رسانهها و بازیهای کامپیوتری و... در رفتارهای بعدی کودکان مؤثر هستند. مثلا در تحقیقی در یک مهدکودک به بچهها فیلمی خشن نمایش داده شد. آن بچهها در روزهای بعد با دوستانشان رفتارهایی خشن مشابه آنچه در فیلم نمایش داده شده بود داشتند.
چه باید کرد؟
براساس همین تحقیقات و تجربیات بود که برای تماشای فیلم سن تعیین شد و توصیه میشود یکسری از فیلمها و سریالهای تلویزیونی از ساعتی به بعد در رسانهها نمایش داده شود. یا اینکه در فضای مجازی ابزارهایی وجود داشته باشد تا در ورود بچهها به برخی سایتها و کانالها محدودیت ایجاد شود.همه این تدابیر به این دلیل است که تأثیرات منفی رسانهها را کاهش دهیم. با وجود این مهمترین عامل در پیشگیری از وقوع چنین حوادث تلخی کنترل والدین و خانواده است.کنترل بهمعنای محدودسازی نیست؛ چرا که اگر اینطور باشد محدودسازی خودش باعث شروع مخفیکاری از سوی بچهها میشود. اگر اینطور باشد بچهها ممکن است برای بهدست آوردن اطلاعات رو به افراد غریبه بیاورند که این موضوع میتواند بسیار خطرناکتر باشد.
باید چارچوب داشته باشیم
یکی دیگر از راهکارهای منطقی در این زمینه ایجاد چارچوبها و قوانین متناسب با سن بچهها در بستر خانواده است. مثلا اگر والدین میخواهند فیلمی را تماشا کنند که مناسب فرزند 7سالهشان نیست باید در زمانی فیلم را تماشا کنند که فرزندشان حضور نداشته باشد. مثلا زمانی که او قرار است بخوابد. اما نباید به او گفته شود که چون ما میخواهیم فیلم ببینیم تو باید بخوابی. بلکه باید اینطور به او گفته شود که چون تو فردا قرار است به مدرسه بروی بهتر است زودتر بخوابی.
چه فیلمهایی را با بچهها نبینیم؟
باید وقت بچهها را بهصورت مفید، مؤثر و لذتبخش پر کنیم و برایشان وقت بگذاریم. باید برای استفاده آنها از موبایل و بازی و... چارچوب ایجاد کنیم. اغلب بچهها در سنین پایین دوست دارند با گوشی بزرگترها بازی کنند. در چنین مواقعی باید در کنارشان بنشینیم و زمان بازیشان را کوتاهتر کنیم. اگر از شبکههای ماهوارهای یا دی وی دی استفاده میکنیم باید در ابتدا به اطلاعات روی بسته فیلمها توجه کنیم و از محتوای آن آگاهی داشته باشیم که چه صحنههایی قرار است در آن نمایش داده شود. اگر هم بنا به اتفاق و در شرایطی که در کنترلمان نیست کودک در معرض مفاهیمی قرار گرفت که مناسب سنشان نیست و یا قادر به پردازش آن اطلاعات نیستند کافی است در کنارشان باشیم و اطلاعات درست را با بحث و گفتگو در اختیارشان قرار دهیم.
والدین باید آگاه باشند
پدر و مادرها باید آگاهیهایشان را در زمینههای مختلف بهخصوص پرورش فرزندانشان بالا ببرند که در چه سنی میتوانند چه مفاهیمی را با آنها در میان بگذارند. بهنظر میرسد به جای اینکه تأکید خانوادهها روی ایجاد محدودیتها باشد، باید بر فضای آزاد بچهها با برنامههای متنوع و لذتبخش تأکید و برای آن برنامهریزی کرد. لازم است با بچهها بازی کنیم، با آنها بیرون برویم و برایشان وقت بگذاریم. زوجین وقتی تصمیم به فرزندآوری میگیرند بلافاصله باید مسئولیتهای فرزندشان را هم بپذیرند. اگر یاد بگیریم که واقعبین بوده و چارچوبی برای خودمان قائل باشیم بچههایمان هم از ما الگوبرداری میکنند.
لمس مفهوم مرگ
کودکان در سنین مختلف درکشان از مرگ متفاوت است و متناسب با سن و هنگامی که با این پدیده رو به رو می شوند باید اطلاعات متناسب در اختیارشان قرار داد. به هر حال مهم این است که اطلاعات درست ولی مناسب سن مطرح شود. مثلا نباید به کودک دروغ گفت. در این شرایط والدین باید به او توضیحات لازم را ارائه دهند. در این سن نباید بعد از فوت یک نفر به کودک دروغ گفت که مثلا او رفته مسافرت و... باید واقعیت را گفت که او دیگر بر نمیگردد اما در ذهن و خاطر ما همیشه وجود دارد. با این شیوه کودک بهتر میتواند مرگ را درک کند.
علائم پیش از حادثه
معمولا قبل از خودکشی نشانه هایی چون گوشهگیری، بدخلقی، بیاشتهایی و... حتی اغلب درباره مرگ یا خودکشی سؤال میپرسند. در مواردی هم با کودکانی رو به رو هستیم که به بی مهابا و بدون تامل دست به اقدامات خطرساز می زنند. در سابقه رفتاری این کودکان خزانه ای از این تجربیات دیده می شود. در این موارد هم لازم است به مشاوران مراجعه شود. این والدین هستند که لازم است مراقب بچهها باشند. با آنها بیشتر حرف بزنند و پیامدهای رفتارهایشان را به آنها گوشزد کنند. اگر بچههای ما چنین علائمی دارند حتما باید با یک مشاور مشورت کنیم و راهکار بگیریم و در روشهای تربیتیمان تجدیدنظر کنیم.