جوان جنایتکار که برای سرقت اموال مهندس عمران، او را با خوراندن سیانور به قتل رسانده بود سحرگاه دیروز به دار مجازات آویخته شد. همراه این مرد حکم مرگ 4قاتل دیگر که همگی آنها در پروندههای جداگانه مرتکب جنایت شده بودند نیز اجرا شد.
ماجرای قتل مهندس تهرانی به 12 اسفند سال94 برمیگردد. آن روز خانواده مردی 42ساله به دادسرای جنایی تهران رفتند و خبر از ناپدید شدن او دادند. برادر وی گفت: ساعتی قبل به موبایل برادرم زنگ زدم و درحال صحبت با هم بودیم. او پشت فرمان خودروی اپتیمای خود در حال بازگشت به خانهاش در غرب تهران بود. این آخرین مکالمه ما بود و پس از آن برادرم به طرز مرموزی ناپدید شد و همین باعث نگرانی من، همسر و فرزندان وی شده و احتمال میدهیم بلایی سرش آمده باشد.
بهدنبال این ماجرا، تحقیقات برای پیدا کردن مرد ناپدید شده شروع شد. بررسیها از این حکایت داشت که پس از ناپدید شدن مهندس عمران حدود 2میلیون تومان از حساب وی برداشت شده است. در ادامه معلوم شد زنی با در اختیار داشتن کارت عابربانک وی به یک طلافروشی در پایتخت رفته و طلا خریده است. کارآگاهان با انجام اقدامات اطلاعاتی این زن را دستگیر کردند و او مدعی شد پسر موردعلاقهاش به نام اکبر این کارت را در اختیارش قرار داده است. به این ترتیب اکبر دستگیر شد و در بازجوییها راز قتل آقای مهندس را فاش کرد.
او در بازجوییها گفت: از مدتی قبل با یکی از دوستانم نقشه سرقت از رانندههای خودروهای مدلبالا را کشیدیم. پیش از مقتول قصد سرقت از راننده یک خودروی سوزوکی را داشتیم، اما نشد. وی ادامه داد: 3روز قبل از جنایت، مهندس جوان را مقابل مدرسه دخترش دیدیم. سوار یک اپتیما بود و بهنظر میرسید پولدار باشد و به همین دلیل به تعقیبش پرداختیم. خانه وی را شناسایی کردیم و شب حادثه با موتور او را تعقیب کردیم و زمانی که آقای مهندس ریموت را زد و وارد پارکینگ شد بهدنبال او وارد ساختمان شدیم. زمانی که وی درحال پارک ماشینش بود در را بازکردیم، داخل خودروی وی نشستیم، با چاقو تهدیدش کردیم و خواستیم کارتهای عابربانک و رمزش را در اختیارمان قرار دهد. پس از گرفتن کارت عابربانکش، همدستم دست و پایش را بست تا قرص سیانوری را که از قبل تهیه کرده بودیم به او بدهیم. او التماس میکرد که همسر و فرزندانش منتظرش هستند و ما هم به او اطمینان دادیم که یک ساعت بعد از خوردن قرص بههوش میآید و پیش آنها میرود. وی ادامه داد: قرص را به او خوراندم و پس از آن مهندس را با دست و پای بسته داخل صندوق عقب اپتیما گذاشتیم و ماشینش را کنار خیابان رها کردیم.
پس از اعترافات هولناک سارق جوان، خودرو و جسد قربانی که 8روز از مرگش میگذشت کشف شد. مأموران همچنین موفق شدند همدست متهم اصلی را شناسایی و او را هم دستگیر کنند. در ادامه متهمان به بازسازی صحنه جنایت پرداختند و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
صبح دوم اردیبهشت96، متهمان این پرونده در شعبه هشتم دادگاه پای میز محاکمه رفتند. در این جلسه اکبر (متهم ردیف اول) در دفاع از خودش گفت: من مهندس مکانیک هستم اما آنقدر اوضاع زندگیام آشفته بود که دست به این کار زدم. من و همدستم نادر با یکدیگر در یک شرکت کار میکردیم اما هر دو از اوضاع زندگیمان ناراضی بودیم تا اینکه نقشه سرقت کشیدیم. شبی که قصد سرقت از مقتول را داشتیم، هر دو چاقو بهدست داشتیم و داخل پارکینگ او را غافلگیر کردیم. ما کارت عابربانکش را میخواستیم و او هم 2کارت به ما داد و گفت 2میلیون و 700هزار تومان موجودی 2کارتش است. اما ما باورمان نشد که او فقط همین قدر پول دارد. به همین دلیل نادر با یک تسمه پلاستیکی دستهای او را بست و من پشت فرمان ماشین وی نشستم و جلوی یک خودپرداز رفتیم. وقتی موجودی حساب را گرفتیم فهمیدم که او راست گفته است. با این حال نمیتوانستیم او را رها کنیم. او چهره من را دیده بود و ممکن بود به دردسر بیفتم. در این لحظه بود که فکری به ذهنم رسید و 2قرص سیانور را که همراهم بود به خوردش دادم و نادر هم به او آب داد. بعد هم او را در صندوق عقب ماشینش گذاشتیم و ماشین را در خیابان رها کردیم.
در ادامه جلسه محاکمه، متهم ردیف دوم که با اتهام معاونت در قتل روبهرو بود این اتهام را رد کرد و مدعی شد اکبر خودش به تنهایی همه کارها را انجام داد و مهندس جوان را به قتل رساند. با ختم جلسه محاکمه، قضات دادگاه اکبر را به اتهام قتل عمد به قصاص و همدستش را به حبس محکوم کردند که این حکم مدتی بعد در دیوانعالی کشور تأیید شد. به این ترتیب صبح دیروز خانواده مقتول راهی زندان رجاییشهر شدند تا حکم را اجرا کنند. 2دختر مقتول و پدر و مادر او، ولی دم پرونده بودند که روز گذشته وقتی قصد ورود به زندان رجاییشهر را داشتند با اصرار خانواده قاتل که درخواست بخشش داشتند مواجه شدند. آنها اما تصمیم خود را گرفته بودند و تنها خواستهشان اجرای حکم قصاص بود. حتی التماسهای جوان جنایتکار پای چوبهدار هم نتوانست بر تصمیمی که آنها گرفته بودند تأثیر بگذارد و به این ترتیب سحرگاه دیروز وقتی طناب دار به گردن جوان جنایتکار افتاد، برادر مقتول حکم را اجرا کرد و به این ترتیب آخرین برگ این پرونده جنایی ورق خورد. به گفته خانواده مقتول، صبح دیروز علاوه بر جوان جنایتکار 4مرد دیگر هم که در جریان پروندههای جداگانه مرتکب جنایت شده و به قصاص محکوم شده بودند به دار مجازات آویخته شدند.