زیر پوست شهر کودکانی را در خود دارد که بدون اطلاع از سرنوشت، پای در این دنیا گذاشته و گاهی دُردانه و عزیز خانواده میشوند و گاهی روی نپذیرفتن مسوولیتشان جدل میشود.
نوزاد پسر مال ما، دختر را برداریدروی صندلی در انتظار قطار شهری هستم؛ دختر کوچکی که کنارش نشسته توجهم را به خود جلب میکند؛ دختری با چشمانی آبی رنگ و ریشه موهای طلایی که از زیر مقنعهاش بیرون زده است. از نظر ظاهری شباهتی به مادرش ندارد. اسمش را میپرسم؛ میگوید: «نازنین زهرا».
حرفهای زن جوان وقتی عجیبتر میشود که صحبتهایی در مورد نحوه گرفتن شناسنامه برای فرزندش از طریق دادگاه را مطرح میکند؛ حس کنجکاوی خبرنگاریم گُل میکند.
تقریباً متوجه موضوع شدهام و به یاد حرفهای چند روز پیش مدیرکل بهزیستی آذربایجانشرقی مبنی بر خرید و فروش کودک در فضای مجازی میافتم.
فرزند خواندگی غیرقانونی
به شیوهای، باب کلام را با مادر نازنین زهرا باز میکنم و از مافیای فضای مجازی برای خرید و فروش کودکان حرف میزنم و این صحبتها باعث همکلامی نیم ساعته من و او از مسیر ائلگلی تا میدان ساعت و سپس تا بازار تبریز میشود. خودش و همسرش هر دو فرهنگی هستند، ۱۵ سالی میشود که ازدواج کردهاند، اما در این سالها بچهدار نشدهاند، آنها حتی نزد پزشکان زیادی رفتهاند، اما مشکلشان حل نشد.
مادر نازنین زهرا میگوید: «دوستان و آشنایان زیادی پیشنهاد فرزند گرفتن از شیرخوارگاه را دادند، ولی همیشه یک اتفاقی میافتاد که نمیشد این کار را انجام دهیم». خانم زارع ادامه میدهد: «هر دو عاشق بچه بودیم، ولی خانهمان همیشه سوت و کور بود و هیچ انگیزهای برای تفریح و شادی و حضور در مراسم اقوام نداشتیم».
او از برخی شماتتهای مردم تعریف میکند: «خیلیها با حرفهایشان نمک بر زخممان میریختند و حتی چندین بار شنیدم که اسمم را سؤنسوز (نازا و بیفرزند) گذاشتهاند و این حرفها آتشم میزد تا برای داشتن یک کودک تشنهتر شوم».
صحبتهایش که به اینجا میرسد، دست نوازش بر سر نازنین زهرای ۱۲ ساله کشیده و ادامه میدهد: «از خواهرم شنیدم که یکی از اقوام دور پدریمان در یکی از روستاها، به زودی صاحب دوقلو خواهد شد و، چون دو دختر نیز دارند، از اینرو توانایی نگهداری کودکان جدید برایشان مقدور نیست و قرار است نوزاد پسر را نگه دارند، ولی کودک دختر را میتوانیم از آنها بگیریم».
دوقلوهایی با سرنوشت متفاوت؛ نوزاد پسر مال ما، دختر را بردارید
حرفهای خانم زارع جنس عجیبی داشت و تمام فکرم را به جاهایی دور سوق داد؛ فکری که فرهنگ غلط علاقه برخیها به پسردار شدن و نادیده گرفتن دختر را در این عصر برایم تداعی کرد. باور کردن اینکه به خاطر عدم توانایی مالی از یک نوزاد بگذری، سخت است، ولی سختتر از آن این است که نوزاد پسر را نگه داری و نوزاد دختر را به سرنوشتی دور و به دست تقدیر بسپاری.
به چشمهای آبیرنگ و چهره معصوم نازنین زهرا خیره میشوم و به مادرش میگویم که هر فرشتهای لایق هر جایی نیست و خدا چقدر دوستتان داشت که نازنین زهرا را به شما هدیه کرده است.
این را که میگویم خانم زارع، نازنین زهرا را میبوسد؛ سرش را روی سینهاش گذاشته و میگوید: «او همه وجود من است و با اینکه ۱۲ سال بیشتر ندارد، ولی ما ماجرا را به او تعریف کردیم و نازنین عاشقانه دست من را به عنوان مادر فشرد».
خانم زارع اضافه میکند: «۱۲ سال پیش به روستای فامیل دورمان رفته و پیشنهاد خود را دادیم و آنها نیز قبول کردند و قرار شد تا همه هزینه زایمان دوقلوها را در تبریز ما تقبل کنیم و سپس از همان بیمارستان دخترمان را برداشته و طعم شیرین زندگی سه نفرهمان را بچشیم».
دستهای کوچک و سفید نازنین زهرا در دستان خانم زارع مانند دُرّی زیبا جلوهگری میکند و حس زیبای مادر و دختری را فریاد میزد.
صدای گوینده زن ایستگاهها (پیجر) خبر از رسیدن به میدان ساعت و آخرین ایستگاه را میدهد؛ باید از مترو پیاده شویم، ولی مسیر طولانی ایستگاه با درب خروجی باعث ادامه دادن به صحبتهایمان میشود.
زیر پوست شهر؛ فروش بچههای ناخواسته
خانم زارع، بطری آب معدنی را از کیفش درآورده و به نازنین زهرا میدهد و میگوید: «همین فردی که تلفنی با او صحبت میکردم، یکی از دوستانم بود که برادر و همسر برادرش قصد به فرزند گرفتن کودکی از طریق فضای مجازی را دارند که من این کار را نادرست میدانم و از تبعات منفی و هزاران مشکل احتمالی در آینده برایش گفتم».
در میان صحبتهای خانم زارع از او میپرسم که خود شما اصلا با مشکلی روبه رو نشدهاید؟ و تا الان پدر و مادر واقعی (ژنتیکی) نازنین زهرا هیچ ادعا و یا مشکلی برایتان ایجاد نکردهاند؟
او با عکسالعملی هیجانی به سوالم این چنین پاسخ میدهد: «وای، وای، مشکل ایجاد نکردند؟ کجای کار هستید؟ نه تنها مشکل ایجاد کردند بلکه مدام تشنج و استرس به من و همسرم وارد میکردند». یکی از مشکلات والدینی که از راههای غیرقانونی اقدام به گرفتن فرزند میکنند، مشکلات هویتی و نداشتن مدرک شناسایی برای آنان است.
خانم زارعی در خصوص این مشکل میگوید: «بعد از به دنیا آمدن دوقلوها، ما دخترمان را برداشته و به خانهمان آمدیم، ولی چند روز بعد تازه یادمان افتاد که باید برای بچه شناسنامه بگیریم و این گرفتن شناسنامه، آغاز مشکلات ما با خانواده دوقلوها شد».
او ادامه میدهد: «خانواده نازنین زهرا نسبت به آمدن به دادسرا و رسیدن به توافقات خودداری کرده و مدام امروز و فردا میکردند و سپس توقعات مالی زیادی ایجاد شد و حتی تهدیدات زیادی از قبیل: اینکه ما بچهمان را میخواهیم و یا زمانی که کمی بزرگتر شد، واقعیت را به او خواهیم گفت، کرده بودند».
بالاخره با وساطت بزرگترها و ایجاد پرونده در دادسرا و دادن مبلغی تقریباً زیاد، خانواده نازنین زهرا راضی به سپردن قطعی کودک به این خانواده میشوند؛ ولی خانم زارعی باز هم دلش قرص نشده و وقتی نازنین زهرا کمی بزرگتر میشود، همه ماجرا را برایش تعریف میکند و حتی او را به روستای محل سکونت پدر و مادرش نیز میبرد، اما نازنین زهرا خانواده فعلیاش را همان خانواده اصلی و پدر و مادر واقعی خود میداند.
در همین رابطه مدیرکل بهزیستی آذربایجانشرقی میگوید: «هر روشی غیر از روشهای تعیین شده قانون در نحوه واگذاری کودک، غیرقانونی محسوب میشود». محسن ارشدزاده با تاکید بر اینکه در واگذاری غیرقانونی کودک باید تدابیر ویژهای اتخاذ شود، میافزاید: «متاسفانه در بحث واگذاری کودک، بحثهای غیرقانونی رواج زیادی پیدا کرده است که این آمار در استان نیز وجود دارد».
او با اشاره به وضعیت کنونی فرزندان غیرقانونی در آذربایجانشرقی میگوید: «هر ساله در استان حدود ۱۰ مورد فرزند خواندگی غیرقانونی وجود دارد که به بهزیستی جهت قانونی کردن اقدامشان مراجعه میکنند».
مدیرکل بهزیستی آذربایجانشرقی ادامه میدهد: «سالانه خانوادههایی به بهزیستی استان مراجعه کرده و از نحوه گرفتن غیرقانونی کودکشان به ما اطلاع میدهند تا ما به آنها کمک کنیم و مجوز و شناسنامه برای کودک بگیرند که ما نیز آنها را به دادگاه معرفی میکنیم تا مراحل قانونی طی شود و مجوز قانونی و سپس اجازه صدور شناسنامه برای آنها اخذ شود».
به گفته ارشدزاده، در آذربایجانشرقی هیچ موردی تحت عنوان خرید و فروش کودک وجود ندارد و بیشتر به صورت واگذاری اقوام و آشنایان است و در داخل خانوادهها این تصمیم گرفته میشود تا کودکی را به یک فامیلی که صاحب فرزند نمیشوند، بدهند که خود این روش نیز غیرقانونی است.
خرید و فروش کودکان/کودک کالا نیست!
مدیرکل بهزیستی آذربایجانشرقی با تاکید بر اینکه واگذاری کودکان حتی به صورت فامیلی نیز غیرقانونی است، میگوید: «کودک کالا نیست که آن را هر وقت که دوست داشتیم، نگه داریم و در صورت نیاز آن را واگذار کنیم».
ارشدزاده یادآور میشود: «طبق قانون مسوولیت یک کودک بر عهده پدر و مادر اوست و اگر پدر و مادری نداشته باشد، این قانون است که سرپرست او را تعیین میکند و اینگونه نیست که، چون فرزند من است پس حق همه چیز را دارم و به هر کسی که دلمان خواست، واگذار میکنم».
او اضافه میکند: «اگر کسی ادعا کند که فرزندی را پیدا کرده و خود نیز فرزندی ندارد، اگر این ادعا اثبات شود، طبق قانون اولویت واگذاری با همان فرد یابنده است».
ارشدزاده نسبت به پشت پرده سیاه کانالها و پیجهای مرتبط به فروش کودک در فضای مجازی هشدار داده و میگوید: «باندهای زیادی پشت پرده این ماجرا هستند و نباید اجازه فعالیت چنین کانالهایی را داد، بنده نیز از وجود چنین کانالهایی از طریق یکی از آشنایان مطلع شدم و حتی راهنمایی کردم تا آدرس آنها را به پلیس فتا اطلاع دهند؛ البته این کانالها استانی نیست و موضوع کشوری است و به اقصی نقاط کشور کودک ارسال میکنند».
مدیرکل بهزیستی استان به مسائل منفی واگذاریهای فامیلی نیز اشاره کرده و میگوید: «اکثرا بعد از واگذاری فامیلی برخی اختلافات ایجاد میشود که منجر به اخاذی و سوءاستفادههایی میشود چراکه گاها مشاهده شده است که خانواده قبلی ابراز پشیمانی کرده و خواستار برگرداندن کودک خود میشوند و خانواده فعلی کودک نیز به علت ایجاد وابستگی عاطفی حاضر به پرداخت هر هزینهای هستند تا یک ثانیه هم از کودک دور نشوند».
آنچه قانون در مورد فرزندان ِ. غیرقانونی میگوید
وکیل پایه یک دادگستری نیز در رابطه به مجازاتهای قانونی خرید و فروش کودک میگوید: «طبق ماده (۱۱) لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان، هرگونه معامله راجع به طفل و نوجوان از جمله خرید و فروش آنان، ممنوع و مرتکب به مجازات حبس درجه پنج محکوم میشود، چنانچه این رفتار با هدف فحشا و هرزهنگاری، بهرهکشی اقتصادی، برداشت اعضا یا جوارح و یا استفاده از طفل و نوجوان در فعالیتهای مجرمانه باشد، مرتکب به مجازات حبس درجه چهار محکوم میشود».
محمد هاشمینسب با اشاره به تبصرههای این قانون، میگوید: «طبق تبصره ۱، اشخاصی که واسطهگری در ارتکاب جرم موضوع این ماده را حرفه خود قرارداده باشند، به میانگین حداقل و حداکثر تا حداکثر مجازات مباشر جرم محکوم میشوند، در غیر این صورت به مجازات معاون محکوم میشوند».
این وکیل دادگستری ادامه میدهد: «هرگاه کارکنان نهادهای حکومتی مأمور به خدمات عمومی اعم از دولتی و غیردولتی در ارتکاب جرم موضوع این ماده دخالت داشته باشند، علاوه بر مجازات اصلی به محرومیت اجتماعی درجه پنج محکوم میشوند».
نازنین زهراهای زیادی هستند که دست تقدیر آنها را به یک خانواده خوب سپرده است، ولی کودکان دیگری هم هستند که سقوطی غمانگیز به دره نابودی داشتهاند.
قصه خرید و فروش کودکان، قصه تلخی است که پایانی ندارد. قصه کودکانی که ناخواسته به دنیا میآیند و نمیدانند که چه سرنوشتی در انتظارشان است.