زمان مطالعه: 8 دقیقه

نقشه سیاه پسر جوان برای خواهرش در حمام / متهم 7 ساعت بعد از جنایت خودش را تسلیم کرد + گفتگو با متهم

وقتی دختری 28 ساله در دام اعتیاد گرفتار شد، برادرش تلاش کرد او را از منجلاب اعتیاد بیرون بکشد اما نه تنها تلاش هایش بی فایده بود که بر اثر عصبانیت زیاد دست به جنایتی هولناک زد.
01 تیر 1400
شناسه : 76439
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/76439
858+
بالا
وقتی دختری 28 ساله در دام اعتیاد گرفتار شد، برادرش تلاش کرد او را از منجلاب اعتیاد بیرون بکشد اما نه تنها تلاش هایش بی فایده بود که بر اثر عصبانیت زیاد دست به جنایتی هولناک زد.

حادثه 24 - وقتی دختری 28 ساله در دام اعتیاد گرفتار شد، برادرش تلاش کرد او را از منجلاب اعتیاد بیرون بکشد اما نه تنها تلاش هایش بی فایده بود که بر اثر عصبانیت زیاد دست به جنایتی هولناک زد.

شامگاه یکشنبه سی ام خرداد ماه با پیدا شدن جسد دختری جوان در خانه اش در شرق تهران، تیمی از کارآگاهان جنایی به همراه قاضی محمد جواد شفیعی، بازپرس جنایی پایتخت راهی محل حادثه شدند. جسد این دختر در حمام خانه شان قرار داشت و کسانی که پلیس را خبر کرده بودند، دوست وی به نام ریحانه و عموی او بودند.

ریحانه در تحقیقات به ماموران گفت: با افسانه(مقتول) در یکی از خیابان ها اطراف قرار داشتم اما او نیامد. چند بار به او زنگ زدم اما موبایلش را جواب نداد. حتی شماره خانه شان را هم گرفتم اما بی فایده بود. نگرانش شدم و تصمیم گرفتم به مقابل خانه شان بیایم. وقتی رسیدم زنگ طبقه چهارم را زدم اما کسی جواب نداد. حتی از همسایه ها هم سراغ افسانه را گرفتم اما آنها اطلاعی از او نداشتند. یکی از آنها اما گفت که افسانه داخل خانه است و ندیده که او بیرون برود.

در حالیکه دختر جوان در حال پرس و جو بود از همسایه ها بود، عموی افسانه نیز خودش را به آنجا رساند و گفت ظاهرا حال برادرزاده اش بد است و باید فورا داخل خانه شوند. عموی افسانه می گفت که ساعتی قبل پسر برادرش (برادر افسانه) با او تماس گرفته و درحالی که مضطرب بوده گفته که حال خواهرش خوب نیست و بعد از گفتن این جمله تلفن را قطع کرده است.

تماس مشکوک برادر افسانه و عدم پاسخگویی دختر جوان به تماس های تلفن و زنگ زد، نشان می داد که اتفاق شومی برای او افتاده است. به همین دلیل عمو و دوست او که نگرانش بودند با پلیس و آتش نشانی تماس گرفتند و وقتی ماموران به محل حادثه رسیدند و با شکستن قفل در وارد آپارتمان شدند، جسد افسانه را دیدند که در حمام خانه افتاده بود.

زندگی در کنار برادر

با شروع تحقیقات پلیسی، تیم پزشکی قانونی به معاینه جسد پرداخت. اگرچه در ابتدا به نظر می رسید که دختر جوان بر اثر تزریق مواد جان باخته است اما پس از بررسی های بیشتر مشخص شد که آثار کبودی و ضرب و جرح روی گردن وی وجود دارد.

از طرفی بررسی ها نشان می داد که پدر و مادر مقتول ساکن شهرستان هستند و او در تهران به همراه برادرش زندگی می کرد.

دختر جوان در یکی از بیمارستان های تهران کار می کرد و به گفته پزشکی قانونی، علت مرگ او خفگی بود و چند ساعتی از مرگش می گذشت. آثار ضرب و جرح نیز روی بدن مقتول نشان می داد که وی پیش از قتل با قاتل درگیربوده است. شواهد و مدارک حکایت از این داشت که کسی جز همخانه مقتول که برادرش بود، عامل این جنایت نبود. او پس از قتل با عمویش تماس گرفته و درحالیکه مضطرب بود گفته که حال خواهرش خوب نیست و پس از ان فراری شده بود. به این ترتیب نام او در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری وی آغاز شد.

پشیمانی

7 ساعت بعد از این ماجرا یعنی حدود ساعت 5 صبح دوشنبه سی و یکم خرداد ماه در حالی که هنوز ردی از متهم تحت تعقیب به دست نیامده بود، او قدم در اداره پلیس گذاشت و خودش را معرفی کرد. وی انگیزه اش از قتل خواهرش را اعتیاد او اعلام کرد و گفت به شدت پشیمان است که جان خواهرش را گرفته و اگر زمان به عقب بازمی گشت هرگز دست به چنین کاری نمی زد. با اعترافات پسر جوان برای او قرار بازداشت صادر شد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

گفت و گو با متهم

فقط به خاطر اعتیاد دست به قتل خواهرت زدی؟

جز این انگیزه دیگری نداشتم. هرچند که قصد من کشتن او نبود و همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد. وقتی می دیدم او هر روز بیشتر در باتلاق اعتیاد فرو می رود عذاب می کشیدم. نمی توانستم خواهرم را در آن وضعیت ببینم. اما باور کنید از قبل نقشه ای برای قتل نکشیده بودم. یعنی برنامه ریزی شده نبود و همه چیز در یک لحظه و به خاطر خشمگین شدن من رخ داد و یک عمربرایم پشیمانی به بار آورد.

چرا به جای اینکه کمک کنی تا مواد را ترک کند جانش را گرفتی؟

حرفم را گوش نمی داد. اتفاقا خیلی تلاش کردم التماسش کردم به کمپ برود. اول قبول می کرد اما بعد یادش می رفت. خودش کارمند بیمارستان بود و می دانست که عاقبت اعتیاد چیست. چهره اش تغییر کرده بود ، دندان هایش خراب شده بود و اگر ماسک نمی زد همه از چهره او متوجه می شدند که معتاد است. من خیلی تلاش کردم دستش را بگیرم و از باتلاق او را بیرون بکشم اما دستم را رها می کرد. می دانستم آینده خوبی ندارد و در نهایت اعتیادش به قیمت از دست دادن جانش تمام می شود.

چطور شد که در دام اعتیاد گرفتار شد؟

مدتی قبل از طریق دوستانش معتاد به مواد مخدر شد و این اواخر کارش به تزریق کشیده شده بود. چون با هم زندگی می کردم یک جورایی مسئولیت او بر دوش من بود. پدر و مادرمان شهرستان هستند و ما سالها قبل به خاطر تحصیل و کار به تهران آمدیم و با هم زندگی می کردیم.

از روز حادثه بگو؟

حدود ساعت 7:30 عصر بود. خواهرم به حمام رفت و متوجه شدم که برای مصرف مواد به آنجا رفته است. روز قبل به من قول داده بود که ترک می کند. ساعت ها با هم صحبت کرده بودیم و با گریه از او قول گرفته بودم. اما زد زیر قولش و من به شدت عصبانی شدم. در حمام را باز کردم و گفتم با خودت چه کار می کنی؟ فریاد کشید که از حمام بیرون بروم. همین مسئله آغاز درگیری من و خواهرم بود. نمی دانم چه شد که خفه اش کردم. وقتی به خودم آمدم دیدم بی حرکت شده و نفس نمی کشد. وقتی فهمیدم چه کرده ام، جسد را در آنجا رها کردم و از خانه بیرون رفتم .سر راه به عمویم زنگ زدم و گفتم حال خواهرم بد است. بعد گوشی را قطع کردم و به پارک رفتم. سرگردان بودم و هنوز باورم نمی شد که با دستان خودم جان خواهرم را گرفته ام. ساعتها در پارک بودم و به شدت عذاب وجدان داشتم. نزدیک صبح تصمیم گرفتم به جای فرار و یک عمر با عذاب وجدان و دلهره زندگی کردن، خودم را معرفی کنم.

ارسال نظر